ویلیام هنری هریسون - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ویلیام هنری هریسون
William Henry Harrison
نهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا
دوره مسئولیت
۴ مارس ۱۸۴۱ – ۴ آوریل ۱۸۴۱
معاون رئیس‌جمهورجان تایلر
پس ازمارتین ون بیورن
پیش ازجان تایلر
سفیر ایالات متحده آمریکا در کلمبیای بزرگ
دوره مسئولیت
۲۴ مه ۱۸۲۸ – ۲۶ سپتامبر ۱۸۲۹
رئیس‌جمهورجان کوینزی آدامز
اندرو جکسون
پس ازBeaufort Taylor Watts
پیش ازThomas Patrick Moore
United States Senator
از اوهایو
دوره مسئولیت
۴ مارس ۱۸۲۵ – ۲۰ مه ۱۸۲۸
پس ازایتان ای. براون
پیش ازجیکوب بورنت
عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده
از اوهایو حوزهٔ 1st
دوره مسئولیت
۸ اکتبر ۱۸۱۶ – ۳ مارس ۱۸۱۹
پس ازJohn McLean
پیش ازThomas R. Ross
فرماندار قلمروی ایندیانا
دوره مسئولیت
۱۰ ژانویه ۱۸۰۱ – ۲۸ دسامبر ۱۸۱۲
گمارندهجان آدامز
پس ازPosition established
پیش ازتوماس پوزی
Delegate to the
مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا
از Northwest Territory
دوره مسئولیت
۴ مارس ۱۷۹۹ – ۱۴ مه ۱۸۰۰
پس ازConstituency established
پیش ازWilliam McMillan
دبیر Northwest Territory
دوره مسئولیت
۲۸ ژوئن ۱۷۹۸ – ۱ اکتبر ۱۷۹۹
فرماندارArthur St. Clair
پس ازWinthrop Sargent
پیش ازCharles Willing Byrd
اطلاعات شخصی
زاده۹ فوریهٔ ۱۷۷۳
شهرستان چارلز سیتی، ویرجینیا، ویرجینیا، آمریکای بریتانیا
درگذشته۴ آوریل ۱۸۴۱ (۶۸ سال)
واشینگتن، دی.سی., ایالات متحده آمریکا
آرامگاهHarrison Tomb State Memorial
حزب سیاسیحزب دموکرات-جمهوری‌خواه (پیش از ۱۸۲۸)
حزب ویگ (۱۸۳۶–۱۸۴۱)
همسر(ان)آن سیمز (ا. ۱۷۹۵)
فرزندان10, including John و Carter
خویشاوندانبنجامین هریسون پنجم (پدر)
تحصیلاتکالج همپدن-سیدنی
دانشگاه پنسیلوانیا
امضاCursive signature in ink
خدمات نظامی
وفاداری ایالات متحده آمریکا
خدمت/شاخه ارتش ایالات متحده آمریکا
Indiana Territory شبه‌نظامی
سال‌های خدمت۱۷۹۱–۱۷۹۸, ۱۸۱۱, ۱۸۱۲–۱۸۱۴
درجه Major General (ارتش ایالات متحده آمریکا)
یگانLegion of the United States
فرماندهArmy of the Northwest
جنگ‌ها/عملیات‌

ویلیام هنری هریسون (به انگلیسی: William Henry Harrison) (۹ فوریه ۱۷۷۳ – ۴ آوریل ۱۸۴۱) متولد ایالت ویرجینیا. وی رهبر ارتش آمریکا، سیاست‌مدار و نهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا از حزب ویگ در سال ۱۸۴۱ بود. این تاریخ هم‌زمان است با نوروز سال ۱۲۲۰ خورشیدی. در این زمان محمد شاه قاجار بر ایران سلطنت می‌کرد.[۱]

هریسون در شهرستان چارلز سیتی، ویرجینیا به دنیا آمد. وی فرزند بنیانگذار بنیامین هریسون پنجم و پدربزرگ پدری بنیامین هریسون، بیست و سومین رئیس‌جمهور ایالات متحده بود. هریسون آخرین رئیس‌جمهوری بود که به عنوان یک تبعه انگلیسی در سیزده مستعمره متولد شد. وی در طی دوران اولیه فعالیت نظامی خود، در نبرد چوبهای افتاده (به انگلیسی: Battle of Fallen Timbers) ۱۷۹۴ شرکت کرد، یک پیروزی نظامی آمریکایی که عملاً جنگ شمال غربی هند (به انگلیسی: Northwest Indian War) را خاتمه داد. بعد، او در نبرد تیپکنو در سال ۱۸۱۱، یک نیروی نظامی علیه کنفدراسیون تکومسه را رهبری کرد،[۲] که در آنجا لقب «تیپکانوی قدیم» را بدست آورد. وی در جنگ ۱۸۱۲ به ارتشبد ارتش ارتقا یافت و در سال ۱۸۱۳ در جنگ تیمز در بالادست کانادا پیاده‌نظام و سواره نظام آمریکایی را رهبری کرد.[۳]

سنین جوانی و تحصیل

[ویرایش متنی]

ویلیام هنری هریسون هفتمین و کوچکترین فرزند بنیامین هریسون پنجم و الیزابت (باست) هریسون بود.او در 9 فوریه 1773 در مزارع برکلی، خانه خانواده هریسون ویرجینیا در رود جیمز در شهرستان چارلز سیتی متولد شد، او آخرین رئیس جمهور ایالات متحده شد که به عنوان شهروند آمریکایی متولد نشده بود.هریسون ها یک خانواده سیاسی برجسته انگلیسی تبار بودند که اجدادشان از دهه 1630 در ویرجینیا بودند.پدرش یک کشاورز ویرجینیا بود که به عنوان نماینده کنگره قاره ای (1774-1777) خدمت کرد و اعلامیه استقلال را امضا کرد.پدرش همچنین در مجلس قانونگذاری ویرجینیا و به عنوان پنجمین فرماندار ویرجینیا (1781-1784) در سالهای جنگ انقلابی آمریکا و پس از آن خدمت کرد.برادر بزرگتر هریسون، کارتر باست هریسون، نماینده ویرجینیا در مجلس نمایندگان (1793-1799) بود. ویلیام هنری اغلب از خود به عنوان "فرزند انقلاب" یاد می کرد، همانطور که در واقع او بود، زیرا در خانه ای در 30 مایلی (48 کیلومتری) جایی که واشنگتن در نبرد یورک‌تاون در جنگ علیه بریتانیا پیروز شد، بزرگ شد.

هریسون تا سن 14 سالگی در خانه تدریس می کرد تا اینکه در کالج همپدن-سیدنی، یک کالج پرسبیتری در همپدن سیدنی، ویرجینیا، شرکت کرد.او به مدت سه سال در آنجا تحصیل کرد و تحصیلات کلاسیکی را دریافت کرد که شامل لاتین، یونانی، فرانسوی، منطق و بحث بود.پدر اسقفی‌اش او را از کالج اخراج کرد، احتمالاً به دلایل مذهبی، و پس از اقامت کوتاهی در آکادمی در شهرستان ساوتهمپتون، ویرجینیا، و با برادر بزرگ‌ترش بنجامین در ریچموند، در سال 1790 به فیلادلفیا رفت.

پدرش در بهار 1791 درگذشت و او تحت مراقبت رابرت موریس، دوست نزدیک خانوادگی در فیلادلفیا قرار گرفت.او در دانشگاه پنسیلوانیا در رشته پزشکی تحصیل کرد. او در طول دوران تحصیل خود در پن، نزد دکتر بنیامین راش، پدر بنیانگذار ایالات متحده و استاد شیمی و پزشکی پن و ویلیام شیپن پدر تحصیل کرد.برادر بزرگتر او پول پدرشان را به ارث برده بود، بنابراین او فاقد بودجه لازم برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی بود، که او نیز متوجه شده بود که ترجیح نمی دهد.بنابراین او از پن کناره گیری کرد، اگرچه آرشیو مدرسه او را به عنوان "فارغ التحصیل غیر فارغ التحصیل کلاس دانشکده پزشکی پن در سال 1793" ثبت کرده است.او با نفوذ دوست پدرش، فرماندار هنری لی سوم، به حرفه نظامی پرداخت.

اوایل حرفه نظامی

[ویرایش متنی]

در 16 اوت 1791، در عرض 24 ساعت پس از ملاقات با لی، هریسون، 18 ساله، به عنوان یک پرچمدار در ارتش مأموریت یافت و به اولین هنگ آمریکایی منصوب شد.او در ابتدا به فورت واشینگتن، سینسیناتی در قلمرو شمال غربی منصوب شد، جایی که ارتش درگیر جنگ در حال انجام شمال غرب بود.زندگی نامه نویس ویلیام دبلیو فریلینگ می گوید که هریسون جوان، در اولین اقدام نظامی خود، حدود هشتاد تن از جویندگان هیجان و دردسرساز را در خیابان های فیلادلفیا جمع آوری کرد، آنها را به امضای برگه های ثبت نام دعوت کرد و آنها را به سمت فورت واشینگتن برد.

هریسون پس از اینکه سرلشکر "مد آنتونی" وین فرماندهی ارتش غرب را در سال 1792 به دست گرفت، پس از شکست فاجعه بار تحت آرتور سنت کلر، به درجه ستوان ارتقا یافت.در سال 1793، او دستیار وین شد و مهارت فرماندهی ارتش در مرز را به دست آورد؛ او در پیروزی قاطع وین در نبرد چوب های افتاده در 20 اوت 1794 شرکت کرد که به جنگ شمال غربی پایان داد.او به خاطر نقشش در نبرد از وین تمجید زیر را دریافت کرد: "باید نام یار وفادار و شجاع خود را اضافه کنم... ستوان هریسون، که ... ضروری ترین خدمات را با ابلاغ دستورات من در این کشور انجام داد.هر جهت... رفتار و شجاعت نیروها را برای فشار برای پیروزی برانگیخت.» هریسون یکی از امضاکنندگان معاهده گرین ویل (1795)، به عنوان شاهد وین، مذاکره کننده اصلی برای ایالات متحده بود.بر اساس مفاد این معاهده، ائتلافی از سرخپوست ها بخشی از زمین‌های خود را به دولت فدرال واگذار کردند و دو سوم اوهایو را به شهرک‌سازی باز کردند.

هریسون با مرگ مادرش در سال 1793، بخشی از املاک ویرجینیا شامل حدود 3000 جریب (12 کیلومتر مربع) زمین و چندین برده را به ارث برد.او در آن زمان در ارتش خدمت می کرد و زمین را به برادرش فروخت.هریسون در می 1797 به سروان ارتقا یافت و در 1 ژوئن 1798 از ارتش استعفا داد.

ازدواج و خانواده

[ویرایش متنی]

هریسون در سال 1795 هنگامی که 22 ساله بود، آنا توتیل سیمز از نورث بند، اوهایو را ملاقات کرد. او دختر آنا توتیل و قاضی جان کلیوز سیمز بود که به عنوان سرهنگ در جنگ انقلابی و به عنوان نماینده کنگره کنفدراسیون خدمت کرد.هریسون از قاضی اجازه خواست تا با آنا ازدواج کند، اما با آن مخالفت شد، بنابراین این زوج منتظر ماندند تا سیمز کار خود را ترک کند.آنها سپس فرار کردند و در 25 نوامبر 1795 در خانه نورث بند استفان وود، خزانه دار قلمرو شمال غربی ازدواج کردند.آنها به ماه عسل در فورت واشنگتن رفتند، زیرا هریسون هنوز در وظیفه نظامی بود.قاضی سیمز دو هفته بعد در یک شام خداحافظی برای ژنرال وین با او روبرو شد و به شدت خواست تا بداند او چگونه می خواهد از یک خانواده حمایت کند.هریسون پاسخ داد: "به شمشیر و بازوی راست خودم قربان".این مسابقه برای هریسون سودمند بود، زیرا او در نهایت از ارتباطات پدرشوهرش با دلالان زمین سوء استفاده کرد، که خروج او از ارتش را تسهیل کرد.شک و تردید قاضی سیمز در مورد او همچنان ادامه داشت، زیرا او به یکی از دوستانش نوشت: "او نه می تواند خونریزی کند، نه می تواند دعا کند و نه موعظه می کند، و اگر بتواند شخم بزند، من راضی می شوم."قانون، که بعداً به هریسون ها 160 هکتار (65 هکتار) زمین در نورث بند فروخت که به هریسون امکان ساخت خانه و راه اندازی یک مزرعه را داد.

آنا غالباً در طول ازدواج در وضعیت نامناسبی قرار داشت، در درجه اول به دلیل حاملگی های زیاد، با این حال او 23 سال بیشتر از ویلیام عمر کرد و در 25 فوریه 1864 در 88 سالگی درگذشت.

هریسون ها ده فرزند داشتند:

  • الیزابت باست (1796-1846)
  • جان کلیوز سیمز (1798-1830) که با تنها دختر بازمانده زبلون پایک ازدواج کرد.
  • لوسی سینگلتون (1800-1826)
  • ویلیام هنری جونیور (1802-1838)
  • بنجامین (1806-1840)
  • مری سیمز (1809-1842)
  • کارتر باست (1811-1839)
  • آنا توتیل (1813-1865)
  • جیمز فایندلی (1814–1817)

پروفسور کنت آر. جانکن، در بیوگرافی والتر فرانسیس وایت، ادعا می کند که هریسون از یک زن سیاهپوست آمریکایی به نام دیلسیا شش فرزند داشت و چهار فرزند را قبل از نامزدی برای ریاست جمهوری به برادری سپرد تا از رسوایی جلوگیری کند.این ادعا بر اساس تاریخ شفاهی خانواده وایت است.در بیوگرافی 2012 خود از هریسون، نویسنده گیل کالینز این داستان را بعید توصیف می کند، اگرچه وایت معتقد بود که این داستان درست است.

زندگی سیاسی

[ویرایش متنی]

هریسون کار سیاسی خود را زمانی آغاز کرد که در 1 ژوئن 1798 به طور موقت از ارتش استعفا داد و در میان دوستان و خانواده‌اش برای پستی در دولت قلمرو شمال غربی مبارزات انتخاباتی انجام داد.دوست صمیمی او تیموتی پیکرینگ به عنوان وزیر امور خارجه خدمت می کرد، و همراه با نفوذ قاضی سیمز، به او پیشنهاد شد که جایگزین وینتروپ سارجنت، وزیر منطقه ای در حال خروج شود.رئیس جمهور جان آدامز، هریسون را در ژوئیه 1798 به این سمت منصوب کرد.کار ضبط فعالیت های منطقه خسته کننده بود و او خیلی زود خسته شد و به دنبال مقامی در کنگره ایالات متحده شد.

کنگره آمریکا

[ویرایش متنی]
یک پرتره حکاکی شده از هریسون در سن 27 سالگی، به عنوان نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده از قلمرو شمال غربی توسط چارلز بالتازار جولین فورت د سنت ممین،1800

هریسون دوستان زیادی در اشراف شرقی داشت و به سرعت در میان آنها به عنوان یک رهبر مرزی شهرت پیدا کرد.او یک شرکت پرورش اسب موفق را اداره کرد که باعث تحسین او در سراسر قلمرو شمال غربی شد.کنگره یک سیاست سرزمینی را وضع کرده بود که منجر به هزینه‌های بالای زمین شد که یکی از نگرانی‌های اولیه برای مهاجران در قلمرو بود.هریسون قهرمان آنها شد تا این قیمت ها را کاهش دهد.جمعیت ناحیه شمال غربی به تعداد کافی برای داشتن یک نماینده کنگره در اکتبر 1799 رسید و هریسون برای انتخابات شرکت کرد.او برای تشویق مهاجرت بیشتر به قلمرو، که در نهایت منجر به ایالت شدن شد، مبارزه کرد.

هریسون آرتور سنت کلر جونیور را با یک رای شکست داد و در سال 1798 در سن 26 سالگی به اولین نماینده کنگره منطقه شمال غربی تبدیل شد و از 4 مارس 1799 تا 14 مه 1800 در ششمین کنگره ایالات متحده خدمت کرد.او هیچ اختیاری برای رأی دادن به لوایح تقنینی نداشت، اما به او اجازه داده شد در کمیته ای کار کند، قانون ارائه کند و در بحث شرکت کند.او رئیس کمیته زمین های عمومی شد و قانون زمین سال 1800 را ترویج کرد که خرید زمین های منطقه شمال غربی را در مناطق کوچکتر با هزینه کمتر آسان کرد.مالکان آزاد مجاز به خرید زمین های کوچکتر با پیش پرداخت تنها پنج درصد بودند و این عامل مهمی در رشد سریع جمعیت منطقه شد.

هریسون همچنین در تنظیم تقسیم قلمرو به دو بخش مؤثر بود.بخش شرقی همچنان به عنوان قلمرو شمال غربی شناخته می شد و شامل اوهایو امروزی و میشیگان شرقی می شد.بخش غربی منطقه ایندیانا نام داشت و شامل ایندیانای امروزی، ایلینوی، ویسکانسین، بخشی از غرب میشیگان، و بخش شرقی مینه‌سوتا بود.دو قلمرو جدید به طور رسمی توسط قانون در سال 1800 تأسیس شدند.

در 13 مه 1800، پرزیدنت جان آدامز، هریسون را بر اساس روابطش با غرب و مواضع سیاسی بی طرف ظاهری اش، به عنوان فرماندار منطقه ایندیانا منصوب کرد.او دوازده سال در این سمت خدمت کرد.فرمانداری او توسط مجلس سنا تایید شد و او از کنگره استعفا داد تا اولین فرماندار منطقه ای ایندیانا در سال 1801 شود.

فرماندار منطقه ای ایندیانا

[ویرایش متنی]

هریسون وظایف خود را در 10 ژانویه 1801 در وینسنس، پایتخت قلمرو ایندیانا آغاز کرد.روسای جمهور توماس جفرسون و جیمز مدیسون اعضای حزب دموکرات-جمهوری خواه بودند و در سال های 1803، 1806 و 1809 او را دوباره به عنوان فرماندار منصوب کردند.در سال 1804، هریسون مأمور اداره دولت غیرنظامی ناحیه لوئیزیانا شد.او امور ناحیه را به مدت پنج هفته اداره کرد تا اینکه در 4 ژوئیه 1805 قلمرو لوئیزیانا به طور رسمی تأسیس شد و سرتیپ جیمز ویلکینسون وظایف فرماندار را بر عهده گرفت.

در سال 1805، هریسون خانه‌ای به سبک مزرعه‌ای در نزدیکی وینسنس ساخت که آن را گروسلند نامید، به منظور ادای احترام به پرندگان موجود در آن ملک.خانه 26 اتاقه یکی از اولین سازه های خشتی در این قلمرو بود؛ و در زمان تصدی وی به عنوان فرماندار به عنوان مرکز زندگی اجتماعی و سیاسی در قلمرو عمل کرد.هریسون در سال 1801 دانشگاهی را در وینسنس تأسیس کرد که در 29 نوامبر 1806 به عنوان دانشگاه وینسنس ثبت شد.پایتخت سرزمینی سرانجام در سال 1813 به کوریدون منتقل شد و هریسون خانه دومی را در دره هریسون در همان نزدیکی ساخت.

مسئولیت اصلی هریسون این بود که مالکیت سرزمین‌های سرخپوست را به دست آورد که امکان سکونت در آینده و افزایش جمعیت قلمرو را فراهم کند، که لازمه ایالتی شدن است.او همچنین به دلایل شخصی مشتاق گسترش قلمرو بود، زیرا ثروت سیاسی او به ایالت نهایی ایندیانا گره خورده بود.او ضمن بهره‌مندی از سوداگری زمین از جانب خود، و به دست آوردن دو عملیات آسیاب، به عنوان یک مدیر خوب، با پیشرفت‌های چشمگیر در جاده‌ها و سایر زیرساخت‌ها، اعتبار داشت.

هنگامی که هریسون در 8 فوریه 1803 به عنوان فرماندار منطقه ای ایندیانا منصوب شد، اختیارات گسترده ای برای مذاکره و انعقاد معاهدات با سرخپوست ها به او داده شد.معاهده 1804 سنت لوئیس با کواشکوام، قبایل ساوک و مسکواکی را ملزم می کرد که بخش اعظم ایلینوی غربی و بخش هایی از میزوری را واگذار کنند.بسیاری از ساوک ها بخاطر از دست دادن زمین ها، به ویژه رهبرشان شاهین سیاه، ناراحت بودند.هریسون فکر می کرد که معاهده گروسلند (1805) برخی از سرخپوستان را مماشات کرد، اما تنش ها در طول مرز همچنان بالا بود.معاهده فورت وین (1809) هنگامی که هریسون بیش از 2.5 میلیون هکتار (10000 کیلومتر مربع) را از قبایل پوتاواتومی، دلاور، میامی و رودخانه مارماهی خریداری کرد، تنش های جدیدی را ایجاد کرد.برخی از سرخپوستان درباره صلاحیت قبایل پیوستن به این معاهده اختلاف نظر داشتند.هریسون همچنین قادر به انجام امور بی چون و چرای دولت بود، زیرا دولت از جفرسون به مدیسون تغییر داد.

او روند معاهده را به شدت دنبال کرد و یارانه های زیادی را به قبایل و رهبران آنها ارائه داد تا قبل از خروج جفرسون مورد لطف سیاسی قرار گیرد.زندگی نامه نویس فریهلینگ ادعا می کند که سرخپوست ها مالکیت زمین را برای همه مشترک می دانستند، درست مانند هوایی که تنفس می شود. در سال 1805، هریسون موفق شد تا 51،000،000 هکتار از سرخپوستان را پس از مصرف الکل به پنج تن از سران آنها، به قیمت بیش از یک دلار در هر 20،000 جریب (20.35 دلار در سال 2023)، و دو سوم ایلینوی را برای کشور به دست آورد.

علاوه بر تنش‌های حاصل با سرخپوستان، موقعیت طرفدار برده‌داری هریسون باعث شد که او در میان طرفداران لغو ممنوعیت در قلمرو ایندیانا محبوبیت نداشته باشد، زیرا او تلاش بیهوده برای تشویق برده‌داری در این قلمرو داشت.در سال 1803، او از کنگره برای تعلیق موقت ماده ششم قانون شمال غرب به مدت ده سال برای ممنوعیت برده‌داری در قلمرو ایندیانا لابی کرده بود.اگرچه هریسون اظهار داشت که تعلیق برای ترویج شهرک سازی و ایجاد منطقه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه و آماده برای ایالت شدن ضروری است، این پیشنهاد شکست خورد.به دلیل عدم تعلیق ماده ششم، در سال 1807، قانونگذار سرزمینی، با حمایت هریسون، قوانینی را وضع کرد که اجازه خدمت قراردادی را می داد و به اربابان اختیار تعیین مدت خدمت را می داد.

پرزیدنت جفرسون، نویسنده اصلی قانون شمال غربی، قراردادی مخفی با جیمز لمن بست تا جنبش نوپای طرفدار برده داری مورد حمایت هریسون را شکست دهد.او 100 دلار برای تشویق لمن با الغای و سایر کارهای خوب اهدا کرد، و بعدا (در سال 1808) 20 دلار دیگر (382 دلار در سال 2023) برای کمک به تأمین مالی کلیسای معروف به کلیسای باپتیست بتل کمک کرد.در ایندیانا، ساخت کلیسای ضد برده داری منجر به امضای دادخواستی از سوی شهروندان و سازماندهی سیاسی برای شکست دادن تلاش های هریسون برای قانونی کردن برده داری در قلمرو شد.

قلمرو ایندیانا برای اولین بار در سال 1809 انتخابات مجلس علیا و سفلی مجلس را برگزار کرد. هریسون پس از به قدرت رسیدن مخالفان لغو، خود را در تضاد با مجلس مقننه دید و بخش شرقی قلمرو ایندیانا به یک گروه بزرگ ضد برده داری تبدیل شد.مجمع عمومی منطقه در سال 1810 تشکیل شد و جناح ضد برده داری آن فوراً قوانین مربوط به قراردادی را که قبلاً وضع شده بود، لغو کرد.پس از سال 1809، قوه مقننه ایندیانا اقتدار بیشتری را به دست گرفت و قلمرو به سمت ایالت شدن پیش رفت.

ژنرال ارتش

[ویرایش متنی]

تکامسه و تیپکانو

[ویرایش متنی]

مقاومت سرخپوستان در برابر توسعه آمریکا، با رهبری برادران شاونی، تکامسه و تنسکواتاوا («پیامبر»)، در درگیری که به نبرد تکامسه معروف شد، به اوج رسید.تنسکواتاوا قبایل را متقاعد کرد که توسط روح بزرگ محافظت خواهند شد و اگر علیه مهاجران قیام کنند هیچ آسیبی متوجه آنها نخواهد شد.او با گفتن قبایل به مقاومت تشویق کرد تا به تاجران سفیدپوست فقط نیمی از بدهی خود را بپردازند و از همه روش های سفیدپوستان، از جمله لباس، مشک، و به ویژه ویسکی دست بکشند.هریسون از طریق جاسوسانی که در قبایل قرار داده بود، خبر مقاومت را دریافت کرد و از مدیسون خواست تا بودجه آماده سازی نظامی را تامین کند.مدیسون پاهایش را کشید و هریسون سعی کرد مذاکره کند و نامه ای به تکامسه فرستاد و گفت: "کت های آبی ما (سربازان ارتش ایالات متحده) بیش از آن چیزی است که شما می توانید بشمارید، و پیراهن های شکار ما (شبه نظامیان داوطلب) مانند برگ های جنگل هستند.

تصویری از تکامسه در سال 1915، که گمان می رود از یک طرح 1808 کپی می کند.

در آگوست 1810، تکامسه 400 جنگجو را به پایین رود واباش هدایت کرد تا با هریسون در وینسنس ملاقات کنند.آنها لباس جنگی پوشیده بودند و ظاهر ناگهانی آنها در ابتدا سربازان وینسنس را ترساند.رهبران گروه به گروسلند اسکورت شدند و در آنجا با هریسون ملاقات کردند.تکامسه بارها و بارها هریسون را مورد سرزنش قرار داد و اصرار داشت که معاهده فورت وین غیرقانونی است و استدلال می کرد که یک قبیله نمی تواند بدون تأیید قبایل دیگر زمین بفروشد.از هریسون خواست تا آن را باطل کند و هشدار داد که آمریکایی ها نباید برای حل و فصل زمین های فروخته شده در این معاهده تلاش کنند.تکامسه به هریسون اطلاع داد که او تهدید کرده بود که در صورت اجرای مفاد معاهده، روسایی را که قرارداد را امضا کرده بودند، خواهد کشت و کنفدراسیون قبایل او به سرعت در حال رشد بود.هریسون گفت که تک تک قبایل صاحب زمین هستند و می توانند آن را هر طور که می خواهند بفروشند.او ادعای تکامسه را رد کرد که همه سرخپوستان یک ملت را تشکیل می‌دهند و گفت که هر قبیله می‌تواند روابط جداگانه‌ای با ایالات متحده داشته باشد.هریسون استدلال می‌کرد که اگر قرار بود یک ملت باشند، روح بزرگ همه اقوام را مجبور می‌کرد به یک زبان صحبت کنند.

تکامسه به قول یکی از مورخین "ردیه پرشور" را آغاز کرد، اما هریسون قادر به درک زبان او نبود.سپس تکامسه بر سر هریسون فریاد زد و او را دروغگو خواند.یکی از شاونی ها که دوستش با هریسون بود، تپانچه خود را از کناره ها خم کرد تا به هریسون هشدار دهد که سخنرانی تکامسه منجر به دردسر می شود، و برخی شاهدان گزارش دادند که تکامسه جنگجویان را تشویق می کرد تا هریسون را بکشند.بسیاری از آنها شروع به کشیدن سلاح های خود کردند که نشان دهنده یک تهدید اساسی برای هریسون و شهر بود که فقط 1000 نفر جمعیت داشت.هریسون شمشیر خود را کشید و جنگجویان تکامسه زمانی که افسران سلاح های گرم خود را در دفاع از او ارائه کردند، عقب نشینی کردند.رئیس ویناماک با هریسون رفتار دوستانه ای داشت و با استدلال های تکامسه مخالفت کرد و به جنگجویان گفت که باید در صلح به خانه بازگردند زیرا با صلح آمده اند.قبل از ترک، تکامسه به هریسون اطلاع داد که در صورت لغو نشدن معاهده فورت وین، به دنبال اتحاد با بریتانیا خواهد بود.پس از جلسه، تکامسه برای دیدار با بسیاری از قبایل منطقه به امید ایجاد یک کنفدراسیون برای نبرد با ایالات متحده سفر کرد.

هریسون نگران بود که اقدامات تکامسه، ایالت ایندیانا و همچنین آینده سیاسی او را به خطر بیندازد و آن را "محل زندگی چند درنده بدبخت" بگذارد.تکامسه در سال 1811 در حال سفر بود و تنسکواتاوا را مسئول نیروهای سرخپوست گذاشت.هریسون در غیاب تکومسه پنجره‌ای از فرصت را دید و به وزیر جنگ ویلیام یوستیس توصیه کرد که نمایشی از قدرت به کنفدراسیون سرخپوست ارائه کند.علیرغم اینکه 13 سال از عملیات نظامی کنار گذاشته شده بود، هریسون مدیسون و یوستیس را متقاعد کرد که به او اجازه دهند فرماندهی را به عهده بگیرد.او ارتشی را با 950 مرد به سمت شمال رهبری کرد تا شاونی ها را برای ایجاد صلح بترساند، اما قبایل در اوایل 7 نوامبر در نبرد تیپکانو حمله غافلگیرانه ای را آغاز کردند.هریسون به مقابله با نیروهای قبیله ای در پروفتس تاون در کنار رودخانه های واباش و تیپکانو پرداخت و آنها را شکست داد.این نبرد به شهرت رسید و او به عنوان یک قهرمان ملی مورد ستایش قرار گرفت.اگرچه سربازان او 62 کشته و 126 زخمی در طول نبرد متحمل شده بودند و شاونی فقط 150 تلفات را متحمل شده بود، دیدگاه پیامبر شاونی در مورد حفاظت معنوی از بین رفته بود.تنسکواتاوا و نیروهایش به کانادا گریختند و کمپین آنها برای متحد کردن قبایل منطقه برای رد همگونی شکست خورد.

وقتی هریسون به وزیر یوستیس گزارش داد، او را از نبرد در نزدیکی رودخانه تیپکانو آگاه کرده بود و او پیش بینی یک حمله را داشت.اعزام اول مشخص نبود که کدام طرف در درگیری پیروز شده بود و منشی آن را شکست تعبیر کرد تا اینکه اعزام بعدی وضعیت را روشن کرد.وقتی حمله دومی رخ نداد، شکست شاونی قطعی‌تر شده بود.یوستیس خواست تا بداند چرا هریسون اقدامات احتیاطی کافی را در تقویت اردوگاه خود در برابر حمله اولیه انجام نداده است و هریسون گفت که او موقعیت را به اندازه کافی قوی می داند.این اختلاف کاتالیزور اختلاف بین هریسون و وزارت جنگ بود که تا جنگ 1812 ادامه یافت.فریلینگ می‌گوید که مهارت‌های زنگ‌زده هریسون باعث شد که سربازانش در شب قبل از نبرد، آتش‌های اردوگاهی برپا کنند و موقعیت خود را در معرض حمله غافلگیرانه و تلفات قرار دهند.

مطبوعات در ابتدا نبرد را پوشش ندادند، تا اینکه یکی از روزنامه های اوهایو اولین اعزام هریسون را به اشتباه تفسیر کرد و به این معنی بود که او شکست خورده بود.با این حال، در ماه دسامبر، بیشتر روزنامه‌های بزرگ آمریکایی داستان‌هایی درباره پیروزی در نبرد منتشر کردند و خشم عمومی نسبت به شاونی افزایش یافت.آمریکایی ها انگلیسی ها را به دلیل تحریک قبایل به خشونت و تهیه سلاح گرم به آنها سرزنش کردند و کنگره قطعنامه هایی را به تصویب رساند که بریتانیایی ها را به دلیل دخالت در امور داخلی آمریکا محکوم کرد.کنگره در 18 ژوئن 1812 اعلام جنگ کرد و هریسون وینسنس را ترک کرد تا به دنبال یک قرار نظامی باشد.

این پرتره از هریسون در اصل او را در لباس غیرنظامی به عنوان نماینده کنگره در سال 1800 نشان داد. یونیفرم بعد از خدمت در جنگ 1812 اضافه شد.

شروع جنگ با بریتانیا در سال 1812 منجر به ادامه درگیری با سرخپوستان در شمال غربی شد.هریسون مدت کوتاهی به عنوان یک ژنرال در شبه نظامیان کنتاکی خدمت کرد تا اینکه دولت او را در 17 سپتامبر مأمور کرد تا ارتش شمال غرب را فرماندهی کند.او حقوق نظامی فدرال را برای خدمت خود دریافت کرد و همچنین از سپتامبر تا 28 دسامبر، زمانی که به طور رسمی از فرمانداری استعفا داد و به خدمت سربازی خود ادامه داد، حقوق فرماندار منطقه ای را نیز دریافت کرد.نویسندگان گوگین و سنت کلر ادعا می‌کنند که استعفا به او تحمیل شده است.جان گیبسون جانشین هریسون به عنوان فرماندار موقت منطقه شد.

آمریکایی ها در محاصره دیترویت متحمل شکست شدند.ژنرال جیمز وینچستر به هریسون درجه سرتیپی را پیشنهاد داد، اما هریسون خواهان فرماندهی انحصاری ارتش بود.پرزیدنت جیمز مدیسون در سپتامبر وینچستر را از فرماندهی برکنار کرد و هریسون فرمانده نیروهای تازه نفس شد.او دستور بازپس گیری دیترویت و تقویت روحیه را دریافت کرد، اما در ابتدا خودداری کرد و تمایلی به فشار آوردن جنگ به سمت شمال نداشت.بریتانیا و متحدان سرخپوست آنها بسیار بیشتر از سربازان هریسون بودند، بنابراین هریسون در طول زمستان یک موقعیت دفاعی در امتداد رود ماومی در شمال غربی اوهایو ایجاد کرد.او به افتخار فرماندار اوهایو بازگشت جی. میگس جونیور آن را فورت میگز نامید. سپس در سال 1813 نیروهای کمکی دریافت کرد، حمله را آغاز کرد و ارتش را به سمت شمال به نبرد هدایت کرد.او پیروزی هایی را در قلمرو ایندیانا و همچنین اوهایو به دست آورد و دیترویت را قبل از حمله به کانادای علیا (انتاریو) بازپس گرفت.ارتش او انگلیسی ها را شکست داد و تکامسه در 5 اکتبر 1813 در نبرد تیمز کشته شد.این یکی از پیروزی‌های بزرگ آمریکا در جنگ، پس از نبرد نیواورلئان، دومین پیروزی محسوب می‌شود و شهرت ملی را برای هریسون تضمین می‌کند.

در سال 1814، جان آرمسترانگ، وزیر جنگ، فرماندهی ارتش را تقسیم کرد و هریسون را به یک پست دورافتاده منصوب کرد و کنترل جبهه را به یکی از زیردستان هریسون سپرد.آرمسترانگ و هریسون بر سر عدم هماهنگی و اثربخشی در حمله به کانادا اختلاف نظر داشتند و هریسون در ماه مه از ارتش استعفا داد.پس از پایان جنگ، کنگره استعفای هریسون را بررسی کرد و تشخیص داد که آرمسترانگ در طول مبارزات نظامی خود با او بدرفتاری کرده است و استعفای او موجه است.کنگره به هریسون برای خدماتش در طول جنگ مدال طلا اعطا کرد.

هریسون و لوئیس کاس فرماندار منطقه میشیگان مسئول مذاکره بر سر پیمان صلح با سرخپوستان بودند.پرزیدنت مدیسون هریسون را در ژوئن 1815 منصوب کرد تا در مذاکره برای دومین معاهده با سرخپوستان که به معاهده اسپرینگ ولز معروف شد، کمک کند، که در آن قبایل بخش وسیعی از زمین را در غرب واگذار کردند و زمین های اضافی را برای خرید و اسکان آمریکایی ها فراهم کردند.

زندگی پس از جنگ

[ویرایش متنی]

سیاستمدار و دیپلمات اوهایو

[ویرایش متنی]
پوستری در ستایش دستاوردهای هریسون

هریسون در سال 1814، اندکی قبل از پایان جنگ 1812، از ارتش استعفا داد و به خانواده و مزرعه خود در نورث بند، اوهایو بازگشت.فریلینگ ادعا می‌کند که هزینه‌هایش در آن زمان بسیار بیشتر از توانش بود و او بدهکار شد، که هریسون "مشهوریت را به وظیفه" انتخاب کرد، زیرا او به دنبال تحسینی بود که در مهمانی‌های نیویورک، واشنگتن و فیلادلفیا یافت می‌شد و او یک جویای دفتر شد.او در سال 1816 برای تکمیل دوره جان مک‌لین در مجلس نمایندگان انتخاب شد و تا سال 1819 نماینده حوزه انتخابیه اول اوهایو بود. او در سال 1817 تلاش کرد به عنوان وزیر جنگ تحت ریاست‌جمهوری مونرو در سال 1817 به دست آورد اما در مقابل جان سی. کلهون شکست خورد.او همچنین برای یک پست دیپلماتیک به روسیه منتقل شد.او در سال 1819 به عضویت سنای اوهایو انتخاب شد و تا سال 1821 خدمت کرد و در انتخابات فرماندار اوهایو در سال 1820 شکست خورد.او در انتخابات 1822 برای مجلس نمایندگان ایالات متحده شرکت کرد، اما به جیمز دبلیو گازلی شکست خورد.او در سال 1824 به عضویت سنای ایالات متحده انتخاب شد و در سال 1820 برای جیمز مونرو و برای هنری کلی در سال 1824 انتخاب‌کننده ریاست‌جمهوری اوهایو بود.

هریسون در سال 1828 به عنوان وزیر مختار کلمبیای بزرگ منصوب شد، بنابراین از کنگره استعفا داد و تا 8 مارس 1829 در پست جدید خود خدمت کرد.او در 22 دسامبر 1828 وارد بوگوتا شد و وضعیت کلمبیا را غم انگیز دید.او به وزیر امور خارجه گزارش داد که کشور در آستانه هرج و مرج است و سیمون بولیوار در آستانه تبدیل شدن به یک دیکتاتور نظامی است.او نامه ای توبیخ آمیز مؤدبانه به بولیوار نوشت و بیان کرد که «قوی ترین دولت ها آن چیزی است که آزادتر است» و از بولیوار خواست تا توسعه دموکراسی را تشویق کند.در پاسخ، بولیوار نوشت که ایالات متحده «به نظر می‌رسد مقدر شده است که پروویدنس به نام آزادی آمریکا را با عذاب‌هایی آزار دهد»، احساسی که در آمریکای لاتین به شهرت رسید.

فریلینگ نشان می‌دهد که اشتباهات هریسون در کلمبیا "بد و مکرر" بوده است، که او با مخالفت علنی با بولیوار نتوانست موضع بی طرفی خود را در امور کلمبیا حفظ کند و کلمبیا به دنبال برکناری او بود.اندرو جکسون در مارس 1829 به قدرت رسید و هریسون را به منظور تعیین انتصاب خود به این سمت فراخواند.جیمز هال، زندگی‌نامه‌نویس، ادعا می‌کند که هریسون در کلمبیا یک استبداد نظامی پیدا کرد و «عقاید لیبرال، یکپارچگی جمهوری‌خواهانه سخت‌گیرانه‌اش، و سادگی آشکار لباس و آداب او، به شدت در تضاد با عقاید خودسرانه و رفتار متظاهر افسران عمومی بود.

هریسون، پس از ترک پست خود، اما در حالی که هنوز در کشور بود، نامه تقریباً ده صفحه ای خود را به بولیوار نوشت که به طور کامل در بیوگرافی هال و بر بازتولید شده است.این باعث شد که اولی تحت تأثیر «اصول عمیق آزادی» هریسون قرار بگیرد.بر این نامه را به عنوان "مملو از خرد، خوبی، و میهن پرستی ... و خالص ترین اصول" توصیف می کند.

شهروند خصوصی

[ویرایش متنی]

هریسون پس از نزدیک به چهار دهه خدمت دولتی به ایالات متحده و مزرعه نورث بند خود بازگشت و در خلوت نسبی زندگی کرد.او در طول زندگی خود ثروت قابل توجهی انباشته نکرده بود و با پس انداز، مستمری ناچیز و درآمد حاصل از مزرعه زندگی می کرد.بور به ام. شاوالیه اشاره می کند که در این زمان با هریسون در سینسیناتی مواجه شد و هریسون را به عنوان "فقیر، با خانواده ای متعدد، رها شده توسط دولت فدرال، در عین حال قوی با تفکر مستقل" توصیف می کند.

در ماه مه 1817، هریسون به عنوان یکی از اعضای هیئت بنیانگذار جماعت اسقفی، کلیسای مسیح در مرکز شهر سینسیناتی (کلیسای جامع کلیسای مسیح فعلی) خدمت کرد.هریسون تا سال 1819، و سپس در سال 1824، به عنوان یک عضو وست خدمت کرد.

حامیان محلی به کمک هریسون آمده بودند و او را به عنوان منشی دادگاه برای شهرستان همیلتون منصوب کردند، جایی که او از 1836 تا 1840 در آنجا کار می کرد.شوالیه خاطرنشان کرد: "دوستانش در شرق صحبت می کنند که او را رئیس جمهور کنند، در حالی که ما در اینجا او را منشی دادگاهی پست تر می کنیم." او همچنین ذرت کشت می کرد و یک کارخانه تقطیر برای تولید ویسکی تأسیس کرد، اما پس از اینکه مزاحم شد آن را تعطیل کرد.او در سال 1831 در خطاب به هیئت کشاورزی شهرستان همیلتون گفت که در تولید ویسکی گناه کرده است و امیدوار است که دیگران از اشتباه او درس بگیرند و تولید مشروبات الکلی را متوقف کنند.

در همین زمان، او با جورج دی باپتیست، رهبر راه آهن زیرزمینی و عضو راه آهن زیرزمینی آشنا شد که در نزدیکی مدیسون زندگی می کرد و آن دو با هم دوست شدند.هریسون در آن زمان نوشت: "ما ممکن است منتظر روزی باشیم که خورشید آمریکای شمالی به یک برده نگاه نکند."

بر گزارش خود از هریسون را با توصیف رویدادی که برخی از دوستانش آن را رد کردند، می بندد - استقبالی که ژنرال در فیلادلفیا در سال 1836 انجام شد. به گفته بر، "هزاران و ده ها هزار نفر به محض ورود او در اسکله خیابان چسنات جمعیت کردند و به او سلام کردند.با تشویق مداوم او به داخل باروش قدم گذاشت، اما جمعیت آنقدر تند جلو رفتند که وقتی ژنرال با چند نفر از آنها صحبت کرد و سعی در جلوگیری از آن داشت، اسب ها ترسیدند و مرتباً پرورش یافتند اما تیم به زودی غیرقابل مدیریت شد، و لازم شد که آنها را بیاورند و به کالسکه وصل کنند، که به وسیله آن مردم آن را به خانه مارشال کشاندند.

مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1836

[ویرایش متنی]

هریسون کاندیدای وسترن ویگ برای ریاست جمهوری در سال 1836، یکی از چهار نامزد منطقه ای حزب ویگ بود.بقیه دنیل وبستر، هیو لاسون وایت و ویلی پرسون منگوم بودند.بیش از یک نامزد ویگ در تلاش برای شکست معاون رئیس جمهور فعلی مارتین ون بیورن، که دموکرات محبوب جکسون بود، ظاهر شد.دموکرات‌ها ادعا کردند که ویگ‌ها با نامزد کردن چند نامزد، به دنبال جلوگیری از پیروزی ون بیورن در کالج انتخاباتی و وادار کردن انتخابات به مجلس هستند.در هر صورت طرح، اگر وجود داشت، شکست خورد.در پایان، هریسون دوم شد و نه ایالت از بیست و شش ایالت اتحادیه را بر عهده داشت.

هریسون در همه ایالت های غیر برده داری به جز ماساچوست و در ایالت های برده داری دلاور، مریلند و کنتاکی شرکت کرد.ون بیورن با 170 رای انتخاباتی برنده انتخابات شد.نوسان کمی بیش از 4000 رای در پنسیلوانیا 30 رای انتخاباتی آن ایالت را به هریسون می داد و انتخابات در مجلس نمایندگان تصمیم می گرفت.

مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1840

[ویرایش متنی]
نقشه رای انتخاباتی 1840

هریسون در انتخابات 1840 با ون بیورن به عنوان تنها نامزد ویگ روبرو شد.ویگ ها در هریسون یک جوان جنوبی و قهرمان جنگ را دیدند که به خوبی با ون بیورن گوشه گیر، بی توجه و اشرافی در تضاد بود.او در میان اعضای جنجالی تر حزب، مانند کلی و وبستر انتخاب شد.مبارزات انتخاباتی او سوابق نظامی او را برجسته کرد و بر اقتصاد ضعیف ایالات متحده ناشی از وحشت سال 1837 متمرکز شد.

ویگ ها ون بیورن را مسئول مشکلات اقتصادی می دانستند و به او لقب «ون ویرانه» دادند.دموکرات ها نیز به نوبه خود، هریسون بزرگ را با نامیدن او "بزرگ هریسون، ژنرال لباس پوشان" به تمسخر گرفتند، زیرا او قبل از پایان جنگ 1812 از ارتش استعفا داد.آنها برای رای دهندگان یادداشت کردند که نام هریسون با املای معکوس چیست: "No Sirrah".آنها او را به عنوان یک پیرمرد ولایی و بی‌خبر معرفی کردند که ترجیح می‌دهد «در کلبه‌اش بنشیند و آب سیب سفت بنوشد» تا اینکه به امور اداری کشور رسیدگی کند.این استراتژی زمانی که هریسون و جان تایلر همکار خود را به عنوان نمادهای کمپین انتخاب کردند، نتیجه معکوس داد.مبارزات انتخاباتی آنها از نمادها بر روی بنرها و پوسترها استفاده کردند و بطری هایی از سیب سخت به شکل کلبه های چوبی ایجاد کردند تا همه نامزدها را به "مرد عادی" متصل کنند.فریلینگ نقل می کند که "یک روزنامه تلخ طرفدار ون بیورن پس از شکست وی اظهار تاسف کرد: "ما خوانده شده ایم، دراز کشیده ایم و مست شده ایم.در یک جمله، این روند سیاسی جدید آمریکا را توصیف می کند.»

هریسون از خانواده ای ثروتمند و برده دار ویرجینیا بود، اما مبارزات انتخاباتی او را به عنوان یک مرزبان فروتن به سبکی که توسط اندرو جکسون رایج شده بود، تبلیغ کرد، در حالی که ون بیورن را به عنوان یک نخبه ثروتمند معرفی کرد.یک نمونه به یاد ماندنی سخنرانی قاشق طلایی بود که نماینده ویگ پنسیلوانیا، چارلز اوگل، در مجلس ارائه کرد، و سبک زندگی زیبای ون بیورن در کاخ سفید و هزینه‌های هنگفت را به سخره گرفت.ویگ ها شعاری را اختراع کردند که در آن مردم آب تنباکو را به عنوان «ویرت-ویرت» تف می دادند و این نیز تفاوت بین نامزدهای زمان انتخابات را نشان می داد.

ویگ ها به سابقه نظامی هریسون و شهرت او به عنوان قهرمان نبرد تیپکانو افتخار می کردند.شعار مبارزات انتخاباتی «تیپکانو و تایلر هم» به یکی از مشهورترین شعارها در سیاست آمریکا تبدیل شد.در حالی که ون بیورن از کاخ سفید به مبارزات انتخاباتی می‌پرداخت، هریسون در مسیر مبارزات انتخاباتی بود و با برداشت‌هایش از جنگ سرخپوست سرگرم می‌شد و ذهن مردم را از مشکلات اقتصادی کشور دور می‌کرد.در ژوئن 1840، تجمع هریسون در محل نبرد تیپکانو 60,000 نفر را به خود جلب کرد.دهکده نورث بند، اوهایو، و همچنین فارغ التحصیلان دانشگاه ایالتی اوهایو ادعا می کنند که استفاده ایالت از نام مستعار "Buckeyes" با پیام کمپین هریسون آغاز شد.مشارکت رای دهندگان به 80 درصد، 20 امتیاز بیشتر از انتخابات قبلی رسید.هریسون یک پیروزی قاطع در کالج انتخاباتی به دست آورد. 234 رای انتخاباتی در مقابل 60 رای ون بیورن.

ریاست جمهوری (1841)

[ویرایش متنی]
نقاشی توسط آلبرت گالتین هویت، 1840

وقتی هریسون به واشینگتن آمد، می‌خواست نشان دهد که او همچنان قهرمان ثابت قدم تیپکانو است و نسبت به کاریکاتورهای جنگلی که در کمپین به تصویر کشیده شده بود، مردی تحصیلکرده‌تر و متفکرتر است.او در روز پنجشنبه 4 مارس 1841، روزی سرد و مرطوب سوگند یاد کرد.او در هوای سرد شهامت کرد و ترجیح داد کت یا کلاه نپوشد، سوار بر اسب به مراسم باشکوه رفت و سپس طولانی‌ترین سخنرانی افتتاحیه تاریخ آمریکا را ایراد کرد با 8445 کلمه.خواندن آن نزدیک به دو ساعت طول کشید، اگرچه دوست و همکارش ویگ دنیل وبستر آن را برای مدت طولانی ویرایش کرده بود.فریلینگ عقیده دارد که سخنرانی‌هایی از این دست در آن زمان رایج بود، و طنز آن غنی بود، زیرا هریسون، "یک جویای مادام العمر منصب، که توسط سیاست عمیقاً حزبی انتخاب شده بود، از هر دو انتقاد کرد".

سخنرانی افتتاحیه بیانیه مفصلی از دستور کار ویگ، رد سیاست های جکسون و ون بیورن، و اولین و تنها بیان رسمی توسط هریسون از رویکرد او به ریاست جمهوری بود.سخنرانی با احترام صمیمانه هریسون به اعتمادی که به او شده بود آغاز شد:

<<هر چقدر هم که هدف کنونی من برای تحقق بخشیدن به انتظارات مردمی بزرگوار و رازدار قوی باشد، من به خوبی وسوسه های خطرناکی را که در معرض آن قرار خواهم گرفت، از عظمت قدرتی که باعث رضایت مردم بوده است، درک می کنم.به کمک آن قدرت قادر مطلق که تا به حال از من محافظت کرده و به من امکان داده است که به مسائل مساعد دیگر اعتمادهای مهم اما هنوز بسیار پستی که تاکنون توسط کشورم به من سپرده شده است، اعتماد نکنم.>>

هریسون قول داد که بانک ایالات متحده را مجدداً تأسیس کند و ظرفیت اعتباری آن را با انتشار ارز کاغذی در سیستم آمریکایی هنری کلی افزایش دهد.او قصد داشت به قضاوت کنگره در مسائل قانونگذاری تکیه کند، و تنها در صورتی از حق وتوی خود استفاده کند که اقدامی خلاف قانون اساسی باشد، و سیستم غنایمی جکسون از حمایت اجرایی را برگرداند.او قول داد که از حمایت برای ایجاد کارکنان واجد شرایط استفاده کند، نه برای ارتقای جایگاه خود در دولت، و تحت هیچ شرایطی برای دور دوم نامزد نخواهد شد.او افراط‌های مالی دولت قبلی را محکوم کرد و متعهد شد که در سیاست‌های مالی کنگره دخالت نکند.در مجموع، هریسون متعهد به ریاست‌جمهوری ضعیف بود و با رعایت اصول ویگ به «شاخه اول» یعنی کنگره موکول شد.

او به موضوع بحث برده داری کشور پرداخت. او به عنوان یک برده دار، با حق دولت ها برای کنترل موضوع موافقت کرد:

<<همچنین به نظر می رسد که خطوط تفکیک کننده اختیارات توسط شهروندان یک ایالت از دولت دیگر به قدری مشخص ترسیم شده است که جایی برای سوء تفاهم باقی نمی گذارد... تلاش افراد یک دولت برای کنترل نهادهای داخلی کشور دیگر فقط می تواند منجر به احساس بی‌اعتمادی و حسادت، منادی‌های قطعی نفاق، خشونت، و جنگ داخلی، و نابودی نهایی نهادهای آزاد ما می‌شود.>>

در حالی که می‌خواست سخنان خود را به پایان برساند، هریسون اتکای خود را بر آزادی مذهب کشور تلفیق کرد و در عین حال تلاش می‌کرد تا خود را به عنوان بخشی از جریان اصلی مذهبی معرفی کند تا یک مخالف یا عضو یک مذهب اقلیت:

<<من این مناسبت را به اندازه کافی مهم می دانم که بتوانم خود را در ابراز احترام عمیق به دین مسیحی به همشهریان خود و اعتقاد کامل به این که اخلاق سالم، آزادی دینی و احساس عادلانه مسئولیت دینی اساساً با همه چیزهای واقعی مرتبط است، توجیه می کنم.و شادی پایدار؛ و به آن وجود خیری که با مواهب آزادی مدنی و مذهبی به ما برکت داده است، که مراقب زحمات پدران ما بوده و آنها را رونق بخشیده است و تاکنون مؤسساتی را برای ما حفظ کرده است که از نظر برتری نسبت به سایر مردمان بسیار بیشتر است، بیایید با شور و اشتیاق متحد شویم.ستایش از همه منافع کشور عزیزمان در تمام زمان های آینده.>>

سخنرانی طولانی هریسون سرنخ های مبهمی در مورد آنچه که ریاست جمهوری او به مردم ایالات متحده ارائه می دهد ارائه داد.او اعلام کرد که تنها برای یک دوره در سمت ریاست جمهوری خواهد بود و از حق وتوی خود سوء استفاده نخواهد کرد.هریسون مخالف طرح‌های مالی برای کشور بود، بلکه آن را به طور کامل به کنگره واگذار کرد.او مخالف تحریک جنوب ایالات متحده در مورد مسئله برده داری بود.او در مورد تعرفه و توزیع صحبت نکرد.او کمی از بانک ملی صحبت کرد، به جز اینکه اشاره کرد که به جای ارز فلزی، روی پول کاغذی باز است.مفهوم هریسون از ریاست جمهوری بسیار محدود بود.این امر از نزدیک با ایدئولوژی سیاسی ویگ هریسون دنبال شد.

پس از سخنرانی، او در خیابان ها در رژه افتتاحیه سوار شد، در یک صف دریافت سه ساعته در کاخ سفید ایستاد و در سه مراسم افتتاحیه آن شب شرکت کرد، از جمله یکی در سالن کاروسی با عنوان "تیپکانو".توپ با 1000 مهمان که برای هر نفر 10 دلار (برابر با 312 دلار در سال 2021) پرداخت کرده بودند.

مطبوعات حمایت

[ویرایش متنی]

کلی یکی از رهبران ویگ ها و یک قانونگذار قدرتمند و همچنین یک نامزد ریاست جمهوری ناامید به تنهایی بود و انتظار داشت که نفوذ قابل توجهی در دولت هریسون داشته باشد.او پلتفرم خود را در براندازی سیستم "غنائم" نادیده گرفت و سعی کرد بر اقدامات هریسون قبل و در طول دوره کوتاه ریاست جمهوری خود تأثیر بگذارد، به ویژه در ارائه ترجیحات خود برای دفاتر کابینه و سایر انتصابات ریاست جمهوری.هریسون حدشکنی خود را رد کرد و گفت: "آقای کلی، فراموش کردید که من رئیس جمهور هستم." اختلاف زمانی بالا گرفت که هریسون از دنیل وبستر، رقیب اصلی کلی برای کنترل حزب ویگ، به عنوان وزیر امور خارجه نام برد.هریسون همچنین به نظر می رسد که به حامیان وبستر برخی از موقعیت های حمایتی بسیار مورد علاقه را می دهد.تنها امتیاز او به کلی این بود که دستیارش جان جی. کریتندن را به سمت دادستان کل معرفی کند.با وجود این، تحقیرها تا زمان مرگ رئیس جمهور ادامه یافت.

کلی تنها کسی نبود که امیدوار بود از انتخاب هریسون سود ببرد.انبوهی از متقاضیان دفتر به کاخ سفید آمدند، کاخ سفید در آن زمان برای هر کسی که می خواست با رئیس جمهور ملاقات کند، باز بود.بیشتر مشاغل هریسون در طول یک ماهه ریاست جمهوری او شامل تعهدات اجتماعی گسترده و پذیرایی از بازدیدکنندگان در کاخ سفید بود.به او توصیه شده بود که قبل از مراسم تحلیف، یک مدیریت اجرایی داشته باشد، اما نپذیرفت، زیرا می‌خواست بر جشن‌ها تمرکز کند.به این ترتیب، جویندگان کار در تمام ساعات در انتظار او بودند و عمارت اجرایی را پر کردند، بدون هیچ پروسه ای برای سازماندهی و بررسی آنها.

هریسون در نامه‌ای به تاریخ 10 مارس نوشت: "من به قدری توسط انبوهی که مرا فرا می‌خوانند مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرم که نمی‌توانم به هیچ‌یک از مشاغل خودم توجه کافی نشان دهم."حادثه ای که در آن هریسون توسط جویندگان دفتری که مانع از رسیدن او به جلسه کابینه می شدند، محاصره شد.هنگامی که درخواست های او برای بررسی آنها نادیده گرفته شد، هریسون در نهایت "عرضه های آنها را پذیرفت، که بازوها و جیب های او را پر کرد".یکی دیگر از حکایت های آن زمان حکایت می کند که سالن ها یک روز بعدازظهر به قدری پر بودند که برای رفتن از یک اتاق به اتاق دیگر، هریسون باید به او کمک می کرد تا از پنجره بیرون بیاید، طول فضای بیرونی کاخ سفید را طی کند و سپس از اتاق دیگر کمک کند.

هریسون تعهد خود را برای اصلاح انتصابات اجرایی جدی گرفت و از هر یک از شش بخش کابینه بازدید کرد تا عملیات آن را مشاهده کند و از طریق وبستر دستوری صادر کرد که برگزاری انتخابات توسط کارمندان دلیلی برای اخراج در نظر گرفته شود.او در برابر فشار سایر ویگ ها بر سر حمایت حزبی مقاومت کرد.گروهی در 16 مارس به دفتر او رسیدند تا خواستار برکناری همه دموکرات‌ها از هر مقام منصوب شوند، و هریسون اعلام کرد: "خدایا به من کمک کن، قبل از اینکه بتوانم مرتکب چنین گناهی شوم، از دفترم استعفا خواهم داد."کابینه خود او تلاش کرد تا با انتصاب جان چمبرز به عنوان فرماندار منطقه آیووا به نفع جیمز ویلسون دوست وبستر مخالفت کند.وبستر سعی کرد این تصمیم را در جلسه کابینه در 25 مارس اعمال کند، و هریسون از او خواست تا یک یادداشت دست نویس را با صدای بلند بخواند که در آن به سادگی نوشته شده بود "ویلیام هنری هریسون، رئیس جمهور ایالات متحده".سپس هریسون ایستاد و اعلام کرد: "ویلیام هنری هریسون، رئیس جمهور ایالات متحده، به شما می گوید، آقایان، که به خدا، جان چمبرز فرماندار آیووا خواهد بود!"

تنها تصمیم رسمی دیگر هریسون این بود که آیا کنگره را به یک جلسه ویژه دعوت کند یا خیر.او و کلی بر سر ضرورت برگزاری چنین جلسه ای اختلاف نظر داشتند و کابینه هریسون به طور مساوی تقسیم شد، بنابراین رئیس جمهور در ابتدا این ایده را وتو کرد.کلی او را در جلسه ویژه در 13 مارس تحت فشار قرار داد، اما هریسون او را رد کرد و به او گفت که دیگر به کاخ سفید نرود و فقط به صورت کتبی با او صحبت کند.با این حال، چند روز بعد، وزیر خزانه داری توماس اوینگ به هریسون گزارش داد که وجوه فدرال در چنان مشکلی قرار دارند که دولت نمی تواند تا جلسه برنامه ریزی شده منظم کنگره در دسامبر به فعالیت خود ادامه دهد.بنابراین هریسون تسلیم شد و جلسه ویژه 17 مارس را به نفع "وضعیت درآمد و مالی کشور" اعلام کرد.اگر هریسون زنده بود، جلسه در 31 مه آغاز می‌شد.

مرگ و تشییع جنازه

[ویرایش متنی]
تصویری که مرگ هریسون را در 4 آوریل 1841 به تصویر می کشد

هریسون از نظر بدنی توسط بسیاری از جویندگان دفتر مستمر و برنامه اجتماعی سخت فرسوده شده بود.در روز چهارشنبه 24 مارس 1841، هریسون پیاده روی روزانه صبحگاهی خود را بدون کت یا کلاه به بازارهای محلی انجام داد.با وجود اینکه در یک طوفان ناگهانی باران گرفتار شد، او پس از بازگشت به کاخ سفید لباس خیس خود را عوض نکرد.در روز جمعه، 26 مارس، هریسون با علائمی شبیه سرماخوردگی بیمار شد و او را به دنبال پزشک خود، توماس میلر، فرستاد.روز بعد، شنبه، دکتر دوباره تماس گرفت و بعد از یک پیاده روی صبح زود، هریسون را در رختخواب با "سرم شدید" پیدا کرد.میلر به معده او گچ خردل زد و ملین ملایمی به او داد و در آن بعدازظهر حالش بهتر شد.در ساعت 4:00 صبح یکشنبه، 28 مارس، هریسون دچار درد شدید در پهلو شد و دکتر شروع به فصد کرد.زمانی که ضربان نبض او کاهش یافت، این روش خاتمه یافت. میلر همچنین فنجان های گرم شده را روی پوست رئیس جمهور اعمال کرد تا جریان خون را افزایش دهد.سپس پزشک به او روغن کرچک و داروهایی برای استفراغ داد و تشخیص داد که وی به سینه‌پهلو در ریه راست مبتلا است.در روز دوشنبه، 29 مارس، تیمی از پزشکان فراخوانده شدند و پنومونی لوب پایین سمت راست را تأیید کردند.سپس به هریسون مخلوط افیون، تریاک و کافور همراه با شراب و براندی داده شد.

هیچ اطلاعیه رسمی در مورد بیماری هریسون انجام نشد، که هر چه بیشتر از دید عموم دور بماند، به گمانه زنی ها و نگرانی های عمومی دامن زد.جامعه واشینگتن غیبت نامشخص او از کلیسا را ​​در روز یکشنبه متوجه شده بود.گزارش‌های متناقض و تایید نشده روزنامه‌ها بر اساس افشای اطلاعات افراد با تماس‌های کاخ سفید بود.یک روزنامه واشینگتن در روز پنجشنبه، 1 آوریل، گزارش داد که وضعیت سلامتی هریسون قطعا بهتر است.در واقع، وضعیت هریسون به شدت ضعیف شده بود، و اعضای کابینه و خانواده به کاخ سفید احضار شدند - همسرش آنا به دلیل بیماری خود در اوهایو باقی مانده بود.بر اساس روزنامه‌های واشنگتن در روز جمعه، هریسون با وجود گزارش بالتیمور سان مبنی بر اینکه وضعیت او «خطرناک‌تر» بود، تجمع کرده بود.یکی از خبرنگاران نیویورک کامرشال اشاره کرد که «مردم کشور به شدت مضطرب بودند و بسیاری از آنها در گریه بودند».

در عصر روز شنبه 3 آوریل، هریسون دچار اسهال شدید شد و دچار هذیان شد و در ساعت 8:30 بعد از ظهر.او آخرین سخنان خود را خطاب به پزشک معالج خود که گمان می‌رفت برای معاون رئیس‌جمهور جان تایلر باشد، گفت: "آقا، آرزو می‌کنم اصول واقعی دولت را درک کنید. آرزو می‌کنم که آنها اجرا شوند. من چیزی بیشتر نمی‌خواهم."هریسون در ساعت 12:30 صبح روز 4 آوریل 1841، یکشنبه نخل، نه روز پس از بیمار شدن و دقیقاً یک ماه پس از ادای سوگند، درگذشت؛ او اولین رئیس جمهوری بود که در مقام خود درگذشت.همسر هریسون، آنا، هنوز در اوهایو بود و برای سفر به واشینگتن وسایل خود را جمع می کرد که از دست دادن او مطلع شد.آنا هرگز به کاخ سفید نقل مکان نکرد.عروس هریسون، جین اروین هریسون، بیوه پسر هریسون، زمانی که هریسون رئیس جمهور بود، به عنوان میزبان کاخ سفید به جای آنا خدمت کرده بود.

تئوری رایج در آن زمان این بود که بیماری او ناشی از آب و هوای بد در مراسم تحلیف او سه هفته قبل از آن بوده است.

پس از درگذشت رئیس جمهور، 30 روز عزای عمومی آغاز شد.کاخ سفید میزبان مراسم عمومی مختلفی بود که الگوبرداری از مراسم تشییع جنازه سلطنتی اروپایی بود.مراسم تشییع جنازه فقط دعوتنامه در 7 آوریل در اتاق شرق کاخ سفید برگزار شد، پس از آن تابوت هریسون به قبرستان کنگره در واشنگتن دی سی آورده شد و در خزانه عمومی قرار گرفت.سالومون نورثاپ گزارشی از راهپیمایی در دوازده سال بردگی ارائه کرد:

<<روز بعد یک مسابقه بزرگ در واشینگتن برگزار شد.غرش توپ و به صدا درآمدن ناقوس ها فضا را پر کرده بود، در حالی که بسیاری از خانه ها پوشیده از کرپ بود و خیابان ها از جمعیت سیاه شده بود.با گذشت روز، صفوف ظاهر شد و به آرامی از خیابان عبور می کرد، کالسکه پشت سر هم، در حالی که هزاران هزار نفر پیاده دنبال می شدند - همه با صدای موسیقی غم انگیز حرکت می کردند.آنها جسد هریسون را به گور می بردند…. من به وضوح به یاد دارم که چگونه شیشه پنجره شکسته می شد و پس از هر گزارش توپی که در محل دفن شلیک می کردند، چگونه به زمین می خورد.>>

در ژوئن آن سال، جسد هریسون با قطار و بارج رودخانه به نورث بند، اوهایو منتقل شد و او در 7 ژوئیه در قله کوه نبو، که اکنون بنای یادبود ایالتی مقبره ویلیام هنری هریسون است، به خاک سپرده شد.

الحاق تایلر به دفتر

[ویرایش متنی]

در 5 آوریل، فلچر وبستر، پسر دنیل وبستر، وزیر امور خارجه، به تایلر اطلاع داد که هریسون در سمت خود درگذشته است.تایلر به ملاقات خانواده در ویلیامزبرگ رفته بود.تایلر در صبح روز 6 آوریل وارد واشنگتن شد.در همان روز، تایلر در مقابل کابینه هریسون سوگند یاد کرد و رسماً ریاست جمهوری او را آغاز کرد.در 9 آوریل، تایلر یک سخنرانی افتتاحیه کوتاه ارائه کرد.تایلر در خطاب خود به ملت هیچ دلداری شخصی به آنا بیوه هریسون یا اعضای خانواده نداد.تایلر از هریسون تعریف کرد و گفت که هریسون برای "کار بزرگ" پاکسازی دولت فدرال از فساد انتخاب شده است.زمان عزا به پایان رسید اتاق‌های ایالتی کاخ سفید هنوز با کرپ‌های عزاداری سیاه آویزان بود.

تاثیر مرگ هریسون

[ویرایش متنی]
بنای یادبود ویلیام هنری هریسون در نورث بند، اوهایو

مرگ هریسون توجه را به ابهامی در ماده 2، بخش 1، بند 6 قانون اساسی در مورد جانشینی ریاست جمهوری جلب کرد.در قانون اساسی به وضوح مقرر شده بود که معاون رئیس جمهور در صورت برکناری، فوت، استعفا یا ناتوانی رئیس جمهور، «اختیارات و وظایف دفتر مذکور» را به عهده بگیرد، اما مشخص نبود که آیا معاون رئیس جمهور به طور رسمی رئیس جمهور ایالات متحده می شود یا خیر.دولتها، یا صرفاً به طور موقت اختیارات و وظایف آن مقام را در صورت جانشینی به عهده گرفتند.

کابینه هریسون اصرار داشت که تایلر "معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس جمهور عمل می کند".تایلر در ادعای خود برای عنوان رئیس جمهور و در عزم خود برای اعمال تمام اختیارات ریاست جمهوری مصمم بود.کابینه با راجر تانی، رئیس قاضی مشورت کرد و تصمیم گرفت که اگر تایلر سوگند ریاست جمهوری را بپذیرد، ریاست جمهوری را بر عهده بگیرد.تایلر متعهد شد و در 6 آوریل 1841 سوگند یاد کرد. کنگره تشکیل شد و در 31 مه 1841، پس از یک دوره کوتاه بحث در هر دو مجلس، قطعنامه مشترکی تصویب کرد که تایلر را به عنوان رئیس جمهور برای باقیمانده دوره هریسون تایید کرد.سابقه ای که کنگره در سال 1841 ایجاد کرد، در هفت نوبت با فوت یک رئیس جمهور فعلی دنبال شد و در سال 1967 از طریق بخش یک اصلاحیه بیست و پنجم در قانون اساسی ثبت شد.

  1. «ویلیام هنری هریسون». صدای آمریکا. ۱۳۸۷. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۱ آوریل ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۰-۲۴.
  2. Buescher, John. "Tippecanoe and Walking Canes Too". TeachingHistory.org. Archived from the original on 4 April 2019. Retrieved October 8, 2011.
  3. Langguth, A. J. (2006). Union 1812: The Americans Who Fought the Second War of Independence, New York: Simon & Schuster. شابک ‎۰−۷۴۳۲−۲۶۱۸−۶. p. 206