رستم یکدست - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
این صفحه مطابق سیاست حذف ویکیپدیا برای حذف در نظر گرفته شده است. لطفاً اندیشههای خود را دربارهٔ این موضوع در نظرخواهی مربوط به این صفحه، که در صفحهٔ نظرخواهیهای برای حذف، قرار دارد، به اشتراک بگذارید. در ویرایش آزاد هستید، ولی صفحه نباید خالی شود و این آگاهسازی تا زمانی که بحث بسته شود نباید حذف شود. برای اطلاعات بیشتر، به ویژه دربارهٔ ادغام یا انتقال صفحه در مدت بحث، راهنمای حذف را بخوانید. |
![]() | موضوع این مقاله ممکن است شرایط یادشده در رهنمود سرشناسی برای کتابها در ویکیپدیا را برآورده نسازد. (فوریه ۲۰۲۵) |
رستم یکدست که در شاهنامه کردی، برزونامه، هفت لشکر، زرین قبانامه و چند داستان دیگر شاهد حضور او هستیم، پهلوانی است سوای رستم دستان که یکدست مادرزاد است و موجودی آمیخته از انسان و دیو است. یک دست او تا زانو و دست دیگرش تا سینه اش است ولی این نقص جسمانی هیچ تأثیری بر روی کارآمدی و جنگاوری او ندارد. او پهلوانی تمام عیار و از نظر قدرت بدنی فوق العاده است. در هیچ صحنه ای رستم دستان و دیگر پهلوانان با او گلاویز نمی شوند و رستم دستان به ناچار برای مقابله با او دست به حیله می زند.[۱][۲]
شخصیت
[ویرایش]از آنجا که رستم یکدست موجودی آمیخته از انسان و دیو است، از نظر ظاهر و رفتار موجودی دو سرشتی است. گاهی اوقات می خواهد از دیوی به انسانیت برسد و در خصوصیات انسانی، خود را بگنجاند، ولی ناگهان به سرشت دیوی خود بر می گردد و از انسانیت دور می شود اما در کل ذات او پلید نیست و سعی دارد تا انسان باشد. او گاهی در حال کمک به ایرانیان است و در مواقعی نیز در صفوف دشمنان ایران بخصوص تورانیان به جنگ ایران می آید و به افراسیاب خدمت می کند.
ظاهر و توانایی های او تا حد زیادی به مانند دیوان است؛ در سنگ پراکنی و سنگ اندازی مهارت زیادی دارد، توانایی ایجاد گردباد را دارد اما بر خلاف بقیه دیوان، خوی انسانی دارد. او به دلیل دوری از تمدن و زندگی در محیط آزاد موجودی بی نزاکت است. در داستانی رستم دستان پس از کمک رستم یکدست در آزاد کردن برزو، او را به دربار ایران و کی خسرو می برد اما به دلیل رفتار های ناپسندی که از خود بروز می دهد از دربار اخراج می شود و به حالت قهر به توران می رود.[۱]
در فرهنگ فارسی آنندراج، ملاطغرا در وصف شخصیت رستم یکدست می گوید:
سبو هم به مردانگی رستمی است | که یک دست دارد، عجب آدمی است[۱] |
هویت
[ویرایش]او به رستم کوتاه دست، رستم مغربی و رستم مازندرانی نیز مشهور است. در شاهنامه کردی او خود را به برزو پسر سهراب، رستم یکدست اهل مازندران و فرزند کوهرنگ پسر اکوان دیو معرفی می کند. ابوالقاسم انجوی شیرازی در مورد تبار او گفته می گوید که نام او شمکوس بن شمیلان بن سرند بن ضحاک ماردوش است؛ شمکوس، شمیلان و سرند اسم های غیر ایرانی هستند که بیش تر به اسم دیوان و تورانیان شباهت دارند. انتساب رستم یکدست به ضحاک ماردوش به این علت است که ایرانیان ضحاک را از نژاد دیو می دانستند. تبار رستم دستان نیز از طرف مادر به مانند رستم یکدست، به مهراب کابلی و ضحاک ماردوش می رسد. او به نقل از منبعی می گوید پس از شکست خوردن سپاهیان توران از ایرانیان، رستم یکدست به دست جهانبخش پسر فرامرز کشته می شود و به سزای اعمالش می رسد.[۳][۴]
اولین برخورد رستم دستان با رستم یکدست در کتاب برزونامه زمانی رخ می دهد که رستم دستان برای آزادی برزو از زندان اکوان دیو راهی مغرب می شود. وقتی که رستم دستان گرسنه و تشنه در بیابانی گرفتار می شود، رستم یکدست به یاری او می آید و او را از آن وضعیت خلاص می کند و درخواست می کند تا غلام رستم دستان و راهنمای او برای نجات برزو باشد. آخرین رویارویی این دو نیز زمانی رخ می دهد که رستم یکدست عاشق مهر جهانسوز دختر گرسیوز و همسر برزو می گردد و به دلیل صفات دیو مانند خود با حیله او را می رباید. رستم دستان او را اسیر می کند و او در بیتی از رستم دستان می خواهد آزادش کند تا محل نگهداری مهر جانسوز را به او بگوید و رستم دستان پس از شنیدن نام محل زندان مهر جانسوز، رستم یکدست را آزاد می کند و دیگر در کتاب برزونامه نامی از او برده نمی شود و سرنوشتش در این کتاب نا مشخص است.[۱]
در هفت لشکر
[ویرایش]در داستانی از کتاب هفت لشکر رستم یکدست در نبردی کوش بن کوش پدر کوش پیل دندان را که به جنگ ایرانیان آمده بود می کشد و زمینه ساز لشکرکشی کوش پیل دندان به ایران برای گرفتن اتنقام پدرش می شود. قبل از شروع این نبرد جدید در اردوگاه ایرانیان بین برزو و فرامرز برای جانشینی رستم دستان درگیری ایجاد می شود، نهایتا رستم دستان از برزو حمایت می کند و فرامرز به قهر سپاه ایران را ترک می گوید اما با نقابی بر صورت و با نام کوهکش، جنگجویی از نسل ضحاک ماردوش باز می گردد، نهایتاً کوهکش (فرامرز) موفق می شود با کشتن کوش پیل دندان در نبرد تن به تن توانایی های خود را به پدرش رستم دستان اثبات کند.[۵][۶]
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ نقشبندی، سید ایوب؛ کزازی، میر جلال الدین؛ داوود آبادی فرهانی، محمد علی (تابستان ۱۳۹۵). «چهره شناسی رستم یکدست و هم گرایی و ستیزه گری او با رستم زال در شاهنامه کردی (گورانی)» (PDF). مجله علمی.
- ↑ آتونی، بهزاد (مرداد و شهریور ۱۴۰۰). «عناصر و سنت های عیاری در داستان رستم یکدست/ کُله دست» (PDF). دوماهنامه فرهنگ و ادبیات عامه.
- ↑ آتونی، بهزاد (بهمن و اسفند ۱۴۰۲). «بررسی همسانی های شخصیت فرهنگ دیوزاد و رستم یکدست و تأثیرپذیری آنان از سنّت های عیاری» (PDF). دوماهنامه فرهنگ و ادبیات عامه.
- ↑ ابوالقاسم انجوی شیرازی (زمستان ۱۳۶۹). فردوسی نامه (مردم و فردوسی). انتشارات علمی.
- ↑ غفوری، رضا (پاییز و زمستان ۱۴۰۲). «نگاهي به خاستگاه احتمالي روايات كوش پيل دندان» (PDF). مطالعات فرهنگ و هنر آسیا.
- ↑ لاله آشنا (۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹). «فرامرز صفحه 2». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.