هزارستان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هزارستان
محدوده تقریبی و حدودی هزارستان
محدوده تقریبی و حدودی هزارستان
کشورهاافغانستان
جمعیت
 • کلبیشتر از ۱۰ الی ۱۵ میلیون نفر&#۹۱;نیازمند منبع&#۹۳;
جمعیت‌شناسی
 • قومیتمردمان هزاره
مناطقبامیان، دایکندی و بخش‌های بزرگی از غور، غزنی، ارزگان، پروان، میدان وردک، بلخ، بغلان، سمنگان، سرپل، بادغیس و…[۱]

هزارستان یا هزاره‌جات با نام تاریخی غرجستان ناحیه‌ای وسیع و بیشتر کوهستانی در ارتفاعات مرکزی افغانستان است که ساکنان آن مردم هزاره بوده و سکونت‌گاه تاریخی آن‌ها به‌شمار می‌رود. مرزهای آن، به‌طور تقریب، از حوزه بامیان به شمال، از سرچشمه رودخانه هلمند به جنوب، از فیروزکوه به غرب، و از گذرگاه سالنگ به شرق محصور می‌شود. در طول تاریخ مرزهای آن همواره در حال تغییر بوده و به‌طور تقریبی تعیین شده است.[۲] بر اساس تقسیمات کشوری کنونی افغانستان، هزارستان بر ولایت‌های مرکزی بامیان، دایکندی و بخش‌های بزرگی از غور، غزنی، ارزگان، پروان، میدان وردک، بلخ، بغلان، سمنگان، سرپل، بادغیس و غیره منطبق است.[۳][۴][۵]

نام‌های گذشته

[ویرایش]

در منابع تاریخی از هزارستان به نام‌های مختلفی یاد شده است. بلیومی می‌نویسد که در کتاب مقدس کشوری به نام عرساث نام برده شده است که با موطن هزارهای امروزی مطابقت دارد.[۶][۷] این سرزمین از کابل و غزنه تا هرات و قندهار وسعت داشته است.[۷] ستاگیدا یکی از نام‌های تاریخی هزارستان است که حدود ۲٬۵۰۰ سال پیش یاد می‌شده است.[۸]

بطلمیوس هزارستان را با نام پاروپامیزوس یاد کرده است.[۹] قسمت‌های جنوبی هزارستان پیش از اسلام اراکوزیا نام برده می‌شد و پایتخت آن هزاله نام داشت.[۱۰] این سرزمین از حدود ارغنداب تا مالستان و جاغوری و تام دای پولاد وسعت داشت.[۱۰] زاول (زابل)، زاولستان (زابلستان) منطقهٔ وسیعی بود که از تخارستان تا جنوب غزنی و تمام هزارستان را تحت پوشش داشت. این نام جامع‌ترین نام برای هزارستان بود و تا زمان تیمور گورکانی به این مناطق هزارستان گفته می‌شد.[۱۰] هیوان‌تسانگ در سفرنامهٔ خود اطراف و نواحی غزنی را به نام «تاوکپستوتو» یاد کرده است.[۱۰] غرب هزارستان پیش‌تر به زمین‌داور یا بلدداور یاد می‌شد.[۱۰]

در دوران اسلامی از شمال غرب هزارستان از حدود دایزنگی تا ولایت بادغیس و تمامی ولایت غور به غرجستان که به معنی کوهستان در فارسی قدیم است یاد می‌شد. گاهی این نام را دربارهٔ سراسر هزارستان به کار می‌بردند.[۱۰][۱۱][۱۲]

مشهورترین نام هزارستان در دوران اسلامی غور و غورستان بود که بعداً به سراسر هزارستان گفته شد اما اکنون محدود به ولایت غور کنونی شده است. غور در لهجهٔ هزارگی به معنی گودال، شکاف یا دره است. پیش از حملهٔ عبدالرحمان به آنجا، این سرزمین به نام هزارستان یاد می‌شد که کلنل چارلز ادوارد ییت، محمدحیات خان افغان و میر محمدعظیم بیگ از هزارستان یاد کرده‌اند.[۱۰]

پیشینه

[ویرایش]

هزارستان پیش از اسلام منطقه بودایی بوده که امپراطوری‌های متفاوت نظیر یونانیان، ایرانیان، هندیان، کوشانی‌ها - یفتلی‌ها، غوریان، غزنویان، ایلخانان، تیموریان و گورکانیان در این منطقه حکمرانی کرده‌اند ویرانه‌های پایتخت باستانی پادشاهی بابر هنوز هم در یکاولنگ، ولایت بامیان موجود است. باستان‌شناسان مدارکی از امپراتوری یونانِ باختر و بوداییان در این منطقه کشف کرده‌اند. مایکل ویتزل (Michael Witzel) باستان‌شناس آلمانی معتقد است که هزارستان همان ایران‌ویج در اوستا است.[۱۳]براساس یافته‌های اخیر وی بیوار مناطق جاغوری و ارزگان که از مناطق جنوب هزارستان می‌باشند بخشی از پادشاهی زابلستان و بعد از آن قلب امپراتوری کوشانیان بوده‌اند.[۱۴]

قلمرو غوریان در اوج قدرت
قلمرو غوریان در اوج قدرت

هزارستان در دوره غوریان

[ویرایش]

در دوره غوریان (۸۷۹–۱۲۱۵ میلادی)، هزارستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود نقش مهمی در توسعه اقتصادی و فرهنگی منطقه ایفا کرد. غوریان، دودمانی فارسی‌زبان بودند که از منطقه غور در مرکز افغانستان برخاستند و قلمروی گسترده‌ای از خراسان بزرگ تا هند را تحت کنترل داشتند. هزارستان در این دوره یکی از مناطق مهم و استراتژیک محسوب می‌شد که تحت تأثیر حکمرانی غوریان قرار گرفت.

توسعه اقتصادی و فرهنگی

[ویرایش]

در دوره غوریان، هزارستان شاهد تحولات اقتصادی قابل توجهی بود. غوریان توجه ویژه‌ای به بهبود زیرساخت‌های کشاورزی و آبیاری داشتند که منجر به افزایش تولیدات کشاورزی و بهبود شرایط زندگی مردم منطقه شد. علاوه بر این، هزارستان به عنوان یکی از مراکز تجاری مهم در مسیر کاروان‌های تجاری قرار داشت و این امر به رونق اقتصادی منطقه کمک کرد.

از لحاظ فرهنگی، دوره غوریان شاهد شکوفایی معماری اسلامی در هزارستان بود. بسیاری از مساجد، مدارس و کاروانسراها در این دوره ساخته شدند که برخی از آن‌ها هنوز هم به عنوان آثار تاریخی باقی مانده‌اند. معماری غوریان با استفاده از آجرهای گلی و تزئینات گچبری و کاشیکاری معروف است.

شیعه شدن هزاره‌ها در دوره غوریان

[ویرایش]

یکی از تحولات مهم اجتماعی و مذهبی در هزارستان طی دوره غوریان، شیعه شدن هزاره‌ها بود. در این دوره، غوریان به ترویج مذهب شیعه اثناعشری پرداختند و بسیاری از هزاره‌ها این مذهب را پذیرفتند. این تغییر مذهب نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فرهنگی و مذهبی هزاره‌ها در طول تاریخ داشته است. حمایت غوریان از مذهب شیعه و تشویق به پیروی از آن باعث تقویت پیوندهای مذهبی و اجتماعی در هزارستان شد.

نظریه هزاره بودن غوریان

[ویرایش]

یکی از نظریات مطرح در مورد قومیت غوریان، نظریه هزاره بودن آن‌هاست. بر اساس این نظریه، غوریان از نظر نژادی و قومی به هزاره‌ها تعلق دارند. این نظریه به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته است:

  1. شباهت‌های زبانی و فرهنگی: برخی از محققان به شباهت‌های زبانی و فرهنگی میان غوریان و هزاره‌ها اشاره کرده‌اند. این شباهت‌ها شامل سنت‌ها، آداب و رسوم، و حتی برخی واژگان مشترک است.
  2. منطقه جغرافیایی: هزارستان و مناطق تحت کنترل غوریان به لحاظ جغرافیایی همپوشانی دارند. این موضوع نشان می‌دهد که ممکن است غوریان و هزاره‌ها از یک تبار مشترک باشند یا دست‌کم تعاملات نزدیکی با یکدیگر داشته‌اند.
  3. روایات تاریخی: برخی منابع تاریخی اشاره به ارتباطات نزدیک غوریان با قوم هزاره دارند و حتی در برخی موارد به هزاره بودن آن‌ها اشاره کرده‌اند. این منابع تاریخی به عنوان شواهدی برای این نظریه استفاده شده‌اند.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹]

قرن نوزدهم

[ویرایش]
میرها یا بیگ‌های بهسودی در ۱۸۷۹میلادی

در دوران حکومت دوست‌محمد خان، میر یزدان‌بخش، رهبر هزاره‌های بهسود، بسیاری از ولسوالی‌هایی را که تحت کنترل داشت درهم ادغام کرد و درآمد خود را جمع‌آوری کرد تا از کاروان‌هایی که در مسیر حاجیگک از راه بامیان به کابل یا راه شیخ‌علی و بهسود حرکت می‌کردند، محافظت کند؛ بنابراین یکی‌شدن منطقه هزاره‌جات و ساکنان آن، تهدیدی برای امارت افغانستان شد.[۲۰]

تا اواخر قرن نوزدهم، هزاره‌جات به‌عنوان بخش کوچکی از افغانستان بود و سرداران محلی از دولت مرکزی اطاعت می‌کردند.[۲۱]

بعدها در اوایل دهه ۱۸۹۰، قبایل هزاره بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. جمعیت آنها بیش از ۶۰۰ هزار خانوار[۲۲] بود و در مناطق مرکزی افغانستان زندگی می‌کردند.[۲۳]

در طول جنگ دوم افغان و انگلیس، سرهنگ تی.اچ. هولدیخ از اداره بررسی هند از هزاره‌جات به‌عنوان «ارتفاعات بزرگ ناشناخته» یاد کرد[۲۴] و طی چند سال آینده، اداره اطلاعات هند موفق به کسب هیچ اطلاعات موثقی در مسیرهای بین هرات و کابل از طریق هزاره جات نشدند.[۲۵]

اعضای مختلف کمیسیون سرحدی افغانستان توانستند اطلاعاتی را جمع‌آوری کنند که جغرافیای مناطق دور افتاده مانند هزاره‌جات را بیشتر تحت نظارت دولت قراردهد. در نوامبر ۱۸۸۴، کمیسیون از گذرگاه چشمه سبز کوه بابا گذشت. ژنرال پیتر لومسدن و سرگرد سی.ای. ییت، که مسیرهای بین هرات و آمودریا را بررسی کردند، از هزاره‌های سنی قلعه نو در محدوده کوهستان پاروپامیز و منطقه جمشیدی‌های کشک دیدن کردند. هر دو با اشاره به شواهد باقی مانده از کشت پله‌ای در گذشته، هر دو هزاره‌های شمالی را نیمه کوچ نشین با گله‌های بزرگ گوسفند و گاو سیاه توصیف کردند.

آنها دارای ذخیره تمام نشدنی چمن بودند، تپه‌های اطراف تا زانو تا حدی از محصول فراوان چاودار خالص پوشیده شده‌بود.[۲۶][۲۷][۲۸]

محدوده جغرافیایی اقتدار دولت افغانستان در دوران عبدالرحمان‌خان به هزاره‌جات گسترش یافت. او که بین منافع استراتژیک قدرت‌های خارجی گیر افتاده بود و از مرزبندی خط دیورند در جنوب افغانستان، ناامید شده‌بود، تصمیم گرفت تا مناطق شمالی کشور را محکمتر تحت کنترل خود درآورد. این سیاست برای هزاره‌جات که ساکنان آنها توسط رژیم عبدالرحمان خان متمایز شده بودند، پیامدهای فاجعه بار داشت.[۲۹]

قرن بیستم

[ویرایش]

در دهه ۱۹۲۰ جاده باستانی گذرگاه شیبر که از غرب به بامیان و از شرق به دره پنجشیر منتهی می‌شد برای مسافران آسفالت شد و تا افتتاح تونل سالنگ در سال ۱۹۶۴، شلوغ‌ترین جاده عبور از هندوکش بود. این عبور و مرور برای هزاره‌ها مفید افتاد، آنها به شهرها و کشورهای اطراف مهاجرت کردند و در آنجا کارگر شدند و سخت‌ترین را با کمترین دستمزد انجام دادند.[۶]

در سال ۱۹۷۹، بنابر گزارش‌های دولتی که روی کردهای سلطه گرایانه قومی هم در انتشار آن‌ها دخیل بود جمعیت هزاره‌ها کمتر از نیم میلیون هزاره در هزاره‌جات و کابل ثبت شده این در حالی است که در بعضی امارها حتی به کمتر از ۵۸ هزار هم اعلام می‌شد، اگرچه هیچ‌گاه سرشماری موثقی در افغانستان انجام نشده بود.[۳۰] با تضعیف دولت افغانستان، قیام‌هایی در هزاره‌جات آغاز شد و این منطقه تا تابستان ۱۹۷۹ برای اولین بار پس از مرگ امیر عبدالرحمان خان از حکومت دولتی خارج شده و مستقل شد. برخی از گروه‌های مقاومت هزاره در ایران از جمله نصر و سپاه، برای دفاع از هزاره‌جات ایجاد شدند.[۳۱] در طول جنگ با جمهوری دموکراتیک افغانستان، اکثر هزاره‌جات بدون اشغال و عاری از حضور شوروی یا نیروهای دولتی بودند. این منطقه بار دیگر تحت کنترل رهبران محلی، یا قشر جدیدی از فرماندهان جوان تندرو شیعه قرار گرفت. گزارش شده است که اقتصاد هزاره‌جات در طول جنگ کاهش داشته است.[۳۲]

گروهی حاکم بر هزاره‌جات، شورای انقلابی وحدت اسلامی افغانستان یا شورا اتفاق به رهبری سید علی بهشتی بود. طبیعت جغرافیایی منطقه و موقعیت غیر استراتژیک این منطقه به این معنی بود که دولت و شوروی در جنگ با شورشیان در جاهای دیگر از آن چشم پوشی کردند. این امر عملاً به دولت شورا اتفاق اجازه داد تا بر منطقه حکومت کند و به هزاره‌ها خودمختاری دهد. گروه‌های مخالف سیاسی آنها نصر و خان‌ها طرفدار ایران بودند که بیشتر تحصیلکرده، سکولار و چپ بودند.[۳۳][۳۴] شورا خواهان بازگشت به وضعیت موجود قرن نوزدهم بود در حالی که نصر خواهان حکومت روحانیون به سبک ایرانی بود. بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴، یک جنگ داخلی باعث شد که شورا توسط گروه‌های سازمان نصر و سپاه پاسداران سرنگون شود. با این حال رقابت‌های بین جناحی پس از آن ادامه یافت. با ورود عبدالعلی مزاری در سال ۱۹۸۷، او اکثر گروه‌های حزبی هزاره را متحد کرد و در ۱۹۸۹ حزب وحدت را تشکیل دادند.[۳۴]

صلصال، ۵۵ متر (۱۸۰ فوت) در ۱۹۶۳ و ۲۰۰۸ بعد از تخریب
شمامه، ۳۸ متر (۱۲۵ فوت) قبل و بعد از تخریب

در دوران حکومت طالبان، بار دیگر خشونت در هزاره‌جات رخ داد. در سال ۱۹۹۷، شورشی در میان مردم هزاره در مزارشریف هنگامی رخ داد که آنها از خلع سلاح توسط طالبان امتناع کردند. در جنگ‌های بعدی ۶۰۰ طالب کشته شدند. این طالبان در درگیری با نیروهای نظامی شمال کشته شدند[۳۵] در تلافی، سیاست‌های نسل‌کشی دوران امیر عبدالرحمان خان توسط طالبان علیه هزاره‌های مزار که طالبان به‌خاطر دلایل مذهبی و قومی با آنها خصومت بیشتر داشتند اتخاذ شد. در سال ۱۹۹۸، بین ۷هزار الی ۱۲ هزار از غیر نظامیان هزاره شهر مزار شریف در شمال به هدف پاکسازی قومی هزاره کشته شدند. دو مجسمه غول پیکر بودایی، بوداهای بامیان، نیز با وجود محکومیت زیاد تخریب شد.[۳۶]

جغرافیا

[ویرایش]
نمایی از چراگاه‌های هزاره‌جات
بامیان معروف

شاه فولادی، پارک ملی بند امیر، یکاولنگ و تندیس‌های بودا

هزاره‌جات در دوره دوم عمر زمین همه زیر آب بوده و با عروج کوه‌های هندوکش و بابا از آب در عصر سوم، دیوارهای بزرگ طبیعی با صفحات بلند افقی و عمودی تشکیل گردیده است. هزاره‌جات تقریباً ۳۰٪ خاک افغانستان را احتوا می‌کند، سرزمینی درقلب افغانستان؛ آبادی‌ها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوه‌های هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهار موقعیت دارد.

هزاره‌جات در ارتفاعات مرکزی افغانستان، در میان کوه‌های بابا و انتهای غربی هندوکش قرار دارد. مرزهای آن از لحاظ تاریخی نامشخص و در حال تغییر بوده است. اما مرزهای فیزیکی آن تقریباً با حوضه بامیان در شمال، سرچشمه رودخانه هیرمند در جنوب، فیروزکوه در غرب و گذرگاه اونی در شرق مشخص شده است. نقل‌قول زیر از خاطرات عبدالرحمان دربارهٔ حدود هزاره‌جات است:

این قبیله (هزاره‌ها) در هزاره‌جات، از کابل و غزنه تا هرات و از قندهار تا بلخ ساکن اند.

— عبدالرحمان، تاج‌التواریخ[۳۷]

این منطقه از کوه‌های سفید کوه و سیاه کوه شرقی تا غربی گسترش دارد، جایی که بلندترین قله‌ها بین ۴٬۶۰۰ متر و ۵٬۲۰۰ متر قرار دارد. هر دو طرف محدوده کوه بابا شامل دره‌های سرسبز می‌شود.[۶][۳۸] در قسمت شمال شرقی هزاره‌جات، بامیان باستان واقع شده که مرکز بودیسم و کاروانسرای کلیدی در جاده ابریشم بود. این شهر در ارتفاع ۲٬۳۰۰ متری واقع شده و توسط هندوکش در شمال و کوه بابا در جنوب احاطه شده است.[۶]

آب و هوا

[ویرایش]

هزاره‌جات منطقه کوهستانی است[۳۹] و شامل یک سلسله گردنه‌های کوهستانی در امتداد لبه شرقی خود است. معروف‌ترین آنها، گذرگاه سالنگ است که شش ماه در سال توسط برف مسدود است. دیگری گذرگاه شیبر با ارتفاع کمتر است که فقط دو ماه در سال مسدود می‌باشد.[۴۰] بامیان سردترین بخش منطقه با زمستان‌های شدید است.[۴۱]

هزاره‌جات سرچشمه معروف‌ترین رودهای تاریخ است؛ دریای کابل از شرق آن (گذرگاه اونی) سرچشمه می‌گیرد، ارغنداب از جنوب آن (سنگ‌ماشه) سرچشمه می‌گیرد، هیرمند از شمال‌شرقی آن (غوربند) سرچشمه می‌گیرد، هریرود از غرب آن (لعل و سرجنگل) سرچشمه می‌گیرد، مرغاب از شمال‌غربی آن سرچشمه می‌گیرد و بلخاب و کندز از مرکز آن سرچشمه می‌گیرد.[۴۲] هزاره‌جات در ماه‌های بهار و تابستان، برخی از سرسبزترین مراتع را در افغانستان دارد. دریاچه‌های طبیعی، دره‌های سرسبز و غارهای بامیان یافت از مناطق دیدنی آن به‌شمار می‌رود.[۴۳]

گذرگاه‌ها

[ویرایش]

به دلیل کوهستانی بودن هزاره‌جات، مسیرهای که بدان منتهی می‌شود توسط گذرگاه‌ها به هم می‌پیوندد. معروفترین گذرگاه هزاره‌جات، گذرگاه اونی است، که دروازه شرقی ورد به هزاره‌جات از کابل است و پیشینه تاریخی دارد، گذرگاه‌های هزاره‌جات نظر به مسیرها، قرار زیر هستند:[۴۴]

  1. گذرگاه اونی؛ حد فاصل میان بهسود و سرچشمه
  2. گذرگاه یعقوب؛ حد فاصل میان بهسود و دره کالو
  3. گذرگاه آق‌ضرات؛ حد فاصل میان آق‌ضرات و تربلاق
  4. گذرگاه گرماب؛ حد فاصل میان گرماب و قزیل
  5. گذرگاه نرگس؛ حد فاصل میان نرگس و سرگودر

مردم

[ویرایش]

جمعیت هزارستان را اکثراً مردم هزاره تشکیل می‌دهند و سایر اقوام در این منطقه در اقلیت هستند.

جشن نوروز

[ویرایش]
نگاره جمشید در شاهنامه تهماسبی
نگاره جمشید در شاهنامه تهماسبی

جشن نوروز در فرهنگ و هنر هزارستان

[ویرایش]

جشن نوروز به عنوان یکی از جشن‌های سنتی و فرهنگی مهم در منطقه هزارستان، جایگاه ویژه‌ای دارد که با آیین‌ها و رسوم منحصر به فرد خود، هر ساله مورد گرامی‌داری مردم این منطقه قرار می‌گیرد. این جشن به عنوان نمادی از آغاز فصل بهار و موسم کشت‌وکار در این منطقه، تجلیل از زندگی انسانی و اجتماعی مردم را نیز به همراه دارد.

آداب و رسوم جشن نوروز در هزارستان

[ویرایش]
  • آغاز با تمیزی و زینت‌بخشی خانه: جشن نوروز در هزارستان با پاک‌سازی و زینت‌بخشی خانه‌ها آغاز می‌شود. این عمل نشان از آمادگی مردم برای استقبال از سال جدید و مهمان‌نوازی. های این روزها دارد.
  • پذیرایی از مهمانان و هدایای نوروزی: در روزهای نوروز، مردم هزارستان با پذیرایی از مهمانان و اهدای هدایای نوروزی به آن‌ها، این روز را به یک فرصت برای تبادل احساسات مثبت تبدیل می‌کنند.
  • سبزه‌کاری: نماد بهار و تازگی را با کشت سبزه و رشد گیاهان در طی این روزها جشن می‌گیرند. سبزه‌کاری به عنوان نمادی از شروع جدید و پیام آور بهار، در این منطقه جاودانه است.
  • آیین‌های مذهبی و مراسمی: از جمله عادات مردم هزارستان در نوروز، قرآن‌خوانی و نذر کردن برای شادی روح درگذشتگان است که این موارد نیز بخشی از آیین‌های این جشن را تشکیل می‌دهند.
  • آیین سیزده به در: در این روز، مردم به منظور دوری از نحس و بدیمنی، به کوهستان، دشت و باغ‌های اطراف منطقه سفر می‌کنند و انتظار دارند که با انجام این آیین، سالی خوب و پربرکت را شروع کنند.[۴۵]

زبان

[ویرایش]

زبان مردم هزارستان، که به عنوان یکی از اصیل‌ترین گویش‌های فارسی محسوب می‌شود، در این منطقه از افغانستان تکامل یافته است. این گویش به عنوان قدیمی‌ترین نمونه‌های زبان فارسی محسوب می‌شود و تأثیرات قوی محلی و فرهنگی دارد. زبان مردم هزارستان در طول تاریخ با استفاده از واژگان محلی و نکات تلفظی خود، به شکل منحصر به فرد خود تکامل یافته است.[۴۶]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. «ولایت بامیان». مدرسه کارشناسی ارشد نیروی دریایی. ۲۰۱۱-۱۱-۱۵. دریافت‌شده در ۲۰۱۲-۱۲-۰۵.
  2. دانشنامه ایرانیکا | مقالات
  3. «afghan/maps/afghanistan_ethnolinguistic_map_1997.jpg». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۷ ژوئن ۲۰۲۰.
  4. Afghanistan ethnolinguistic map, Indiana, 1997.
  5. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مارس ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ خازنی، آرش. «هزاره: جغرافیای تاریخی هزاره‌جات». دانشنامه ایرانیکا. دریافت‌شده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۱.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ مردم‌شناسی ایران. صص. ۸۱۱.
  8. غبار، میر غلام محمد. افغانستان در مسیر تاریخ. ج. اول. صص. ۴۰.
  9. مردم‌شناسی ایران. صص. صفحه ۶۹.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ یزدانی، حسینعلی (۱۳۶۸). تاریخ هزاره‌ها. صص. صفحهٔ ۱۳۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ اوت ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۹ ژانویه ۲۰۱۹.
  11. دلجو، عباس. تاریخ باستانی هزاره‌ها. صص. ۲۰۲–۲۰۶.
  12. سالمی‌نژاد، حسین. «معنی غرجستان | لغت‌نامهٔ دهخدا». دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۴-۰۵.
  13. ویتزل، مایکل، خانه آرین (PDF)، هاروارد.
  14. تاریخ جهان از اولین دوره تا زمان حاضر توسط ایورت ا. دوکینگ
  15. فوشه کور، ژیلبر (۱۳۸۱). افغانستان: سرزمین اقوام و قبایل. نشر نی.
  16. رنجبر، محمدکاظم (۱۳۸۷). تاریخ هزارستان. انتشارات عرفان.
  17. تاریخ و تمدن غوریان. نشر اختران. ۱۳۹۲. پارامتر |first1= بدون |last1= در Authors list وارد شده‌است (کمک)
  18. حبیبی، عبدالحی (۱۳۵۷). افغانستان در مسیر تاریخ. انتشارات انجمن تاریخ افغانستان.
  19. تاریخ ترکستان. انتشارات علمی و فرهنگی. ۱۳۶۷. پارامتر |first1= بدون |last1= در Authors list وارد شده‌است (کمک)
  20. سی. ماسون، روایت سفرهای مختلف در بلوچستان، افغانستان و پنجاب. لندن، ۱۸۴۲، دوم، ص. ۲۹۶
  21. دبلیو. بارتهولد، جغرافیای تاریخی ایران، پرینستنون، ۱۹۸۴، صص. ۸۲–۸۳
  22. کاتب، فیض‌محمد. نژادنامه افغان بایگانی‌شده در ۲۷ مه ۲۰۲۲ توسط Wayback Machine. قم. دریافت شده در ۱۴ اوت ۲۰۲۱
  23. سید عسکر موسوی، هزاره‌های افغانستان، لندن، ۱۹۹۸، ص. ۹۵
  24. تی. اچ هولدیخ. 'سرزمین‌های مرزدار با هند ۱۸۸۰–۱۹۰۰، لندن، ۱۹۰۱، ص. ۴۱
  25. ا. سی. ییت، سفرها با کمیسیون سرحدی افغانستان. ادینبورو، ۱۸۸۷. صص. ۱۴۷–۴۸[پیوند مرده]
  26. سی. ای. ییت، افغانستان شمال‌غربی، ادینبورو، ۱۸۸۸، ص. ۹[پیوند مرده]
  27. . ای. ییت، افغانستان شمال‌غربی، ادینبورو، ۱۸۸۸، ص. ۷-۸[پیوند مرده]
  28. پیتر لومسدین، "کشورها و قبیله‌های که در محدوده رشته‌کوه بابا قرار دارند،" مجموعه مقالات انجمن جغرافیایی سلطنتی ۷، ۱۸۸۵، صص. ۵۶۲–۵۶۳
  29. میر منشی، زندگی عبدالرحمان، امیر افغانستان، دوم، لندن، ۱۹۰۰، ص. ۲۷۶
  30. بارنیت روبین. تکه‌تکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، ص. ۲۶
  31. بارنیت روبین. تکه‌تکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، صص. ۱۸۶-۲۲۳
  32. بارنیت روبین. تکه‌تکه شدن افغانستان (۲۰۰۲). نیو هاون، ص. ۲۴۶
  33. ابراهیمی، نعمت‌الله (۲۰۰۶). «شکست ایجاد یک دولت روحانی: هزاره‌جات ۱۹۷۹–۱۹۸۴». مرکز تحقیقات کشورهای بحران. CiteSeerX 10.1.1.604.3516.
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ملت، قومیت و مناقشه در افغانستان: اسلام سیاسی و ظهور سیاست‌های قومی ۱۹۹۲–۱۹۹۶ (۲۰۱۶). توسط راگاف شارما.
  35. احمد رشید، طالبان: اسلام مبارز، نفت و بنیادگرایی در آسیای میانه، لندن و نیوهیون، ۲۰۰۰، ص. ۵۸
  36. احمد رشید، طالبان: اسلام مبارز، نفت و بنیادگرایی در آسیای میانه، لندن و نیوهیون، ۲۰۰۰، ص. ۵۸
  37. عبدالرحمان. تاج‌التواریخ جلد اول و دوم: سوانح عمری، خاطرات و سفرنامه از ۱۷۴۷م تا ۱۹۰۰م بایگانی‌شده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine (pdf). کابل. دریافت شده در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲
  38. ویلفرید تسایگر. هزاره‌ای مرکز افغانستان، ژورنال جغرافیایی ۷۱/۳، ۱۹۵۵، ص. ۳۱۳
  39. گمنام، حدودالعالم. مینورسکی، لندن، ۱۹۳۷؛ بازچاپ‌شده، ۱۹۸۲، ص. ۱۰۵
  40. جوهانس هملوم، جغرافیای افغانستان، کوپن‌هانگ ۱۹۵۹، ص. ۶۴
  41. ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه. جی.اچ. کرامرز و جی. وییت، پاریس، ۱۹۶۴، ص. ۲۲۷
  42. حمدالله مستوفی، نهضت‌القلوب، لندن ۱۹۱۹، ص. ۲۱۲
  43. موسوی، سید عسکر. هزاره‌های افغانستان. لندن، ۱۹۹۸، ص. ۷۱
  44. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام :لعلی وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  45. «نوروز در هزارستان».
  46. سیمین، لوین. زبان و زبانشناسی هزاره‌ها. پژوهش‌های زبان و فرهنگ.

جمیعت هزاره‌ها در سراسر جهان: https://joshuaproject.net/people_groups/12076/af