علی شریعتی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

علی شریعتی
زادهٔ۲ آذر ۱۳۱۲
درگذشت۲۹ خرداد ۱۳۵۶ (۴۳ سال)
علت مرگایست قلبی
آرامگاهدمشق، سوریه
تحصیلاتکارشناسی ادبیات فارسی
دکتری ادبیات فارسی
محل تحصیلمشهد
سوربن
پیشه(ها)جامعه‌شناس،[۱] نویسنده، پژوهشگر دینی
سال‌های فعالیت۱۳۳۱–۱۳۵۶
آثارفهرست کامل
عنوانمعلم شهید، معلم انقلاب
همسرپوران شریعت‌رضوی
فرزندان۴، از جمله احسان، سوسن و سارا
والدینمحمدتقی شریعتی
زهرا امینی
خویشاوندانمهدی شریعت‌رضوی
وبگاه

علی شریعتی مَزینانی (۲ آذر ۱۳۱۲ – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) مشهور به دکتر علی شریعتی استاد تاریخ، سخنران، نویسنده، اسلام‌شناس، جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران بود. او از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود.[۳][۴][۵][۶][۶][۷][۸] شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد.[۹][۱۰]

وی از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ سخنرانی‌هایی در حسینه ارشاد می‌کرد که پس از نفی وجود نهاد روحانیت در اسلام مورد غضب روحانیت شیعه قرار گرفت و ساواک از ادامه سخنرانی‌های او جلوگیری کرد.

شریعتی علاوه بر تأثیر بر انقلاب ایران، به دلیل فعالیت برای احیای مذهب و سنت در جامعه و سخنرانی علیه سلطنت پهلوی نیز شهرت دارد. از زمان انقلاب تاکنون مراسم زیادی به یاد او برگزار شده‌است و نقدهایی پیرامون آثار، آراء و تأثیر او بر چند دهه از تاریخ معاصر ایران وجود دارد.[۱۱][۱۲]

او در انگلستان درگذشت و مومیایی او بر خلاف وصیتش در نزدیکی زینبیه در دمشق به امانت سپرده شده‌است.[۱۳][۱۴][۱۵]

سرگذشت

شناسنامه یک زندگی: شریعتی به روایت شریعتی کوشش دارد تا شرح زندگی علی شریعتی را از دیدگاه خود وی به نمایش گذارد. [۱۶]

کودکی

علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد.[۳][۱۷][۱۸] پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا، مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب می‌شد. ملا قربانعلی چهار فرزند به نام‌های محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود که به‌هنگام مرگ پدر به تحصیل علوم قدیمه مشغول بود، با اصرار مردم مَزینان به آن‌جا آمد تا پیش‌نماز مسجد و مدرس حوزهٔ علمیه باشد. او تا پایان عمر خود در مَزینان ماند و چهار فرزند به نام‌های معصومه، قربانعلی، محمدتقی و آقامیرزا محمد از خود به‌جا گذاشت. محمدتقی شریعتی در سال ۱۳۱۱ با دختری روستایی از اهالی کاهک به نام زهرا امینی ازدواج کرد و اولین فرزند آن‌ها، علی شریعتی بود.[۱۹]

محمدتقی شریعتی
علی شریعتیپوران شریعت‌رضویمهدی شریعت‌رضوی
احسان شریعتیسارا شریعتیسوسن شریعتیمونا شریعتی

شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد اما به دلیل بحرانی‌شدن اوضاع کشور در سال ۱۳۲۰، محمدتقی شریعتی مجبور شد خانواده‌اش را به ده بفرستد و بنابراین وقفه کوتاهی در تحصیلات شریعتی ایجاد شد. پس از آن، شریعتی به همان دبستان برگشت و تحصیل را ادامه داد.[۱۹]

نوجوانی و جوانی

علی شریعتی در جوانی

شریعتی در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در ۱۶ سالگی، با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد. وی در سال ۱۳۳۴ به دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی را برگزید.

شریعتی در طول دوران تحصیل در دانشکدهٔ ادبیات به انتشار آثاری چون: ترجمهٔ ابوذر غفاری، ترجمهٔ نیایش اثر الکسیس کارل و یک رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گمارد. البته شریعتی ترجیح می‌داد به هر طریق تحصیلات عالیه را بدون وقفه ادامه دهد اما پدرش تأکید داشت که وارد دانش‌سرا شود که شاید علت اصلی آن وضع اقتصادی خانواده بود.[۱۹]

وی در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسی‌اش ازدواج کرد.[۲۰]

شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به علت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد تا تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در دانشگاه سوربن فرانسه و در رشته ادبیات ادامه دهد. وی در آن‌جا به تحصیل علومی چون جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان، تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون لویی ماسینیون، ژرژ گورویچ، سارتر و… آشنا شد.

وی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری وی از سوی ساواک بود و متعلق به دو سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازم‌الاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوایل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت[۲۰]

در منابع همچنین اشاره شده‌است که وی یک‌سال پس از ورود به رشتهٔ فلسفهٔ دانشگاه تهران، در سال ۱۳۳۵ از آن انصراف داده‌است.[۲۱]

در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بی‌کاری، اداره فرهنگ مشهد او را به عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام می‌کند و سپس در دبیرستان به تدریس می‌پردازد و بالاخره به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می‌شود. در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت می‌شود و به زودی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را بر عهده گرفته و به تدریس جامعه‌شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی می‌پردازد. اما سرانجام در سال ۱۳۵۲، رژیم شاه، حسینیهٔ ارشاد را تعطیل نمود و شریعتی را به مدت ۱۸ ماه روانه زندان کمیته شهربانی می‌کند. وی پس از آزادی از زندان روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشت و بارها توسط مأموران ساواک تهدید شد و تحت شکنجه روحی و جسمی قرار گرفت.[۲۰]

تحصیل در دانشگاه سوربن

علی شریعتی به مدت ۵ سال بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ در فرانسه زندگی می‌کرد. ژیلبر لازار استاد راهنمای علی شریعتی و همسرش، پوران شریعت‌رضوی، در دانشگاه سوربن در دورهٔ دکترا بود.[۲۲]

لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، نوشتهٔ صفی‌الدین بلخی و ترجمهٔ آن به فرانسه را برای رسالهٔ دکتری به شریعتی پیشنهاد کرد. به‌گفتهٔ او، شریعتی، برخلاف پوران که به رسالهٔ خود در مورد گلستان سعدی شدیداً علاقه‌مند بود، هیچ علاقه‌ای به موضوع رسالهٔ خود نداشت.[۲۳]

شریعتی در سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد. او توانست با کم‌ترین نمره ممکن که فقط برای قبولی کافی است، مدرک خودش را بگیرد. برخی به اشتباه نوشته‌اند که او مدرک دکترایش را در جامعه‌شناسی یا تاریخ ادیان یا هردو گرفته‌است. برخی نیز با توجه به تز دکترایش استدلال می‌کنند که مدرک دکترای او در زمینه لغت‌شناسی است. عنوان رسمی مدرک او «تاریخ اسلام در قرون وسطی» بود. سفارت ایران در پاریس مدرک او را به عنوان مدرک دکترا در ادبیات به رسمیت شناخت.[۲۴]

زندگی مخفیانه

شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانی‌های شریعتی با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و بعد برادرزن وی را بازداشت کرد و به زندان اوین برد تا شریعتی به ناچار خود را معرفی کند. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و پس از آن آزاد شد؛ زیرا شاه به دلیل فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر دریافت که نگه‌داشتن شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او بیفزاید.[۲۵][۲۶]

اسارت درازمدت در سلول، او را سخت به نور آفتاب حساس کرده بود و از نظر روحی هم بسیار افسرده شده بود. حکومت شاه همه راه‌های مبارزه اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او از تدریس در دانشگاه محروم شده بود. مبارزه مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک او را تحت نظر داشت و روز به روز حلقه این محدودیت‌ها تنگ‌تر می‌شد. شریعتی خود می‌گوید: «ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت به اصطلاح رهایی یافته‌ام ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده‌ام». شریعتی پس از دو سال، خسته از وضعیتش تصمیم به مهاجرت می‌گیرد. ممنوع‌الخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بود. اما وی با گرفتن گذرنامه با اسم فامیلی «مزینانی» توانست از کشور خارج شده و تهران را به مقصد بروکسل ترک کند. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل آن‌جا را به مقصد ساوت‌همپتون انگلیس ترک می‌کند و در آنجا درمی‌گذرد.

مرگ

اقامه نماز میت بر پیکر علی شریعتی توسط موسی صدر. ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده نیز در مراسم حضور دارند.
آرامگاه علی شریعتی

او طی مهاجرتش در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالی که سه‌هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون درگذشت.[۲۷]

دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی توسط برخی به دلیل نداشتن سابقهٔ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی، اعلام نتیجه سریع و خبر داشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر مشکوک دانسته شد[۲۸]

عبدالکریم سروش در روایتی دیگر متذکر شده که جنازه شریعتی یک‌بار پس از مرگ در سردخانه بیمارستان و دفعه بعد پس از کالبد شکافی توسط بیمارستان ساوت‌همپتون به هنگام غسل دادن در مسجدی کوچک در لندن مشاهده کرده‌است. بنا به گفتهٔ وی جنازه شریعتی در دیدار اول کاملاً سالم و در دفعه دوم دارای شکافتگی‌های متعدد ناشی از کالبد شکافی بوده‌است و بیمارستان علت مرگ وی را طبیعی اعلام کرده‌است.[۲۹][۳۰]

احمد اشرف می‌نویسد که علی شریعتی بر اثر سکته قلبی درگذشت؛ در حالی که مخالفان شاه، سازمان ساواک را مقصر مرگ او قلمداد می‌کردند.[۳۱]

هوشنگ شهابی هم می‌نویسد که بر اثر سکته قلبی درگذشت اما پیروانش تمایل داشتند دربارهٔ مرگش افسانه‌سازی کنند (مانند رفتارهای مشابهی که در انقلاب‌های دنیا رخ می‌دهد). شهابی در نهایت رفتارهایی که در دوران زندانی‌شدنش در گذشته را با وضعیت جسمی‌اش نامرتبط نمی‌داند.[۳۲]

شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند ولی هم‌اکنون در قبرستانی کنار حرم زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری می‌شود و خانواده‌اش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.[۳۳]

ناهید فکوهی می‌گوید:" آن شب تا ساعت یازده دور هم نشسته بودیم و حرف می‌زدیم ولی دکتر ساکت و غمگین و گرفته بود و حرفی نمی‌زد. حدود نیمه شب، علی فکوهی و ناهید به خانهٔ خودشان می‌روند و با نسرین قرار می‌گذارند که فردا صبح آماده باشند تا به اتفاق هم به بدرقه دوستشان بروند. دکتر هم به اتاق خوابی که در طبقهٔ پایین قرار داشته‌است، می‌رود که بخوابد.

بعد از مدتی دکتر به سارا می‌گوید لیوان آبی برایش ببرد. سارا آب را می‌برد و پس از گذشت مدتی باز بچه‌ها را صدا می‌زند و چای می‌خواهد. به نظر ناآرام می‌رسیده و خوابش نمی‌برده‌است. سوسن، سارا و نسرین هم برای استراحت به طبقهٔ بالا می‌روند و می‌خوابند فردا صبح ساعت هشت، ناهید با آقای فکوهی برای بردن خواهرشان نسرین به خانه می‌آیند و در می‌زنند ولی کسی در را باز نمی‌کند! مدتی هم پشت درمی‌مانند تا نسرین از خواب بیدار می‌شود. او که برای باز کردن در به طبقه پایین می‌آید، می‌بیند که دکتر در آستانه در ورودی اتاق به پشت افتاده و بینی‌اش به نحوی غیرعادی سیاه شده و باد کرده‌است. وحشت‌زده در را باز می‌کند و با اضطراب جریان را به برادرش می‌گوید. ناهید و برادرش متحیّر وارد خانه می‌شوند، ناهید بلافاصله نبض دکتر را گرفته و می‌بیند نبض او از حرکت ایستاده‌است و نسرین هم نبض دکتر را می‌گیرد و او هم نظر ناهید را تأیید می‌کند. بلافاصله نسرین به طبقهٔ بالا می‌رود تا مراقب بچه‌ها باشد تا پدرشان را به آن حال نبینند.

علی فکوهی، وحشت‌زده و غمگین فوراً با اورژانس تماس می‌گیرد، آمبولانس می‌رسد و پس از معاینه نظر می‌دهند که دکتر درگذشته است[۳۴]

شریعتی در گورستانی کنار زینبیه در دمشق مدفون است.

خودروی علی شریعتی

علی شریعتی در تمام طول زندگی خود تنها یک خودرو شخصی خرید. او خودروی مسکویچ روسی را در مشهد زمانی که معلم بود در سال ۱۳۴۵ خرید. این خودرو پس از مرگ شریعتی چند دست چرخید و در دوره ای به عنوان تاکسی در مشهد استفاده شد؛ و حالا این مسکویچ در خانه موزه علی شریعتی در تهران پس از بازسازی‌های اساسی نگهداری می‌شود.[۳۵]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

کانون نشر حقایق اسلام

محمدتقی شریعتی پدر شریعتی به همراه عده‌ای قابل توجه از فرهیختگان متدین مشهد با ایجاد کانون نشر حقایق اسلامی در سال ۱۳۲۳، مبارزه با افکار توده‌ای را آغاز کردند. هم‌زمان تلاش کردند تا افکار و اندیشه‌های دینی را هم بازسازی کرده با انحراف و تحریف مبارزه کنند.[۳۶]

هنگام آغاز فعالیت کانون شریعتی یازده ساله بود و در پانزده سالگی او، کانون به یک نهاد مهم نوگرای مذهبی تبدیل شده بود. هدف سخنرانان کانون القای فلسفه‌ای اخلاقی بر پایه قرآن بود. از ۱۳۲۶ هنگامی که شریعتی ۱۴ ساله بود تا نخستین بار بسته شدن کانون در ۱۳۳۸، او در همه برنامه‌های آن شرکت می‌کرد و نقش بنیادینی در جذب برخی از دوستانش به کانون داشت.[۳۷] در ۱۳۳۰ اعضای جوان کانون که بیشترشان دانش آموزان دبیرستان بودند با پیروی از نمونه کانون تصمیم به برپایی سازمانی ویژه خود با عنوان انجمن اسلامی دانش‌آموزان در مشهد کردند.[۳۷]

علی شریعتی در ۱۳۳۱ به این انجمن پیوست. اعضای انجمن برای آماده ساختن خود برای مبارزه فکری با هواداران و اعضای جوان حزب توده از شریعتی خواستند که آن‌ها را در فلسفه و شیوه سخنوری آموزش دهد. کانون جایگاه مکتبی مقدماتی و سکوی پرشی بود که اعضایش از جمله شریعتی می‌توانستند از آن برای پیوستن به احزاب سیاسی موجود استفاده کنند.[۳۷] بیشتر جوانان عضو کانون (نشر حقایق اسلام) به تدریج به نهضت خداپرستان سوسیالیست گرایش پیدا کردند.[۳۷]

نهضت خداپرستان سوسیالیست

در مشهد محمد تقی شریعتی پیرو نهضت خداپرستان سوسیالیست بود و به دنبال سفر محمد نخشب و حسین راضی و تشکیل حوزه حزب ایران و سپس جمعیت آزادی مردم ایران که در حقیقت ادامه دهنده راه و اندیشه نهضت خداپرستان سوسیالیست محسوب می‌شدند، علی شریعتی نیز به نهضت خداپرستان سوسیالیست پیوست؛ و همان‌جا نخستین آموزه‌های اسلام انتقادی‌اش را کسب کرد.[۳۸] او تحت تأثیر این آموزه‌ها کتاب ابوذر خداپرست سوسیالیست نوشته جوده السحار را در سال ۱۳۳۴ ترجمه و منتشر ساخت.

سامان باورشناسی این نهضت بر سوسیالیسم به عنوان نظامی اقتصادی استوار بود که عدالت اجتماعی و توحید را بنیاد فلسفی خود برمی‌شمرد. نهضت باور داشت که سوسیالیسم بر پایه نفی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، سریع‌ترین راه برای از میان برداشتن بهره‌کشی، تهیدستی و محرومیت توده‌هاست؛ و نیز به باور این گروه دستیابی به این هدف‌ها، گوهر مفهوم عدالت در اسلام بود.[۳۷]

نهضت مقاومت ملی

شریعتی از عوامل جلب توجه دانشگاهیان ایران به مسئله انقلاب علیه حکومت پهلوی بود.

شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهضت علیه سلطه و استثمار غرب در ایران بود. فعالیت‌های مصرانه‌اش باعث دستگیری او در سال ۱۳۳۶ و انتقال فوری‌اش به زندان قزل‌قلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.

در جریان وقایع ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام شاهنشاهی بود. او تحت تأثیر سنت‌های خانواده‌اش، به ویژه افکار نوگرایانه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش آخوند حکیم و عموی پدرش عادل نیشابوری از دانشمندان فقه، فلسفه و ادب به‌شمار می‌آمدند. پدرش کانون نشر حقایق اسلامی مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی به‌حساب می‌آمد.

فعالیت‌های خارج از کشور

پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیت‌های سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و مصطفی چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نهضت آزادی ایران (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. در جریان کنگره جبهه ملی ایران در اروپا در ویس‌بادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲ با نظر حسین راضی، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمی‌اش، به عنوان سردبیر روزنامه فارسی‌زبان ایران آزاد (ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور در اروپا) انتخاب شد. اولین شماره این نشریه پس از سردبیری شریعتی در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد و ارگان رسمی جبهه ملی ایران در اورپا محسوب می‌گردید. قبل از آن پرویز ورجاوند سردبیری این نشریه را بر عهده داشت.[۳۹]

در سال ۱۳۳۷ خورشیدی به سازمان آزادیبخش الجزایر می‌پیوندد و سخت به فعالیت می‌پردازد. در سال ۱۳۳۸ خورشیدی مقاله‌ای تحت عنوان "به کجا تکیه کنیم" را در یکی از نشریات فرانسه منتشر می‌کند. در سال ۱۳۳۹ خورشیدی مقاله "شعر چیست؟" ساتر را ترجمه و در پاریس منتشر می‌نماید و در همان اول به علت فعالیت در سازمان آزادیبخش الجزایر گرفتار می‌شود و در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌ای می‌کند که در سال ۱۳۴۳ در توگو چاپ می‌شود. در سال ۱۳۳۹ نیز مقاله‌ای تحت عنوان "مرگ فرانتس فانون" را در پاریس منتشر می‌کند، همچنین در طول مبارزات مردم الجزایر برای آزادی دستگیر می‌شود و مورد ضرب و شتم پلیس فرانسه قرار می‌گیرد و روانهٔ بیمارستان می‌شود و سپس به زندان فرستاده می‌شود.[۲۰]

اندیشه‌ها

شریعتی و ناقدان

شخصیتی به نامِ شاندل

«طرح شاندل - طراح:علی شریعتی»[۴۰]

شاندل (۲ آذر ۱۳۱۲، فرانسه – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶،تونس) نام یک شخصیت غیر واقعی و نمادین است که در برخی نوشته‌ها و سخنرانی‌های شریعتی نام برده می‌شد و توسط خود او ساخته شده[۴۱](یا به زبان دیگر خود شریعتی است) شاندل در زبان فرانسوی به معنای شمع است[۴۲]
از طرفی شمع تخلص مورد استفاده شریعتی بود که از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات (شریعتی، مزینانی، علی) که سازنده نام او بودند، به وجود آمد.
تا سال‌ها کسی از یک شخص بودن شریعتی و شاندل خبر نداشت و سال‌های بعد از فوت او، جستجوگران در یافتن فردی به نام شاندل عاجز مانده بودند تا زمانی که مطالعاتی بر دست نوشته‌های شخصی ایشان صورت گرفت و با نشانه‌هایی که خود شریعتی در خصوص شاندل گذاشته بود، به یکسان بودن شخصیت شاندل و شریعتی پی بردند.[۴۳]
شمع سرواژه‌ای از کلمات { شریعتی، مزینانی، علی } سازنده نام اوست.[۴۳]

در سال‌های آغازین دهه ۳۰، علی شریعتی که جوانی ۲۰ ساله بود اشعارش را با نام مستعار «شمع» در روزنامه خراسان به چاپ می‌رساند.
دلیل این عمل این بود که پدر ایشان محمدتقی شریعتی از روشنفکران و فعالان سیاسی–مذهبی مطرح آن زمان بود و او نمی‌خواست نامش را فاش کند[۴۳] یا گمان می‌کرد که اشعارش کیفیت بالایی ندارند و هنوز پخته نیستند و هیچ وقت قصد انتشار آنان را نداشت

شعرهایم سوزانده شود که نماند مگر «قوی سپید» و «غریب راه» و «در کشور» و «شمع زندان» (وصیت نامه)

[۴۴][۴۵]

اما او برخی از اشعارش را با نام خود در این روزنامه به چاپ رسانید[۴۶] اولین شعر او «شمع زندان» نام داشت که شمع نماد خود شریعتی بود.[۴۳][۴۷]
شریعتی اکثر مقالات حرفه‌ای و علمی خود را به نام خود در روزنامه خراسان به چاپ می‌رسانید و گاهی از نام «شمع» استفاده می‌کرد اما بعدها در نشریه ایران آزاد، ارگان سازمان‌های اروپایی جبهه ملی ایران، و همچنین در نشریه نامه پارسی با نام مستعار «شمع» در آن مطلب می‌نوشت.[۴۸] دلیل این کار برای داشتن امنیت و پنهان ماندن از چشم ساواک بود.

آثار

شریعتی آثار عمده‌ای در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های شریعتی جمع‌آوری سخنرانی‌های تحریر یافته او در حسینیه ارشاد، دانشگاه‌ها، یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکتر شریعتی به صورت مجموعه آثار در سی و شش جلد پس از مرگ وی به چاپ رسیده‌است.

علی شریعتی در آذر ۱۳۵۵، شش ماه قبل از مرگش وصیت‌نامه‌ای نوشته و به دست محمدرضا حکیمی سپرده‌است. خانواده شریعتی پس از اطلاع از این نامه، از محمدرضا حکیمی خواستند که او نوشته‌ها و گفته‌های شریعتی را بنا به وصیتش بازبینی کند اما حکیمی چنین نکرد و اصل نامه را نیز به خانواده شریعتی بازگرداند.

گفتارها

کتاب‌ها

درس‌های اسلام‌شناسی شریعتی از مهم‌ترین و جنجال برانگیزترین کتاب‌های شریعتی بود.

در این فهرست کتاب‌ها بر اساس ترتیب مجموعه آثار قرار دارند:

نمونه اشعار

دو نمونه از اشعار شریعتی:[۵۰]

شمع

تا سحر ای شمع بر بالین من امشب از بهر خدا بیدار باش
سایه غم ناگهان بر دل نشست رحم کن امشب مرا غمخوار باش
... آه! ای یاران به فریادم رسید ورنه مرگ امشب به فریادم رسد
ترسم آن شیرین‌تر از جانم ز راه چون به دام مرگ افتادم رسد
... همدم من، مونس من، شمع من جز توأم در این جهان غمخوار کو؟
واندرین صحرای وحشت‌زای مرگ وای بر من وای بر من یار کو؟...

بسوزم

... چو کس با زبان دلم آشنا نیستچه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدردبهتر که از یاد یاران فراموش باشم

یادبودها

جستارهای وابسته

پانویس

  1. نامشخص (2012). "shariati, ali". In Mark Juergensmeyer, Wade Clark Roof (ed.). Encyclopedia of Global Religion (به انگلیسی). Vol. 1. SAGE. p. 1162. Retrieved 28 May 2018.
  2. «معبودهای دکتر شریعتی». پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۱.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ «زندگی‌نامهٔ دکتر شریعتی». وبگاه معلم شهید دکتر علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۸ اکتبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۵ مهٔ ۲۰۱۱.
  4. «مدرک دکتر شریعتی برای اعزام به فرانسه». پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ مارس ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۵ مهٔ ۲۰۱۱.
  5. «گذرنامهٔ دکتر شریعتی». پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ مه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۵ مهٔ ۲۰۱۱.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «عبدالکریم سروش: شریعتی و فلسفه». کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت. بایگانی‌شده از اصلی در ۷ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۵ مه ۲۰۱۱.
  7. «زندگینامه: علی شریعتی (۱۳۱۲–۱۳۵۶)». همشهری آنلاین. ۲۰۰۸-۰۱-۳۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  8. «تصویر حکم بازنشستگی دکتر علی شریعتی از دانشگاه». همشهری آنلاین. ۲۰۱۲-۰۷-۱۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  9. [۱]The Encyclopaedia of Britannica: Ali-Shariati
  10. 10 (۲۰۱۶-۰۶-۱۶). «علی شریعتی؛ متفکر برجسته و معلم انقلابی». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  11. «شریعتی در انقلاب و نهضت امام نیروی مثبتی بود». www.imam-khomeini.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  12. «روایت خواندنی دکتر صادق طباطبایی از پاسخ هوشمندانه امام به روحانیون رجعت گرا دربارهٔ دکتر شریعتی». www.imam-khomeini.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  13. «احسان شریعتی: می‌خواهیم وصیت پدرم اجرا شود». تاریخ ایرانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  14. «احسان شریعتی: دولت زمینه انتقال جسد پدرم به ایران را فراهم کند». رادیو زمانه. ۲۰۱۴-۰۶-۲۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  15. «احسان شریعتی: پیکر پدرم، مومیایی و برای زمان موقت در سوریه دفن شد/ وصیت او دفن در حسینیه ارشاد است». خبرآنلاین. ۲۰۱۸-۰۶-۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  16. باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ شناسنامه یک زندگی: شریعتی به روایت شریعتی، چ ۱، تبریز: دانشگاه تبریز؛ ۱۳۸۴؛ ۵۹۴ص؛ وزیری؛ نرم.
  17. «گواهی اشتغال به تحصیل». پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ مارس ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۵ مهٔ ۲۰۱۱. «تاریخ تولد دوم آذر سال ۱۳۱۲ ذکر شده‌است»
  18. «سالشمار زندگی علی شریعتی». پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۴ مه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ شریعت‌رضوی، پوران، طرحی از یک زندگی، انتشارات چاپخش، تهران، ۱۳۷۶. صص ۱۸، ۵ و ۲۵
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ «زندگی‌نامه دکتر شریعتی». وبسایت دکتر شریعتی. دریافت‌شده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۰.
  21. بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی -- سالشمار
  22. کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه (به زبان فرانسه)، محمدجواد کمالی، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد مشهد، ۱۳۹۳، ص ۱۵۴؛
  23. رهنما ۱۳۸۰، صص ۱۷۴ و ۱۷۵
  24. Rāhnamā، Alī (۱۹۹۴). Pioneers of Islamic Revival. Palgrave Macmillan. ص. ۲۲۴-۲۲۵.
  25. «گالری عکس‌های دکتر شریعتی». وبسایت دکتر شریعتی. دریافت‌شده در ۱ بهمن ۱۳۹۱.
  26. «صلوات بودار+سلام و علیکی که 10 سال حبس داشت+وضعیت دکتر شریعتی در زندان». خبرآنلاین. ۲۰۱۲-۰۶-۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  27. ««شریعتی»، از مرگ مشکوک تا میز محاکمه منتقدان». ایسنا. دریافت‌شده در ۲۸ مه ۲۰۱۸.
  28. «مرگ مبهم دکتر شریعتی». وبسایت دکتر علی شریعتی. ۱۸ مهر ۱۳۸۹. بایگانی‌شده از اصلی در ۲ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۰.
  29. «آخرین روزهای دکتر علی شریعتی». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ فوریه ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۲-۱۶.
  30. «تفاوت سروش و شریعتی در انتظار از دین». دین‌آنلاین. ۲۰۱۵-۰۶-۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
  31. Ahmad Ashraf, "CONSPIRACY THEORIES" in Encyclopædia Iranica, Vol. VI, Fasc. 2, pp. 138-147
  32. Chehabi، Houchang (۱۹۹۰). Iranian Politics and Religious Modernism: The Liberation Movement of Iran Under the Shah and Khomeini. I.B.Tauris. ص. ۲۰۹.
  33. «می‌خواهیم وصیت پدرم اجرا شود». بایگانی‌شده از اصلی در ۲ ژوئن ۲۰۱۶.
  34. پوران، شریعت رضوی، طرحی از یک زندگی، انتشارات چاپخش ،۱۳۷۲. صص: 242و 243
  35. «مسکویچ دکتر شریعتی را بشناسید + تصاویر پیش و پس از بازسازی». بیت ران.
  36. «تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی». وبسایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی. بایگانی‌شده از اصلی در ۹ فوریه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۲ مارس ۲۰۱۳.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ ۳۷٫۳ ۳۷٫۴ چهره‌نگاری سیاسی علی شریعتی: آرمانگرای اسلامی، علی رهنما، انتشارات حسینیه ارشاد، چاپ نخست، ۱۳۸۱. صص:۳۱–۷۲–۷۴–۱۱۶–۱۷۷)
  38. بیات، آصف، شریعتی و مارکس، مجله اندیشه پویا، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۱، ص ۷۶
  39. «زندگی علی شریعتی، زینب س.». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۲ ژوئیه ۲۰۰۷.
  40. «شاندل». پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر شریعتی.[پیوند مرده]
  41. امیررضایی. «میزگرد دوم پیرامون شناخت شخصیت شریعتی». پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر شریعتی.[پیوند مرده]
  42. «Chandelle». google translate.
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ ۴۳٫۲ ۴۳٫۳ شریعتی مزینانی، سوسن، مقاله: شاندل یا شریعتی؟، من، کدام است؟، روزنامه شرق، ۲ آذر ۱۳۹۲
  44. علی شریعتی مزینانی. «وصیت‌نامه کامل دکتر شریعتی».
  45. علی شریعتی مزینانی. «وصیت شریعتی». دفتر اسناد شریعتی.[پیوند مرده]
  46. «شعر دکتر شریعتی در روزنامه خراسان». بنیاد فرهندی دکتر شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۴ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  47. علی شریعتی مزینانی. «شعر شمع زندان دکتر شریعتی». روزنامه خراسان.
  48. علی شریعتی مزینانی. «ایران آزاد». ایران آزاد. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  49. «کتاب هبوط در کویر از دکتر علی شریعتی». وبسایت معلم شهید علی شریعتی. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۳ سپتامبر ۲۰۱۸.
  50. «نمونه اشعار شریعتی». وبسایت دکتر شریعتی.

منابع

پیوند به بیرون