محمد حنیفنژاد - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمّد حنیفنژاد | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۱۸ |
درگذشت | ۴ خرداد ۱۳۵۱ |
آرامگاه | بهشت زهرا تهران / قطعهٔ ۳۳ |
ملیت | ایرانی |
سالهای فعالیت | ۱۳۳۲ الی ۱۳۵۱ |
آثار برجسته | یکی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران |
منصب | بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران |
همسر | پوران بازرگان |
محمّد حنیفنژاد (۱۳۱۷ – ۴ خرداد ۱۳۵۱) از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بود. وی به همراه سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان، سازمان مجاهدین خلق را در سال ۱۳۴۴ پایهریزی کرد.[۱][۲] محمد حنیفنژاد در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر و در چهارم خرداد ۱۳۵۱ به همراه سایر بنیانگذاران و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد.[۳][۴]
حنیفنژاد با تأکید بر اسلام انقلابی و دموکراتیک به عنوان تئوری راهنمای عمل، مشخص کرد که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی مرز بین حق و باطل، مرز بین با خدا و بی خدا نیست، مرز واقعی، بین استثمار شونده و استثمارگر است. در همین راستا معتقد بود که ضامن اجرای این اندیشه، وجود تشکیلاتی انقلابی است.[۲][۵]
زندگی و فعالیتها
[ویرایش]محمّد حنیفنژاد در سال ۱۳۱۷ در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان همام و دبیرستانهای منصور و فردوسی این شهر گذراند.[۲][۵] وی دانشآموختهٔ رشتهٔ مهندسی کشاورزی بود. در ۱۳۴۲ فارغالتحصیل شد و دورهٔ وظیفهٔ سربازی را با درجهٔ افسری در تهران و مرکز توپخانهٔ اصفهان به پایان برد.[۶]
فعالیت سیاسی
[ویرایش]حنیفنژاد در دوران تحصیل دانشجویی فعال و مسئول انجمن اسلامی دانشجویان بود و در جریانات دانشجویی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ در جبههٔ ملی و نهضت آزادی فعال بود. در بهمن ۱۳۴۱ و پس از حملهٔ کماندوهای شاه به دانشگاه دستگیر شد و به زندان افتاد و ۷ ماه در زندانهای قزلقلعه و قصر محبوس بود. وی در داخل زندان نیز از فعالیت بازنایستاد و با تشکیل جلسات سخنرانی و بحث و انتقاد، جو مقاومت در زندان را تقویت میکرد.[۵]
بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران
[ویرایش]محمد حنیفنژاد به همراه سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان، سازمان مجاهدین خلق را در نیمهٔ شهریور سال ۱۳۴۴ پایهریزی کرد. در زمان بنیانگذاری صرفاً آن را «سازمان» مینامیدند و تا زمان اعدام وی این سازمان به نام «سازمان مجاهدین خلق» موسوم نشده بود.[۷]
حنیفنژاد در سال ۱۳۴۱ در زندان قزلقلعه با سعید محسن آشنا شد. آنها معتقد بودند که برخورد رژیم شاه با تظاهرات ۱۵ خرداد ۴۲ باعث تغییر فاز مبارزه شده است. به گفته محمد حنیفنژاد «کشتار مردمی که دست خالی بودند، نشان داد که دیگر نمیتوان با شیوههای گذشته به مبارزه ادامه داد». آنان در کنار مبارزه به مطالعاتی وسیع دربارهٔ اسلام و همینطور مکاتب غربی و نیز مبارزات مردم ایران و دیگر کشورهای جهان پرداختند و به ضرورت مبارزهٔ مسلحانه رسیدند و سازمان را بنیانگذاری کردند.[۲][۵]
حنیفنژاد و اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق در راستای استخراج پاسخهای نو برای مسائل کهنه و نو از دل اسلام و از این راه دستیابی به قرائتی نو و پوینده از اسلام و تدوین و ارائه آن تلاش بسیار کردند و میکوشیدند تا از دل تاریخ تشیع، مشی مبارزه را متناسب با روزگار نو پیدا کنند. وی به همراه سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان از مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر سحابی نخستین درسهای اسلامِ سازگار با عصر نو و پاسخگو به مسائل نو را آموختند.[نیازمند منبع]
دستگیری و اعدام
[ویرایش]دستگیری
[ویرایش]محمد حنیفنژاد به همراه اکثر اعضای اصلی سازمانی که بعدها با نام «سازمان مجاهدین خلق» اعلام موجودیت کرد، به دنبال حمله ساواک در یک خانه دستگیر شد.[۸] یکی از اعضای ساواک [۹] که سعید محسن جهت گرفتن اسلحه از کرمانشاه به وی معرفی شده بود، عامل این لو رفتن بود. آنها پس از دستگیری تحت شکنجههای طاقتفرسای ساواک قرار گرفتند. گفته میشود که محمد حنیفنژاد در اثر صدمات وارده از شکنجه، اکثر اوقات بیهوش میشد. چشم و بینی او در اثر شکنجه مصدوم و پاهای او آسیب دیده بود.[۸]
محمد به یارانش گفته بود: «در دادگاه، اول به من حبس ابد دادهاند و گفتهاند که اگر یکی از سه شرط را به جا آوری، اعدام نخواهی شد: بگویی که ما مخالف مبارزهٔ مسلحانه هستیم، یا بگویی که اسلام ضد مارکسیسم است؛ و شرط سوم هم اینکه بگویی که ما را عراق فرستاده است. من هیچکدام از این شروط را قبول نکردم».[۲]
آخرین پیام
[ویرایش]محمد حنیفنژاد در آخرین پیام خود چنین گفت: «انقلابیون و پیشتازان خلق همچون چراغی نورافروز، خود میسوزند تا روشنیبخش حیات انسانهای دیگر باشند. بهمین دلیل آنها را میتوان نمونه و تبلور آرمانهای انسانی خلق دانست و آنها را سمبل، راهنما و روشنیافروز طریق نجات محرومان شمرد… به هرحال رمز پیروزی ما در حفظ وحدت دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است که در مساعی زیر متجلی میگردد: ۱ـ وحدت تشکیلاتی ۲ـ وحدت استراتژیک ۳ـ وحدت ایدئولوژیک، به این ترتیب تنها ضامن پیروزی، حفظ دقیق اصول راجع به وحدت است که تنها و تنها از طریق اصل انتقاد و انتقاد از خود و اصل ادامه بقاء پیشتاز حفظ میشود.»[۸]
اعدام
[ویرایش]در بامداد روز ۴ خرداد ۱۳۵۱ محمد حنیفنژاد به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان و دو تن از اعضای کادر مرکزی سازمان، عبدالرسول مشکینفام و محمود عسگریزاده، در میدان چیتگر تیرباران شدند.[۳][۴]
حسین شاهحسینی، عضو شورای مرکزی جبههٔ ملی ایران، که در سال ۱۳۵۱ در زندان قزلقلعه بوده، داستان اعدام محمد حنیفنژاد را به شرح زیر نقل کرد:
«گروهبان ساقی، مسئول زندان قزلقلعه … صبح روز ۴ خرداد ۱۳۵۱ … به سلول من آمد. رنگ پریده و عصبی مینمود. احوالش را پرسیدم. گفت: امروز شاهد منظرهای بودم که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حدود ساعت ۴ صبح قرار بود حکم اعدام دربارهٔ حنیفنژاد و دوستانش اجرا شود. من هم ناظر واقعه بودم. هنگامی که به اتّفاق یکی دیگر از مأمورین زندان به سلّول او رفتیم تا او را برای اجرای مراسم اعدام به میدان تیر چیتگر ببریم، حنیفنژاد بیدار بود. همین که ما را دید، گفت: میدانم برای چه آمدهاید. آنگاه، رو به قبله ایستاد و با تلاوت آیاتی از قرآن، دستها را بالا برد و گفت: خدایا، شاکرم به درگاهت. این توفیق را نصیبم کردی که در راه آرمانم شهید شوم… سپس، همراه ما به راه افتاد… او را به طرف میدان تیر حرکت دادیم. در طول راه تکبیرگویان، شکرگزاری میکرد و تا لحظهٔ تیرباران بدین کار ادامه داد، گویی به عروسی میرفت!...».[۱۰][۱۱]
محل دفن وی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا در تهران است.
ازدواج
[ویرایش]همسر حنیف نژاد پوران بازرگان بود. پوران در سال ۱۳۵۳ با تراب حقشناس ازدواج کرد و پس از انقلاب به پاریس رفتند تا اینکه در ۱۳۸۶ در آنجا درگذشت.[۱۲]
یادبودها
[ویرایش]- در سالهای ابتدایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ یکی از خیابانهای اصلی شهر تهران به نام خیابان شاهپور به نام شهید محمد حنیفنژاد نامگذاری شده بود که در سال ۱۳۶۱ نام این خیابان عوض شد و هماکنون خیابان وحدت اسلامی نام دارد.
- در مسجدسلیمان خیابانی از مرکز شهر منتهی به میدان همافران به نام وی نامگذاری شدهاست و هنوز هم به همین نام معروف است.
منابع
[ویرایش]- ↑ «روزنامه باختر امروز شماره ۲۷ نیمه دوم خرداد ۱۳۵۱ صفحه اول» (PDF).
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ «محمد حنیفنژاد کیست؟». mojahedin.org. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۱.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «روزنامه باختر امروز شماره ۲۶ نیمه اول خرداد ۱۳۵۱ صفحه اول» (PDF).
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ «روزنامه باختر امروز شماره ۴۳ نیمه دوم تیر ۱۳۵۲ صفحه ۴» (PDF).
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ «کتاب آنانکه شهادت را برگزیدند» (PDF).
- ↑ «حنیف نژاد، محمد (تبریز ۱۳۱۷–۱۳۵۱ش) - ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی». wikijoo.ir. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۲-۰۳.
- ↑ بنیانگذاران / فصل دوم / صفحهٔ ۶۵.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ «روزنامه باختر امروز شماره ۲۱ نیمه دوم آذر ۱۳۵۰ صفحه ۱ و ۲» (PDF).
- ↑ آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران – جوانه در برابر اولین طوفان
- ↑ کتاب تاریخ سیاسی ۲۵ سالهٔ ایران ـ از کودتا تا انقلاب»، غلامرضا نجاتی، تهران، انتشارات رسا، چاپ هشتم، ۱۳۸۶، ص ۴۰۶.
- ↑ "«گویی به عروسی میرفت» !". hambastegimeli.com (به انگلیسی). Retrieved 2024-02-11.
{{cite web}}
: C1 control character in|نشانی=
at position 41 (help); Check|نشانی=
value (help) - ↑ (Mather 2016)
کتابشناسی
[ویرایش]تذکر: این کتابها لزوماً بیطرف نیستند. اما کوشیده شده که شامل تمامی آثار مرتبط باشند:
- بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ، نصرالله اسماعیلزاده
- خاکستر خاطرات، خاطرات فتحالله خامنهای، انتشارات ارژنگ، بهار ۱۳۹۹، ISBN 978-3-00-065569-2
- جمعی از پژوهشگران، «سازمان مجاهدین خلق» پیدایی تا فرجام (۱۳۴۴ _ ۱۳۸۴)، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی دریافت نسخهٔ آنلاین از سایت رسمی کتاب
- احمدی روحانی، حسین، سازمان مجاهدین خلق ایران، چاپ اول:۱۳۸۴
- جعفری، محمد مهدی، سازمان مجاهدین خلق از درون، نشر: نگاه امروز
- جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران ـ سالهای ۱۳۵۷–۱۳۲۰»، تهران:پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه معاصر
- کاظمی، محسن، خاطرات احمد احمد
- کریمی، احمدرضا، شرح تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران و مواضع آن، چاپ اول:۱۳۸۴
- مهرآبادی، مظفر، بررسی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق، چاپ اول:۱۳۸۴
- رئیسی (رضا)، رفیعی (حسین) و نوحی (حمید)، روند جدایی، تهران، چاپ اول ۱۳۶۰
- میثمی، لطفالله، خاطرات لطفالله میثمی ج۲