| - باران رحمت بی حسابش همه را رسیده
- و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.
- پردهٔ ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد
- و وظیفهٔ روزی به خطای منکر نبرد.
| |
|
| - گر بر سر نفس خود امیری، مردی
- بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی
- مردی نبود فتاده را پای زدن
- گر دست فتادهای بگیری، مردی
| |
|
| این کاربر ایران را دوست دارد. | |
|
از زبان پارسی گویم نخست | | این زبان سرمایهی فرهنگ توست | ای زبان پارسی، ای پرتوان | | ای توان، دریای ژرف و بیكران | از رسایی، نثر در اوج كمال | | در روانی، نثر چون آب زلال | ای زبان پارسی، ای بیكران | | ای بزرگ و پهن، همچون آسمان | با تو بتوان گفت؛ بیبسط و گسست | | با اشارت یا كنایت، هرچه هست | ای زبان پارسی، افسونگری | | هرچه گویم از تو، زان، افزونتری | ای زبان پارسی، در كار باش | | رهگشای راه ناهموار باش | — حسین خطیبی | |
|
![](//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ae/Noia_64_apps_karm.svg/45px-Noia_64_apps_karm.svg.png) | این کاربر ۵ سال، ۳ ماه و ۱۸ روز است که در ویکیپدیا ثبت نام کرده است. |
|