مصطفیخان بستکی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
مصطفیخان بستکی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۲۳۵ ه.ق |
درگذشت | ۱۲۹۹ هجری قمری (۶۴ سال) |
مدفن | شهر بستک[۲] |
پیشه | فرمانروای جهانگیریه و بستک |
وبگاه |
حاجی مصطفی خان (زادهٔ ۱۲۳۵ هجری قمری بستک، درگذشته ۱۲۹۹ هجری قمری بستک) حاکم بستک و جهانگیریه بودهاست.[۱][۳]
تبارنامه
[ویرایش]مصطفی خان بن احمد خان بن محمد رفیع خان بن هادی خان بن شیخ محمد خان بزرگ بن عبدالقادر بستکی، شیخ حسن بستکی، شیخ محمد کبیر، شیخ ناصر الدین، شیخ محمد، شیخ جابر، شیخ اسماعیل رابع، شیخ عبدالغنی، شیخ اسماعیل ثالث، شیخ عبدالرحیم عفیف الدین، شیخ عبدالسلام خنجی، شیخ عباس، شیخ اسماعیل ثانی، حمزه، احمد، محمد، هارون، مهدی، مرشد، محمود، احمد، علی، مبارک، عبدالسلام، سعید، عبدالغنی، طلحه، احمد، اسماعیل، سلیمان، محمد علی، عبدالله (حَبر الأُمَة) ابن عباس بن عبدالمطلب القرشی بن هاشم بن عبد مناف.[۱][۳]
زندگی
[ویرایش]حاجی مصطفی خان در سال (۱۲۳۵) هجری قمری در بستک زاده شد. پس از فوت احمد خان بزرگ ابتداء شیخ محمد خان فرزند ارشد طبق معمول مصدر امور گردید ولی بعلت زهد وتقوی واشتغال به علوم دینی پس از یکماه از امور حکومتی کناره گرفت وبرادرش حاجی مصطفی خان بجای او منصوب گردید.[۱][۳]
دوران حکمرانی
[ویرایش]حاجی مصطفی خان در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به حکمرانی لار رسید، از حوادث زمان او دفع فتنه میرهاشم کلانتر اوز بودهاست، در زمان وی عدهای از اهالی اوز به بستک آمده ودر دهات انوه، جناح، وبستک سکنی گزیدهاند. او در رفع غائله انگلیسیها وحاکم مسقط واخراج اعراب به همکاری والی فارس شرکت میکند. زلزله معروف جناح در زمان حکومت حاج مصطفی خان وقوع پیدا میکند که نزدیک ۸۵ نفر از مردم زنده بگور زیر خاک مدفون میشوند. حاجی مصطفی خان در این زلزله شخصاً به کمک مردم میشتابد. از او قطعه شعری در سوگواری امام حسین باقی است.[۱][۳]
برگ عزا سازکن، ماه محرم رسید | مرکب شادی برفت، قافله غم رسید | |
جبه اطلس بکن، جامه نیلی بپوش | جام میازکف بنه، نوبت ماتم رسید | |
شد بسر ایام عید، ماه عزا را ببین | بارخ چون کهربا، باکمر خم رسید | |
زین غم ازحد فزون، وزدل لبریز خون | خون زدیده روان گشت، چو ماتم رسید | |
دیده دوران ندید، آنچه رسید از یزید | بر سر شاه شهید، بر دگری کم رسید | |
شمر لعین ولئیم، کرد شهید آن کریم | بر سر عرش عظیم، لرزه دمادم رسید | |
خار چنین ماتمی، دیدهٔ حوا خلید | سوز چنین آشی، بر دل آدم رسید | |
نوح زطوفان چشم، کشتی غم برکنار | آه خلیل از زمین، تا به فلک هم رسید | |
موسی عمران زتن، چاک زده پیرهن | بهر عزاخوانیش، عیسی مریم رسید | |
ناله کن افلاکیان، خاک بسر خاکیان | مظلمه کافران، بر همه عالم رسید | |
زین غم افزون زکوه، پشت فلک شد ستوه | وز عمل این گروه، برقد من خم رسید | |
باغم سوز وگداز، «فایز» مسکین بساز | زانکه به هر اهل راز، هم غم وهم، هم رسید[۴] |
آغاز حکومت مشایخ بنی عباسی
[ویرایش]مشایخ بنی عباسیان و فرزندان آنان که متصدی اداره امور مردم بودهاند با آنکه اصالتاً عرب بودهاند ولی پس از ورود در ایران خود را ایرانی دانسته و در تمام ادوار تاریخ و زندگی پیرو آرمانهای شاهدوستی و میهن دوستی و مطيع دولت مرکزی بودهاند حتی برای پیروزی ایران در جنگ ها به قفقاز هم نیرو فرستادهاند و کشته دادهاند. در بنادر جنوب با اعراب متجاوز جنگیدهاند.[۵]
پس از فوت شیخ عبدالقادر که مصادف بود با اواخر دورهٔ سلطنت صفویه وهجوم وسلطنت افغانها و بالآخره ظهور نادر شاه که در تمام این احوال عامل اصلی و محرک واقعی جنگ وستیزها اختلاف مسلکی شیعه و سنی بود شیخ محمد سعید بستکی و شیخ محمد بستکی بدخالت به امور حکومتی آغاز کردند این دو نفر فرزندان شیخ عبدالقادر از نفوذ روحانی پدرشان که یک نوع تسلط روحی بزرگی برمردم بستک وجهانگیریه ایجاد کرده بود استفاده کامل نمودند وبعلل سیاسی زمان و شاید هم برای انتقامجوئی از کسانیکه موجب فرار آنان از خنج که جوار جد اعلایشان حاج شیخ عبدالسلام خنجی بود، شده بودند ویا بهعنوان مبارزه مسلکی شیعه ویا بقول نویسنده: «تاریخ جهانگیریه» برای حفظ جان ومال جماعت تسنن در برابر هجوم شیعیان نفوذ خودرا بسط دادند تا آنجا که شیخ محمد سعید به حکومت لار رسیده و شیخ محمد خان بزرگ حاکم جهانگیریه و آن حدود گردید.
بدین ترتیب مشایخ بنی عباسی که بقول ابن بطوطه چنانکه در سفرنامه خود سفرنامه ابن بطوطه نوشتهاست: از زیادی زهد وپرهیزکاری وکثرت عبادت و دوری از مردم اندام علیل وزرد رنگ داشته وآزار مخلوقات را جرم میپنداشتند، فرزندانشان زاویه هارا رها کرده و در میدانهای جنگ وکشتار در آمدند جزئیات این تحولات باشرح حال شیخ محمد سعید بستکی و شیخ محمد خان بزرگ روشن میگردد.[۱][۳]
مرگ
[ویرایش]حاجی مصطفی خان در سن ۶۴ سالگی و پس از ۴۳ سال حکمرانی در جهانگیریه و بنادر و لارستان در سال ۱۲۹۹ هجری قمری درگذشت و در بستک مدفون است. [۱][۳]
پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ بنی عباسیان، بستکی، محمد اعظم، «تاریخ جهانگیریه» چاپ اول، تهران، ناشر: کاویان، سال ۱۳۳۹ خورشیدی
- ↑ مرجان روایی (۲۶ اسفند ۱۳۹۹). «آرامگاه-شیخ-احمد-راشد-مدنی-در-بستک». میراث آریا. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ مه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۳ مه ۲۰۲۱.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ مهندس، موحد، جمیل، «بستک و خلیج فارس» چاپ دوم، تهران: ناشر: بال کبوتران، سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
- ↑ هوشمند، مسعود «او هم حسینی است» صفحههای (۱۵ ـ۱۶)، چاپ اول قم سال ۱۳۹۲ خورشیدی.
- ↑ مهندس، موحد، جمیل (۱۳۸۴)، «بستک و خلیج فارس» (ویراست دوم)، تهران: بال کبوتران، ص. ۵۵
منابع
[ویرایش]- بنی عباسیان، بستکی، محمد اعظم، «تاریخ جهانگیریه» چاپ تهران، سال ۱۳۳۹ خورشیدی.
- محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
- العباسی، مصطفی محمد زمان، «نادر البیان فی ذکر انساب بنی عباسیان» چاپ قطر: سال انتشار ۱۹۷۷ میلادی (به عربی).
- العصیمی، محمد بن دخیل، «عرب فارس» ، چاپ اول، دمام (عربستان سعودی): انتشاراتی الشاطیء الحدیثة، ۱۴۱۸ هجری قمری به (عربی).
- مهندس: موحد، جمیل. (بستک و خلیج فارس) چاپ اول، تهران: سال انتشار ۱۳۴۳ خورشیدی.
- بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
- مرجان روایی (۲۶ اسفند ۱۳۹۹). «آرامگاه-شیخ-احمد-راشد-مدنی-در-بستک». میراث آریا. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ مه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۳ مه ۲۰۲۱.