نشانداری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مقولههای دستوری |
---|
وابسته به اسم |
وابسته به فعل |
ویژگی های عمومی |
|
روابط نحوی |
مفاهیم |
پدیدهها |
نشانداری (به انگلیسی: Markedness) یک مفهوم زبانشناختیست که با کمک آن میتوان کاربرد کم یا زیاد برخی ساختها یا مقولههای زبانی و وجود برخی محدودیتها در کاربرد آنها را توجیه کرد. اساساً مقولههای بینشان، طبیعیتر در نزد اهل زبان و قاعدهمندتر هستند، در حالی که مقولههای نشاندار، استثناییتر هستند و نیاز به آموزش بیشتری دارند.
تاریخچه
[ویرایش]مفهوم نشانداری ابتدا در مکتب پراگ معرفی شد. تروبتسکوی در موضع خنثیشدگی که در آن مثلاً تقابل p و b در جایگاه پس از s خنثی میشود، مفهوم واج شامل را معرفی میکند. واج شامل با حرف بزرگ نمایانده میشود. واج شامل همه مختصههای یک واج کامل را دارد، بجز مختصه تمایزدهنده آن. در این مثال بهخصوص، p در واقع صورت بینشان نامیده میشود و آوای b که در این موضع قرار ندارد، نشاندار محسوب میشود.
رومن یاکوبسن با استفاده از مفهوم نشانداری توانست آن دسته از مقولههای زبانی را که کودکان در مراحل اولیه یادگیری میآموزند و در صورت وقوع زبانپریشی، دیرتر از دست میروند، مشخص کرد. او این مقولهها را بینشان و سایر مقولههای زبانی را که دیرتر آموخته میشوند و در زبانپریشی زودتر از دست میروند، نشاندار میداند.[۱]
نشانداری علاوه بر واجشناسی در زبانشناسی امروز به دو شکل دیگر کاربرد دارد. در زبانشناسی توصیفی مدرن، مفهوم نشانداری به معنای صورت معمول، طبیعی و بنیادین است و بهطور مثال، میتوان ساختار جمله در انگلیسی را به شکل SVO بینشان تلقی کرد و ترتیبهای دیگر نشاندار هستند.
نشانداری در زبانشناسی چامسکیایی جهانی است. الگوهای بینشان عمدتاً توسط آن بخش از دستور چامسکی که آن را دستور هسته مینامد، مورد بررسی قرار میگیرد، اما مقولات نشاندار یعنی استثنائات و گرایشها توسط دستور حاشیه بررسی میشود. مقولات بینشان مستقل از زبان هستند و نشاندارها وابسته به زبان. مفهوم نشانداری در مکتب پراگ، مفهومی محدود به حوزه واجشناسیاست، اما در دستور زایشی، همه عناصر را شامل میشود.
نظریه بهینگی
[ویرایش]پدیده نشانداری در نظریه بهینگی بسیار اهمیت دارد. این نظریه اساساً بر پایه تعامل میان دو نوع محدودیت (محدودیت نشانداری و محدودیت وفاداری) تدوین شده است.
ویژگیهای عناصر بینشان
[ویرایش]- در زبانهای جهان بسامد بیشتری دارند
- در یک زبان خاص، بسامد بیشتری دارند
- در پیجینها و کریولها بیشتر به چشم میخورند
- در مراحل یادگیری زبان توسط کودک، زودتر آموخته میشوند
- در صورت وقوع زبانپریشی، دیرتر از دست میروند
- در برابر تغییرات زبانی، مقاومترند
- عناصر بینشان عموماً نتیجه تغییرات زبانی هستند
- در وامواژهها و نوواژهها دیده میشوند
- در خطاهای گفتاری، کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند
- تولید آنها از نظر فیزیولوژیک آسانتر است
- در بافتهای محدود قرار نمیگیرند
- پردازش زبانی برای درک آنها کمتر است
پانویس
[ویرایش]- ↑ دبیرمقدم (۱۳۸۸: ص ۱۸۸)
منابع
[ویرایش]- بیجنخان، محمود (۱۳۸۴) «واجشناسی: نظریه بهینگی»، تهران: انتشارات سمت
- دبیرمقدم، محمد (۱۳۸۸) «معرفی و نقد کتاب مکاتب زبانشناسی نوین در غرب»، مجله دستور، شماره پنجم، صفحات ۱۸۰ تا ۲۰۶