ایشتوویگو - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ایشتوویگو | |
---|---|
واپسین شاه ماد | |
سلطنت | ۵۸۵ تا ۵۵۰ پ. م |
پیشین | هووخشتره |
جانشین | کوروش بزرگ (بهعنوان شاهنشاه هخامنشی) |
آرامگاه | |
همسران | آرینیس |
فرزند(ان) | ماندانا امیتیس |
دودمان | ماد |
پدر | هووخشتره |
ایشتوویگو یا آستیاگ (به بابلی :Iš-tu-me-gu، در تاریخ هرودوت: آستیاگ (به یونانی: Ἀστυάγης، لاتیننویسی: Astuágēs)، در گزارش کتزیاس: Astuigâs، در گزارش دیودور: Aspadas) چهارمین و آخرین پادشاه ماد بود. بر اساس تواریخ هرودوت ایشتوویگو حدوداً از سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد به مدت ۳۵ سال حکومت کرد.
ایشتوویگو پس از مرگ پدرش هووخشتره به حکومت ماد رسید. از اقدامهای ایشتوویگو، جنگ با لیدیه بود که در نهایت، موجب پیمان صلح او با پادشاه لیدیه و ازدواج او با آرینیس، خواهر کرزوس شد. از دیگر اقدامهای منتسب شده به ایشتوویگو لشکرکشی به قفقاز و ایلام است.
ایشتوویگو پدر ماندانا و آمیتیس بود. ماندانا با کمبوجیه یکم ازدواج کرد که حاصل این ازدواج تولد کوروش دوم یا کوروش بزرگ بود. کوروش در ۵۵۰ پیش از میلاد علیه سلطنت پدربزرگش شورش کرد و او را از سلطنت خلع کرد. با خلع ایشتوویگو از سلطنت حکومت ۱۲۸ ساله مادها پایان یافت و شاهنشاهی هخامنشی بنیان نهاده شد.
اطلاعات زیادی در مورد دوران حکومت ایشتوویگو در دسترس نیست و قضاوت در مورد شخصیت و دوران حکومت او به دلیل کمبود منابع و گزارشهای متناقض ممکن نیست.
ریشهٔ نام
[ویرایش]ایشتوویگو در یونانی Astuágēs (در تاریخ هرودوت) و Astuígas و Astuigâs (در فوتیوس به نقل از کتزیاس) و در متون بابلی به صورت Iš-tu-me-gu ضبط شدهاست. این واژهها به صورت مشترک بازتابی از کلمه ایرانی باستان *Ṛšti-vaiga- به معنی «نیزهانداز» هستند. صورت ایلامی این کلمه، Iš-ti-/Ir-iš-ti-man-ka، چندین بار در لوحهای استحکامات پرسپولیس دیده میشود که وابسته بودن آنها به نام ایشتوویگو، مورد مناقشه است.[۲]
پادشاهی
[ویرایش]آستیاگ، فرزند هووخشتره بود. وی پس از مرگ پدرش در ۵۸۴ پیش از میلاد، بهجای او بر تخت نشست و بنا به گفتهٔ هرودوت، بهمدت ۳۵ سال یعنی تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کرد.[۳] در مورد نخستین حوادث حکومت آستیاگ کتزیاس از لشکرکشی او به سرزمین کادوسی[پانوشت ۱] سخن به میان میآورد، در حالی که گزنفون از یک لشکرکشی به ارمنستان، آن هم به انگیزه پایان دادن به جنگ میان ارمنیها و قبیلهٔ گرجیزبان کلدایی[پانوشت ۲] سخن میگوید.
آستیاگ در گزارشهای تاریخی هرودوت و کتزیاس بسیار متفاوت به تصویر کشیده شدهاست.
جنگ با لیدیه
[ویرایش]مهمترین اقدام سیاسی آستیاگ، ادامهٔ جنگهای زمان هووخشتره با کشور لیدیه بود که آن نیز به نتیجهای نرسید و سرانجام به دنبال این نبردهای بیحاصل، معاهده صلحی بین دو طرف منعقد شد که طی آن، دختر فرمانروای لیدیه، به همسری آستیاگ درآمد. بدین ترتیب، دشمنیها تبدیل به دوستی شد. این خویشاوندی سبب شد که مادها در مورد حاکمیت بر لیدیه، حقی برای خود قائل شوند. کرزوس، برادر همسر آستیاگ، در آیندهای نه چندان دور، فرمانروای لیدیه شد که این موضوع، در نبردهای بعدی بین پارسها و لیدیاییها تأثیر گذاشت.[۴]
ازدواجها و روابط سیاسی
[ویرایش]علاوه بر ازدواج خود آستیاگ با دختر فرمانروای لیدیه، ماندانا و آمیتیس دو دختر آستیاگ نیز ازدواجهای سیاسی داشتند. بر اساس منابع کلاسیک یونانی ماندانا با کمبوجیه یکم حاکم پارس ازدواج کرد. از این ازدواج در منابع کلاسیک تعبیرهای متفاوتی شده از جمله تلاش برای برقراری یک رابطه مستقیم بین مادها و پارسها.[۵] تعبیر دیگر از این ازدواج این بود که بر اساس خواب آستیاگ پسر ماندانا تبدیل به خطری برای خود آستیاگ میشد و آستیاگ برای رفع این خطر ماندانا را به عقد کمبوجیه یکم پارسی درآورد که از دید آستیاگ از لحاظ اجتماعی در رده پایینتری قرار داشت و خطری از سوی او پادشاهیاش را تهدید نمیکرد.[۶]
کاخ آستیاگ
[ویرایش]بنابر نوشتههای هرودوت، این کاخ توسط هفت دیوار تو در توی دفاعی محافظت میشد، هر دیواری تا کنگره و باروی دیوار دیگر بالا میآمد، و کنگرههای هر دیواری رنگ خاصی داشت. دو دیوار درونی که محافظ کاخ بودند، با ورقههای طلا و نقره پوشانده شده بودند. بنا بر نوشتههای پولیبیوس، محیط کاخ به هفت استادیا (حدود یک کیلومتر) میرسید، سقف کاخ با چوب سرو ساخته شده و رویش را با ورقههای طلا و نقره پوشانده بودند.[۷]
نبرد با پارسیان
[ویرایش]در ۵۵۸ پ. م، کوروش دوم شاه اقوام و طوایف پارسی شد. مرکز فرماندهی او در پاسارگاد بود. کوروش نیز مانند پدرش کمبوجیه اول، در آغاز در مقابل آستیاگ مطیع و فرمانبردار بود.[۸] در این دوران، ماد خود را برای حملهای به بابل آماده میکرد. ولی حمله آستیاگ به بابل به دلیل شوریدن کوروش و نبردهای او با آستیاگ انجام نشد.
بنابر تاریخ بابلی، در سال ششم سلطنت نبونئید، آستیاگ سپاهیان خود را گردآوری کرد و علیه کوروش پادشاه اَنشان به جنگ پرداخت. سپاهیان آستیاگ علیه وی شوریدند و او را اسیر کردند. آنها وی را تحویل کوروش دادند. آنگاه کوروش به سوی پایتخت یعنی شهر آگام تانو (که همان اکباتان است) پیش رفت. نقره، طلا و سایر اجناس گرانبهایی را که وی به عنوان غنیمت جنگی در آن شهر تصاحب کرد به اَنشان منتقل نمود.[۹][۱۰][۱۱]
جانشینی
[ویرایش]به نظر میرسد که کوروش پادشاهی ماد را منسوخ نکرد. در عوض، انتقال قدرت از خاندانی به خاندان دیگر بود. به هر حال، کوروش و جانشینانش، عنوانهای رسمی شاهان ماد و سیستم مدیریتی آنها را پذیرفتند. در امپراتوری هخامنشی، ماد موقعیتش را به عنوان دومین استان بعد از پارس به دست آورد. اشرافزادگان مادی در همان جایگاهشان در حکومت کوروش و جانشینانش (به رغم شورش علیه داریوش یکم در ۵۲۱ پ.م. توسط گوبریاس[پانوشت ۳]) باقی ماندند. اولین حکمران بابل بعد از فتح توسط پارسها، یک مادی بود. در گاهشماری نبونئید، او به عنوان «حکمران دیار گوتیان» گواهی داده شدهاست که بابل را بهدست آوردهاست. در اول هزاره پ.م. گوتیم نام ماد، یا حداقل، قسمت غربیاش بود. همچنین ذکر شده که علاوه بر پارسیها و ایلامیها، مادیها هم در گارد جاویدان ۱۰ هزار نفری هخامنشی خدمت میکردند. یهودیان، یونانیان و مصریان، و دیگر مردم دنیای باستان، پارسها را مادی خواندند و حکومت پارسها را ادامه ماد شمردند. به استناد برخی مدارک بابلی که بعد از فتح میانرودان توسط پارسها، نوشته شدهاست، بسیاری از مادها در مقامهای عالیرتبه استانی، افسران نظامی و سربازهای سلطنتی در بابل اشتغال داشتند. به علاوه، به نظر میرسد که مادها در بابل و دیگر شهرهای بزرگ به عنوان افراد خصوصی زندگی میکردند. اسناد میخی همچنین تأیید میکنند که تاجران بابلی با داد و ستدهای مختلفی در هگمتانه و دیگر شهرهای مبادرت میورزیدند.[۱۲] کوروش پس از تسخیر سرزمین ماد، رسماً خود را فرمانروای ماد خواند و لقب شاهان ماد را به خود اختصاص داد: «شاه ماد (شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینها)». اما در عمل، سرزمین ماد توسط یک فرماندار پارسی اداره میشد. گرچه هرودوت در بخشهای پژوهشی کارهایش با کمال دقت بین آداب و رسوم مادها و پارسها تفاوت قائل میشود، ولی در فصولی که به افسانهها و داستانها میپردازد، شیوههای این دو را با یکدیگر مخلوط میکند و درهم میآمیزد. تئوگنیس و سیمونید و سایر شاعران یونانی نیز پارسیها را اهل ماد خواندند.[۱۳]
در اساطیر
[ویرایش]ایرانی
[ویرایش]جلال خالقی مطلق در مقالهای این فرضیه را مطرح کرده که کیخسرو در شاهنامه همان کوروش و آستیاگ همان افراسیاب است. بر طبق داستان شاهنامه، پس از آنکه به دستور افراسیاب، سیاوش در توران کشته میشود، همسر سیاوش، فرنگیس و دختر افراسیاب، پسری میزاید که کیخسرو نامیده میشود. به علت پیشگوییهایی که در مورد کیخسرو شده بود، افراسیاب قصد میکند تا کودک را از بین ببرد ولی سرانجام از این کار منصرف میگردد به این شرط که پیران کودک را به چوپانان سپرده و در نزد آنان رشد کند و از نژاد و خاندان خود آگاه نگردد. پس از آنکه کودک هفت ساله میگردد به نزد افراسیاب برده میشود. کیخسرو که پیشتر از قصد افراسیاب برای کشتنش آگاه گردیدهبود به توصیه پیران در پیشگاه افراسیاب، دیوانگی پیشه کرد و از مرگ نجات یافت. پس از این ماجرا گیو به توران رفت و کیخسرو را به همراه مادرش به ایران آورد. سرانجام، کیخسرو پس از بر تخت نشستن در ایران، سپاهی فراهم آورده، به خونخواهیِ پدرش به توران یورش برد و پس از جنگهای بسیار، افراسیاب را شکست داد و او را کشت.[۶]
ارمنی
[ویرایش]اژدَهَک Aždahak فرم ارمنی وامواژه پارتی ʾjdhʾg از نام دیو اوستایی آژی دَهاکَ است در اساطیر ایرانی گفته شده که در کوه دماوند به بند کشیده شدهاست. در شاهنامه، ضحاک (معرب آژی دهاک) به عنوان یک حاکم بیگانه ستمگر ایران با جنبههای شیطانی توصیف شدهاست: از کتفهایش مار روییدهاست. در اساطیر ارمنی، گفته شده همانند آژیدهاک در دماوند، شاه اَرتَوَزد در کوه آرارات زندانی شدهاست. تاریخنویس ارمنی موسس خورناتسی در ضمیمهٔ کتاب اول تاریخ ارمنستان، افسانهٔ مشابه شاهنامه (ظاهراً در نوع ایرانیان شمالغربی Θraētaona، فارسی میانه: Frēdōn، که به صورت Hṙudēn آمدهاست) را بازگو میکند. او اَژدَهَک را با صفت Biwrasp (پهلوی: Bēwarasp، به معنی صاحب ده هزار اسب در بندهشن) با آستیاگ، شاه مادی همانند میکند. شاه ارمنی تیگران، علیه آستیاگ شورش کرده بود.[۱۴]
جستارهای وابسته
[ویرایش]یادداشتها
[ویرایش]- ↑ کادوس سرزمینی در کوهستانهای جنوب رود ارس در آذربایجان بود.
- ↑ کلدایی یا کالیبس یا چانی یا لازی کنونی را نباید با اورارتوییها، که خدای اعلیمرتبهشان «خَلَدی» بوده یا با کلدانیها (بابل سامی زبان) اشتباه کرد.
- ↑ فارسی باستان:Gaub(a)ruva-
پانویس
[ویرایش]- ↑ «سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی و گردشگری». سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۸. دریافتشده در ۲۰۱۱-۰۵-۱۹.
- ↑ "ASTYAGES – Encyclopaedia Iranica". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2021-04-06.
- ↑ "CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2021-04-06.
- ↑ بیانی، تاریخ ایران باستان، ۶۰.
- ↑ "MANDANE". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2021-04-06.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ خالقی مطلق، جلال (بهار ۱۳۷۴). «کیخسرو و کوروش». مجله ایرانشناسی (۱): ۱۵۸.
- ↑ داندامایف، محمد (۱۳۸۸). تاریخ سیاسی هخامنشیان. تهران: فرزان روز. ص. ۲۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۱۳۱۰۷.
- ↑ داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، 19.
- ↑ داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، 25-26.
- ↑ بریان، امپراتوری هخامنشی، 47.
- ↑ Kuhrt، The Persian Empire، ۵۰.
- ↑ Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
- ↑ داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، 28.
- ↑ Russell، Armenian Aždahak، 191-205.
منابع
[ویرایش]- بریان، پیر (۱۳۸۷). امپراتوری هخامنشی. ج. ۱. ترجمهٔ ناهید فروغان. تهران: نشر فرزان روز. شابک ۹۶۴-۳۲۱-۰۷۸-۲.
- بیانی، شیرین (۱۳۹۰). تاریخ ایران باستان (۲): از ورود آریاییها به ایران تا پایان هخامنشیان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۶۹۸-۸.
- داندامایف، محمد ع (۱۳۸۹). تاریخ سیاسی هخامنشیان. ترجمهٔ فرید جواهر کلام. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۱-۳۱۰-۷.
- دیاکونوف، ایگور (۱۳۹۰). «ماد». تاریخ ایران کمبریج. ج. ۲. ترجمهٔ تیمور قادری. تهران: انتشارات مهتاب. شابک ۹۷۸-۲۰۰۰۲۹۴۲۶۹.
- خالقی مطلق، جلال (بهار ۱۳۷۴). «کیخسرو و کوروش». مجله ایرانشناسی. تهران (۱). بایگانیشده از اصلی در ۶ دسامبر ۲۰۱۲.
- عبدی، کامیار (۱۳۸۶). «اَرشتی ویگه». دانشنامه ایران. ج. ۲. تهران: بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۵۹-۱. دریافتشده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۴.
- فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۸). تاریخ باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجبنیا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۲۹۲-۵.
- Dandamayev, M.; Medvedskaya, I. (2006). "MEDIA". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی).
- Dandamayev, M (2002). "BABYLONIAN CHRONICLES". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 11 December 2013.
- Kuhrt, Amélie (2007). The Persian Empire: A Corpus of Sources of the Achaemenid Period (به انگلیسی). London: Routledge.
- Russell, J.R (1989). "Armenian Aždahak". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. III. p. 191-205. Retrieved 8 February 2014.
- Schmitt, R (1987). "ASTYAGES". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. II. New York. p. ۸۷۳–۸۷۴. Retrieved 4 April 2014.
برای مطالعه بیشتر
[ویرایش]- آموزگار، ژاله (۱۳۹۱). تاریخ اساطیری ایران. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۱۵۶-۳.
- Dandamayev, Muhammad A (1993). "Cyrus II The Great". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. ۶.
- Dandamayev, Muhammad A (2004). "HARPAGOS". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. XII. p. ۱۳. Retrieved 18 July 2014.
- Drews, Robert (1969). "The Fall of Astyages and Herodotus' Chronology of the Eastern Kingdoms". Historia (به انگلیسی) (۱۸): ۱–۱۱. Retrieved 11 June 2014.
- Pelling, Christopher (1996). "The Urine and the vine: Astyages' Dreams at Herodotus 1.107-8". Classical Quarterly (به انگلیسی) (۴۶): ۶۸–۷۷. doi:10.1093/cq/46.1.68. Retrieved 11 June 2014.
- Rollinger, Robert (2004). "CYRUS ACCORDING TO HERODOTUS". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. XII. p. ۲۶۰–۲۶۲. Retrieved 4 April 2014.
- ZOURNATZI, Antigoni (2013). "The Median Logos of Herodotus and the Persians' Legitimate Rule of Asia"". Iranica Antiqua (به انگلیسی) (۴۸): ۲۲۱–۲۵۲. Retrieved 11 June 2014.
- Young, T. C (1988). "The Early History of the Medes and the Persians and the Achaemenid Empire to the Death of Cambyses". CAH2 (به انگلیسی). Vol. IV:The Persian Empire. Cambridge university press. p. 1–52. doi:10.1017/CHOL9780521228046.002.
ایشتوویگو | ||
پیشین: هووخشتره | شاه ایران ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد | پسین: کوروش بزرگ |