مقتل ابومخنف - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مَقتَلِ ابومِخنَف، یا مَقتَل الحسین کتابی است منتسب به ابومخنف اَزْدی که در زمینه گزارش واقعهٔ کربلا در سال ۶۱ هجری قمری است در این واقعه، حسین بن علی به همراه جمعی از اصحاب و یارانش، در جنگی که بین آنان و سپاهیان ابن زیاد (والی کوفه از جانب یزید بن معاویه) درگرفت، کشته شدند. به نوع کتابهایی که دربارهٔ این واقعه نوشتهشدهاند، مقتل گفته میشود.
از سلسله مقالات دربارهٔ |
ابومخنف
[ویرایش]أبو مِخنف، لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سُلیم الغامدی الأزدی (درگذشته بهسال ۱۵۷ هجری قمری)، مورخ شیعهٔ اهل کوفه که بهدلیل نگارش کتابی بهنام «مقتلالحسین» مشهور است. وی در این کتاب عمدهٔ روایات موافق و مخالف دربارهٔ نبرد کربلا را گرد آوردهاست.[۱] از آنجایی که شیعه و سنی از ابومخنف روایت نقل کردهاند، رجال حدیث هر دو گروه در مورد وثاقت احادیث او اظهار نظر کردهاند. محدثان که بر روی سند احادیث تأکید فراوانی داشتند، مورخان را که به دنبال جمعآوری تمام اخبار بودند را اخباری نامیده و آنان را تضعیف میکردند. ابومخنف نیز همانند ابن اسحاق، مدائنی، و واقدی مشمول این قاعده گشتهاست. ابومخنف توسط رجال سنی تضعیف شده و ابن عدی او را شیعهٔ افراطی خواندهاست:[۲] «شیعی محترق، صاحب أخبارهم.» ذهبی مینویسد: إخباری تالف لا یوثق به.[۳] و یحیی بن معین نیز میگوید: «لیس بثقة». در مقابل رجال شیعه او را از اصحاب جعفر صادق دانسته و توثیقاش کردهاند: نجاشی مینویسد: «أبو مخنف، شیخ أصحاب الاخبار بالکوفة ووجههم، وکان یسکن إلی ما یرویه».[۴] از معاصران، خوئی میافزاید: «ثقة مسکون إلی روایته.»[۵] مهمترین اثر ابومخنف، گزارشی از نبرد کربلا است که به نام «کتاب مقتل الحسین» معروف است. این کتاب از مهمترین منابع برای بررسی تاریخی این واقعه بهشمار میآید. نسخهٔ خطی از این کتاب در برلین نگهداری میشود و لئورا وچا ولیری آن را تماماً معتبر نمیداند.[۶]
مقتل ابومخنف
[ویرایش]رسول جعفریان پنج مقتل را که در قرن دوم تا اوایل قرن چهارم هجری نوشته شدهاند از منابع اولیهٔ قابل توجه میداند. یکی از این مقاتل، مقتلی است که ابومخنف نوشتهاست.[۷] کهنترین منبع تاریخی دست اول در دسترس، نوشته ابومخنف میباشد که بهطور تقریباً کامل از دو طریق کتاب تاریخ طبری و کتاب الارشاد شیخ مفید در دسترس میباشد.[۸] اما از سایر گزارشهای تاریخی جز اندکی در خلال کتابهای تاریخ چیزی در دسترس نیست. گفته میشود که ابومخنف برای نگارش تاریخ اسلام، حدود چهل کتاب نوشتهبود که امروزه فقط نام آنها برجایمانده و متن آنها از بین رفتهاند. البته برخی از آثار وی توسط تاریخنگاران بعدی مورد استفاده قرار گرفتهاند.[۹] بهگفتهٔ یولیوس ولهاوزن، ابومخنف با علاقهٔ خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به خوارج و قیامهای شیعه و شورش عراقیها را مورد بررسی قرار میدهد و بیشتر، روایات کوفی را نقل میکند.[۱۰] کتابهای او بهاحتمال زیاد از زمرهٔ آثاری بوده که انتشار گسترده داشته و بهویژه شیعیان، آنها را مشتاقانه میخواندهاند. برخی از تألیفات بهدستآمده که منسوب به اوست، ظاهراً پاکسازیهای بسیار آزاد متأخری است که بهمرور زمان تفاوتهای بیش تری با متن اصلی پیدا کردهاست. با این حال این آثار دارای هستهای اصلی و در برخی جاها شامل متن تغییرنیافتهاست، چنانچه فردیناند ووستنفلد در مورد هر ۲ کتاب مقتلالحسین و المختار الثقفی این نکته را دریافتهاست.[۱۱]
متن اصلی کتاب «مقتل الحسین» از میان رفتهاست[۱۲] و در حال حاضر متنی به نام «مقتل ابومخنف» در دست داریم که حاوی روایاتی سست و ناهمگون است که هرگز مورد اعتماد مورخان و پژوهشگران قرار نگرفته و اعتبار آن مورد تردید است.[۱۳] اکنون چندین نسخه به نامهای مقتلالحسین یا اخبار مقتلالحسین یا مَصرَعالحسین و ماجری له در کتابخانهها هست، اما به سبب تصرفاتی که در آنها شده، هیچیک را نمیتوان مسلماً تألیف کامل ابومخنف پنداشت. کتابی هم که به نام مقتل الحسین یا مقتل ابی مخنف بارها در عراق و ایران چاپشده و در صدر اسناد آن، ابومخنف از شاگردش هشام کلبی روایت کرده و نیز به دلیلهای متعدد دیگر بیشک مجعول است. حتی میان یکی از نسخ این اثر منسوب، با کتابی که در همین موضوع به عالم شیعی، سید بن طاووس نسبت داده شده —یعنی لهوف—، اشتراک بسیار دیده میشود، بدان حد که تألیف یکی از روی دیگری، احتمال داده شدهاست.[۱۴] با این حال، کتاب ابومخنف به سبب اهمیت و ارزشی که داشتهاست مورد توجه مورخان و محققان قرار گرفت و بسیاری از مورخان قرون بعدی، متن آن را به طرق مختلف در آثار خویش آوردهاند.[۱۵] احتمالاً متن کتاب ابومخنف تا حدود قرن چهارم هجری باقی بودهاست؛ زیرا محمد بن جریر طبری در تاریخ طبری آن را بیواسطه بازگو کردهاست.[۱۶][۱۷] اما دقیقاً نمیتوان گفت طبری تا چه اندازه در نقل کامل این اثر امانت به خرج داده، اما به هر حال، مهمترین مآخذ مستند نویسندگان بعدی دربارهٔ واقعهٔ کربلا همین اثری است که به مقتل ابی مخنف شهرت یافتهاست.[۱۸] طبری بهروشنی توضیح ندادهاست که وی این روایات ابومخنف را چگونه و از چه طریقی به دست آوردهاست. آیا متن کامل مقتلالحسین را در دست داشته و گزیدهای از روایات موجود در آن متن را گزارش کردهاست یا آنکه وی نیز آن روایات را از طریق نوشتهای دیگر بهدست آوردهاست؟ مجموع روایات طبری دربارهٔ نبرد کربلا از طریق ابومخنف، ۱۲۶ روایت است که از این تعداد، ۱۰۰ روایت بهطور مستقیم از مقتل ابومخنف گرفتهشده و ۱۰ روایت نیر روایاتیست که طبری آنها را با واسطهٔ هشام بن محمد کلبی از ابومخنف ذکر کردهاست.[۱۹]
این اثر بعدها مورد توجهٔ دیگر علمای امامی قرار گرفت و آنها در گزارش واقعهٔ کربلا به این کتاب استناد بسیاری کردند. تردید دربارهٔ کتابهای مقتل منسوب به ابومخنف موجبشده تا روایت طبری از او اهمیت بیشتری یابد و به همین سبب، برخی بر آن شدند تا آن منقولات را از تاریخ طبری بیرون کشند و جداگانه منتشر سازند. این منقولات نخستین بار به نام مقتل الحسین به کوشش حسن غفاری در ۱۳۹۸ قمری در قم به چاپ رسید. سپس همان اثر به همان طریق به نام وقعةالطفّ در ۱۳۶۷ خورشیدی در قم به کوشش محمد هادی یوسفی غروی، همراه با مقدمهای در معرفی ابومخنف و کتاب مقتل الحسین و همچنین فهرستهای گوناگونی از شیوخ و راویان مؤلف با توضیحات و تعلیقات منتشر شد.[۲۰]
اگرچه از میانرفتن تمام آثار ابومخنف، بررسی مستقیم آثار وی و نقد و ارزیابی محتوای آنها را نامیسر ساخته و حتی داوری جدی و استوار در باب شخصیت علمی خود او را نیز دشوار میسازد. اما میتوان از طریق وارسی مقتلالحسین او، یعنی کتابی که بخش عمدهای از آن توسط طبری برجای مانده و به دست ما رسیدهاست؛ همچنین به یاری پراکندههایی از روایات وی در منابع روایی و تاریخی قرون اولیه، تا حد زیادی هم به خصایص روش شناختی ابومخنف در گردآوری و تنظیم و تدوین اخبار و حوادث تاریخی پی برد و هم بر عرصههایی از شخصیت وی وقوف یافت.[۲۱] ابومخنف در مقتلالحسین، اصل را بر جمعآوری همهٔ مسموعات گذارد و همهٔ آنچه را که شنیده بود، روایت کرد. بهخلاف ابن اسحاق، واقدی، ابن سعد و معاصران ایشان که عمدتاً به نقل روایات موافقان توجه داشتند، ابومخنف نه تنها در گزارش تاریخ کربلا به روایت گزارشهای مخالفان و قاتلان حسین و یارانش توجه کرده، بلکه کوشیدهاست تا در پرتو این دست از روایات که خود نیز به اعتبار و ارزش آنها اعتقادی نداشته، بخشی از باورهای نادرستی را که در میان برخی از مردم رواج داشتهاست، منعکس کند.[۲۲]
منابع ابومخنف برای نوشتن مقتلالحسین
[ویرایش]ابومخنف از روایت دو گروه عمده برای نوشتن این کتاب استفاده کردهاست:[۲۳]
- راویان حاضر در صحنه
- شامل اعضایی از خاندان حسین که در کربلا حاضر بودند. مانند سجاد، فاطمه دختر علی و محمد باقر.
- یاران حسین که هرکدام به دلایلی زنده ماندند. گروه اول کسانی بودند که به او وفادار ماندند مانند عقبة بن سمعان، همسر زهیر بن قین، مرقع بن ثماثه اسدی که اسیر شد، مولی عبدالرحمن عبد ریه، طوماح بن عدی، عبدالله بن حازم و عباس جدلی. از میان گروه دوم، میتوان از ضحاک بن عبدالله مشرقی نام برد که تا ظهر عاشورا در کنار حسین ماند اما با مشاهدهٔ غلبهٔ دشمن، از صحنهٔ پیکار خارج شد.
- شاهدان بیطرف و ناظر بر وقایع. اینان نه به سپاه حسین پیوستند نه علیهٔ آن جنگیدند.
- شاهدانی از سپاه ابن سعد:
- افرادی از سپاه ابن سعد، یعنی کثیر بن عبدالله شعبی و هانی بن ثبیتالحضرمی که در کشتن حسین نقش داشتند.
- افرادی که با دلایل مختلف، بر کشتن حسین حریص نبودند و حتی از آن امتناع داشتند.
ابو مخنف روایات غالب اینان را با واسطه و روایات برخی را بیواسطه گزارش کردهاست. واقعیت اخیر بدان معناست که یا ابومخنف عمری دراز داشته و عصر نوجوانی وی با دورهٔ پیری این دسته از راویان معاصر بودهاست، یا آنکه اینان در زمان واقعهٔ کربلا در سن نوجوانی بودهاند.
- راویان دور از صحنه: ابومخنف روایات اینان را گاه از طریق یک تا سه واسطه بهدست آورده و نقل کردهاست.
- راویان دوستدار حسین، شیعیان و ائمه.
- راویان وابسته یا متمایل به امویان و خویشاوندان آنان.
- راویان طرفدار زبیریان.
- محدثان بیطرف.
- مشایخ حدیث و خویشاوندان ابومخنف.
ابن ندیم و نجاشی فهرست بلندی از کتابهای او را ارائه میکنند اما هیچکدام از آن کتابها به روزگار ما نرسیدهاست و تنها، محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ طبری، بخش عمدهای از کتاب مقتلالحسین او را نقل کردهاست. همچنین علاوه بر طبری، بلاذری نیز روایتهایی از او را نقل کردهاست. روایتهای ابومخنف از حوادث صدر اسلام آنچنان دقیق، مفصل و با ذکر جزئیات واقعه است که خواننده را به زوایای مختلف حادثه راهنمایی میکند. علاوه بر این، نقل این روایات بهدور از هرگونه تعصب دینی و قومی است؛ تا آنجا که مورخان اهل سنت و شیعه از کتابهای او استفاده کردهاند.
ویژگیهای اثر
[ویرایش]این اثر، اولین منبعی است که به وجود رقیه بنت الحسین در واقعه کربلا اشاره دارد. در این منبع، گزارشی مبنی بر خطاب کردن دختری به نام رقیه توسط حسین بن علی در واقعه کربلا نقل شدهاست.[۲۴]
پانویس
[ویرایش]- ↑ Modarressi, “Tradition and Survival”, 316.
- ↑ جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۰۵۱۸-۶-۴.
- ↑ میزان الاعتدال 3/419
- ↑ [۱]رجال النجاشی- النجاشی - الصفحة ٣٢٠ الرقم 875
- ↑ معجم رجال الحدیث - السید الخوئی - ج ١٥ - الصفحة ١٤٢
- ↑ Vaglieri، HUSAYN B. 'ALl B. ABl TALIB، ۶۰۷–۶۱۷.
- ↑ جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۰۵۱۸-۶-۴. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ مشاهده متن اثر
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۸.
- ↑ سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ۴۳۷.
- ↑ سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ۴۳۷.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۵.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۲.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۵.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۸.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۲.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۳.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۱۸.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۱.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۵.
- ↑ بیضون، موسوعة کربلاء، ۲: ۱۴۱.
منابع
[ویرایش]- تاری، جلیل (اردیبهشت ۱۳۸۲). «ابومخنف که بود؟». معرفت. تهران (۶۵).
- جعفریان، رسول. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام. انصاریان.
- میرشریفی، سید علی (مرداد و شهریور ۱۳۶۹). «ابومخنف و سرگذشت مقتل وی». آینه پژوهش. تهران (۲).
- زرگرینژاد، غلامحسین (۱۳۹۱). نهضت امام حسین (ع) و قیام کربلا. تهران: سمت. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۸۶۳-۰.
- فؤاد، سزگین (۱۳۸۰). تاریخ نگارشهای عربی. ج. ۱. ترجمهٔ موسسهٔ نشر فهرستگان. به کوشش خانهٔ کتاب. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۲۲۲۲۵-۳.
- بیضون، لبیب (۱۴۲۷). موسوعة کربلا. بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.