کاربر:Huji - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نشان برندهٔ جایزهٔ مقالهٔ خوب سال ۲۰۱۸
نشان برندهٔ جایزهٔ مقالهٔ خوب سال ۲۰۱۸

جایزهٔ بهترین مقالهٔ خوب سال ۲۰۱۸
بابت مقالهٔ ادوار

نشان برندهٔ جایزهٔ چهار
نشان برندهٔ جایزهٔ چهار

جایزهٔ چهار
بابت مقالهٔ میخائیل مشاقه

نشان برندهٔ جایزهٔ چهار
نشان برندهٔ جایزهٔ چهار

جایزهٔ چهار
بابت مقالهٔ رساله شرفیه

این کاربر
۱۸ سال، ۳ ماه و ۲۹ روز است که در ویکی‌پدیا ثبت نام کرده‌ است.
این کاربر رباتی با نام HujiBot را می‌راند. اگر خطایی از ربات دیدید، به او اطلاع دهید. (مشارکت‌ها)
این کاربر بیش از پانزده سال است که در ویکی‌پدیا مشارکت می‌کند.
این کاربر برای نظر سوم ارزش قائل است و گاهی خودش هم آن را ارائه می‌کند.
N
این کاربر از طریق کتابخانهٔ ویکی‌پدیا به نورمگز دسترسی دارد.
Q
این کاربر از طریق کتابخانهٔ ویکی‌پدیا به منابع کوئستیا دسترسی دارد.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ادوار به‌عنوان مقاله خوب سال ۲۰۱۸ نقش داشته است.
این کاربر در ویکی‌پروژهٔ الگوها مشارکت می‌کند.
این کاربر سرد، یخی و دست‌نیافتی است
این کاربر سال‌هاست به بومی‌سازی مدیاویکی کمک می‌کند
این کاربر پایه‌گذار جایزه مقاله سال در ویکی‌پدیای فارسی است.
این کاربر در خوب شدن موضوع صفی‌الدین ارموی نقش داشته است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ جسیکا چستین نقش داشته‌ است.
این کاربر در برگزیده شدن موضوع جسیکا چستین نقش داشته است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ ردیف (موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ میخائیل مشاقه نقش داشته‌ است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ تصنیف نقش داشته‌ است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ بیات ترک نقش داشته‌ است.
این کاربر در برگزیده شدن مقالهٔ رساله شرفیه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ اینترنت در ایران نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ جسیکا چستین نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ریزپرده نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ مقام (موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ شور (دستگاه موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ تحلیل ردیف نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ادوار نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ گوشه (موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ بوسلیک نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ میخائیل مشاقه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ همایون (دستگاه موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ راست‌پنج‌گاه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ خاچی خاچیک نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ بنو منجم نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ساوار نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ علینقی وزیری نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ چهارگاه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ابوعطا نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ دلکش (گوشه موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ دشتی (آواز) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ تصنیف نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ بیات کرد نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ بیات ترک نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ افشاری نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ از کفم رها نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ پیش‌درآمد نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ الأدوار نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ بسته‌نگار نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ مدرسه سن لویی نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ مکتب منتظمیه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ آواز (موسیقی ایرانی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ رساله شرفیه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ صفی‌الدین ارموی نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ تحول مقام به دستگاه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ماهور (دستگاه موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ سه‌گاه نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ نوا (دستگاه موسیقی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ مرغ سحر نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ رنگ (موسیقی ایرانی) نقش داشته‌ است.
این کاربر در خوب شدن مقالهٔ ردیف (شعر) نقش داشته‌ است.
انشاهای جسته و گریخته
چرا ویکی‌پدیا دیگر دو زار نمی‌ارزد

سال‌ها پیش نطقی نوشتم راجع به این که چرا ویکی‌پدیا دوزار نمی‌‌ارزد؛ نطقم را یکی دیگر از کاربران تبدیل به یک انشای مفصل‌تر کرد که در ویکی‌پدیا:چرا ویکی‌پدیا دیگر دوزار نمی‌ارزد می‌توانید بخوانید. توجه کنید که سیاه‌نمایی آن متن عمدی است و روی سخنش هم شخص خاصی نیست.

رهنمود یک خطی سرشناسی

سال‌ها قبل من برای خودم یک رهنمود یک خطی سرشناسی تعریف کردم. بعد از مدتی به خاطر این که کاربران دیگر آن را مفید یافتند، به ویکی‌پدیا:راهنمای یک‌خطی سرشناسی منتقل شد و از یک انشای صرف به یک رهنمود مکمل رسمی در ویکی‌پدیا تبدیل گردید. خواهش می‌کنم که اگر گذرتان به صفحهٔ کاربری من رسیده، قبل از هر کار بروید آن رهنمود را بخوانید! برای بسیاری افراد، روشنگرانه است.

رهنمود نگارش رهنمودهای ویکی‌پدیا

از آنجا که تلاش‌های بسیاری برای ایجاد رهنمودهای جدید یا اصلاح رهنمودهای فعلی شده اما بسیاری از این تلاش‌ها رویکرد نادرستی به «رهنمودنویسی» داشتند. ویکی‌پدیا:رهنمود نگارش رهنمودهای ویکی‌پدیا را نوشتم تا یک سری مفاهیم اصلی در رهنمودنویسی را روشن کند.

بعدتر، انشای دیگری هم نوشتم که ترکیبی از دو موضوع بالا بود؛ یعنی هم به سرشناسی مربوط بود و هم به نگاشتن رهنمودهای جدید: ویکی‌پدیا:فلسفه رهنمودهای ثانویه سرشناسی.

در باب وام‌واژه‌ها

ویکی‌پدیای فارسی وام‌واژه را چنین تعریف کرده: «به واژه‌ای گفته می‌شود که از یک زبان یا گویش دیگر به زبانی وارد شده باشد» اما این تعریف دو مشکل دارد: (۱) مرز بین زبان‌ها و گویش‌ها را نمی‌توان به طور دقیق تعریف کرد، و (۲) زبان‌ها خود مدام در حال تکوین هستند.

شما نمی‌توانید دست بگذارید روی نقطه‌ای از زمان که در آن زبان پارسی میانه با زبان فارسی جایگزین شد. همچنین، نه پارسی میانه و نه فارسی معاصر، ثابت نبوده‌اند و مدام تحت تأثیر زبان‌های مجاورشان بوده‌اند. در دنیای امروز که دیگر «مجاورت» هم اهمیت ندارد و زبان‌های دوردست هم روی هم تأثیر می‌گذارند.

بعضی از وام‌واژه‌ها مانا می‌شوند؛ مثل کلمه که از عربی به فارسی وارد شد و ماندگار شد و الان جزئی از فارسی است. بعضی‌شان هم مانا نمی‌شوند (مثال‌هایش به گوش آشنا نیستند چون مانا نبوده‌اند). بعضی هم بین این دو حالتند؛ یعنی جا می‌افتند اما بعد از مدتی منسوخ می‌شوند؛ مثل بلدیه که از عربی به فارسی وارد شد و دهه‌ها هم استفاده می‌شد اما حالا دیگر (در فارسی ایران) منسوخ شده و همه می‌گویند «شهرداری» یا مثل بنچاق (وام‌واژه از ترکی) که به تدریج جایش را داد به مبایعه‌نامه (وام‌واژه از عربی + پسوند از فارسی).

حذف وام‌واژه‌ها از زبان، کاری عبث است. اگر یک موضوع مهم نبود که نیازی نبود برایش واژه‌ای داشته باشیم. اگر برای موضوعی وام‌واژه داریم یعنی احتمالاً واژهٔ بومی برایش از اول نداشته‌ایم. اگر مفهوم «سندِ قبل از ثبتِ قراردادِ فروشِ منزل یا خودرو» مهم نبود که لازم نبود برایش بنچاق را وارد کنیم یا مبایعه‌نامه را خلق کنیم.

این که برویم واژه بسازیم (مثل شهرداری) کار بدی نیست؛ این که برای استفاده از واژهٔ جدید تبلیغ کنیم هم کار بدی نیست (البته به شرطی که اولاً تبلیغش به تشخیص متخصصین زبان‌شناس انجام شود و دوماً خارج از ویکی چون ویکی‌پدیا جایی برای ترویج واژه‌ها نیست: +، +) اما این که وقتی برای یک مفهوم چند واژه (از جمله یک وام‌واژه) داریم، استفاده از وام‌واژه را «غلط» یا «ناپسند» بدانیم، حتی اگر متخصص زبانشناس هم باشیم، کاری است خطا.

چیزی که کاربرد وام‌واژه‌ها را در فارسی جالب می‌کند، کاربرد و تلفظ هردمبیل آن‌هاست! مثلاً می‌شنویم «اینوِستیگِیتیو ژورنالیسم». اگر بناست بگوییم «اینوستیگیتو» (وام‌واژه از انگلیسی، بر اساس تلفظش)، باید بگوییم «جورنالیزِم». اگر می‌خواهیم بگوییم «ژورنالیسم» (وام‌واژه از فرانسوی، با قدمتی طولانی در فارسی)، آن وقت باید بگوییم «اَنوستیگاتیف»! این نحوهٔ هردمبیل ترکیب وام‌واژه‌ها و تلفظشان، دقیقاً نشان می‌دهد که «درست» و «غلط» دانستن چنین مفاهیمی، کاری عبث است. زبان صرفاً مفهومی است برای انتقال محتوا؛ در نتیجه درست و غلط ندارد. تا زمانی که مفهوم را به خوبی منتقل کند، کارش را کرده! بین نوشته‌های تلگرامی، یک واژهٔ من درآوردی با طول‌های مختلف است که مفهومی را به خوبی و بهتر از هر تک‌واژهٔ دیگری ادا می‌کند: خخخخخخخخخ! بپسندیم یا نه، این واژه سندی است بر تحول زبان ما.

راهنمای دوام آوردن در ویکی‌پدیای فارسی
عنوان و متن این انشا از مطلب راهنمای دوام آوردن در زمانهٔ تتلو الهام گرفته شده‌است و نسخهٔ نهایی آن در وپ:دوام آوردن قرار دارد.

اگرچه، من اولین کاربری در ویکی‌پدیای فارسی نیستم که بیش از ده سال فعالیت مداوم کرده‌ام اما از معدود کاربرانی هستم که چنین دوامی در پروژه داشته‌ام. ممکن است شمای خواننده هم دوست داشته باشید روزی بتوانید مثل من ده سال فعالیت مداوم در ویکی را تجربه کنید. بخشی از آن بر می‌گردد به بدیهیاتی مثل این که ویکی زمانبر است و باید برایش وقت داشته باشید یا این که ویکی یک پروژهٔ گروهی است و باید تک‌روی را کنار بگذارید ولی من دوست دارم روی چند چیز دیگر تأکید کنم (بدیهی است که همهٔ این‌ها نظر من است و ممکن است با کمی اغراق یا طنز بیان شده باشد):

  1. باید بدانیم که مشکل با مفاهیم است، نه با ویرایشگران. این را خود سیاست‌های ویکی‌پدیا هم می‌گویند (مثلاً وپ:حمله می‌گوید: «راجع به واقعیات و شیوهٔ بیان آنها بحث کنید، نه راجع به صفات اشخاص»). وقتی راجع به اشخاص صحبت کنید، بحث را شخصی می‌کنید و موجبات دلخوری و مشکلات درون‌گروهی را فراهم می‌آورید. ویکی‌پدیا یک پروژهٔ گروهی داوطلبانه است و باید تک‌تک‌مان مراقب باشیم فضای منفی بر آن حاکم نشود.
  2. کلونی ایجاد کنید. کاربرانی را پیدا کنید که با شما علایق یا دیدگاه‌های مشترک دارند و در ویکی هم مورد احترامند. بعد به طور فعال با آن‌ها رابطه برقرار کنید. حواستان باشد که باندبازی نکنید (اگر مقاله‌تان دارد حذف می‌شود، از کلونی‌تان برای رأی مخالف دادن کمک نگیرید!) اما در عین حال حواستان باشد که برای گفتگو با افرادی که به شما ایده‌های بهتر، آرامش فکری و بازخورد مثبت می‌دهند باید به طور فعال موضوع پیدا کنید. مثلاً اگر از من خوشتان می‌آید (!) روی مقاله‌ها و پروژه‌هایی که من دوست دارم کار کنید؛ خود به خود زمینهٔ گفتگو پیش می‌آید و تیم‌مان قوی‌تر و روحیه‌مان مثبت‌تر می‌شود. برخورد بین شما و آن کاربرهایی که از نظر شما اشتباه می‌کنند، به طور خود به خود رخ می‌دهد اما میان‌کنش بین شما و کسانی که شما قبولشان دارید، کمتر خود به خود پیش می‌آید و باید زمینه‌اش را ایجاد کنید.
  3. از جنگ قدرت‌های درون‌ویکیایی دوری کنید. اگر می‌بینید دو نفر یا دو گروه مشغول زورآزمایی هستند، کار اشتباه آن است که طرف یکی‌شان را سفت و سخت بگیرید. شاید فکر کنید آن شخص یا اشخاص بدهکار شما خواهند شد و زمانی دیگر به کمک شما خواهند آمد اما کور خوانده‌اید! در ویکی همه این پتانسیل را دارند که به هم از پشت خنجر بزنند. به خود متکی باشید و دنبال باندبازی نروید. اگر عاشق درگیر شدن در جنگ قدرت هستید، بروید ویدئو گیم بازی کنید!
  4. سر به سر دیوانگان ویکی نگذارید! دیوانگان ویکی کسانی هستند که به طور مقطعی، ویکی تمام زندگی‌شان می‌شود. مقطعش می‌تواند چند هفته باشد یا چند سال اما (از دیدگاه کسی مثل من که ده سال در ویکی بوده) بالاخره تمام می‌شود! البته، شما درست فکر می‌کنید؛ هیچ کس نباید تمام زندگی‌اش بشود ویکی. با این حال، شما موظف نیستید همهٔ دیوانگان ویکی را به راه راست هدایت کنید!
  5. ویکی را جدی نگیرید. اقتضای طبیعت ویکی آن است که اگرچه از بیرون پروژه‌ای عظیم و سرشار از فایده‌است اما از درون یک کار گروهی نامنظم و پر از اشکال است که کلی اصطکاک در آن وجود دارد. نگذارید این بی‌نظمی‌ها و اصطکاک‌ها روی مختان برود. کل مقاله‌های ویکی‌پدیا ارزش یک لحظه ناراحتی شما را ندارد.
  6. خودتان را جدی نگیرید! هیچ کدام از ما (اعم از این که یک ویرایش کرده باشیم، ده سال ویرایش کرده باشیم، بنیانگذار ویکی‌پدیای فارسی بوده باشیم و ...) در این دریای عظیم مشارکت‌کنندگان ویکی قطره‌ای بیش نیستیم. نگذارید این فکر به ذهنتان راه پیدا کنید که شما برای ویکی به طرز ویژه‌ای مهم هستید یا تاثیرتان بر ویکی از دیگران بیشتر است. همیشه به خاطر داشته باشید که ما فقط یک مشت آدم هستیم که وقت‌های علافی‌مان را به شکلی که خودمان فکر می‌کنیم خیلی باحال است، داریم روی ویکی صرف می‌کنیم! اما آخرش یک سری آدم علافیم :)

پی‌نوشت: اگر با ویکی (به هر دلیلی) دشمنی دارید و می‌خواهید دخلش را بیاورید، موارد ۱ تا ۵ را بر عکس کنید تا تبدیل به یک ترول تمام عیار بشوید! با ویرایشگران درگیر شوید؛ با کسانی که می‌دانید اخلال‌گرند کلونی بسازید؛ باندبازی کنید؛ در جنگ‌های قدرت خودتان را نخود هر آش کنید و دم پر دیوانگان ویکی بگردید! اما یادتان باشد که شکست خواهید خورد؛ چون مطابق بند ششم، همیشه یک علافی مثل من پیدا می‌شود که مشت شما را باز کند و چهارتا ترفندی که بالا ننوشته را به کار بگیرد و عمر خودش (و پروژه) را از عمر ویکیایی شما طولانی‌تر کند. :)

اجماع و رأی‌گیری

یکی از بحث‌هایی که بارها در ویکی مطرح شده و کاربران هنوز با آن کنار نیامده‌اند، تفکیک «اجماع» از «رأی‌گیری» است. مدیران باید قدرت تشخیص اجماع داشته باشند تا بتوانند نظرخواهی‌های حذف را جمع‌بندی کنند. دیوانسالاران افرادی هستند که قدرت تشخیص اجماع بالایی دارند و برای همین جمع‌بندی نظرخواهی‌های حساس‌تر مثل نظرخواهی برای مدیر شدن به ایشان محول می‌گردد اما آیا این افراد بالاخره اجازه دارند که تعداد آرای موافق و مخالف کاربران را مبنای تصمیم‌گیری خود قرار بدهند یا نه؟ و تفاوت بین اجماع و رأی‌شماری چیست؟

اجماع یعنی توافق. هدف از نظرخواهی حذف یا مدیر شدن این است که کاربران با هم توافق کنند که کسی مدیر بشود یا صفحه‌ای حذف شود یا بماند. جایی که آرا در حد موافق و مخالف (بدون توضیح) باشند و اکثریت هم قاطع باشد (مثلاً ۹۰٪) احتمالاً هر عقل سلیمی موافقت می‌کند که اجماع حاصل شده‌است. جایی که بین آرای کاربران اکثریت قوی دیده نشود (مثلاً وقتی ۶۰٪ کاربران یک دیدگاه و ۴۰٪ دیگر دیدگاه دومی را حمایت کنند)، احتمالاً هر عقل سلیمی تأیید می‌کند که توافق صورت نگرفته‌است. مدیر وظیفه‌اش این است که نقش همین «عقل سلیم» را بازی کند.

آرا همیشه قطعی و نهایی نیستند. بر خلاف انتخابات (همانند آنچه برای گزیدن اعضای هیئت نظارت انجام می‌شود، خیلی از نظرخواهی‌ها متکی بر آرای قطعی نیستند. فرض کنید در یک نظرخواهی حذف ۱۰ نفر در طول یک هفته شرکت کنند؛ چهار نفر اول بگویند مقاله حذف شود؛ چون موضوعش سرشناسی ندارد؛ نفر پنجم در اواسط هفته بگوید که موضوع مقاله سرشناسی دارد و برای ادعایش سند بیاورد و نفرات ششم تا دهم هم در روزهای بعد به نگاه داشتن مقاله نظر بدهند و استدلال نفر پنجم را دلیل نظرشان ذکر کنند. اینجا به لحاظ عددی، درصد حامیان نگاه داشتن مقاله تنها ۶۰٪ است اما اگر حقیقت امر آن باشد که آن چهار نفر اول صرفاً نرفته‌اند بر اساس اطلاعات جدید نظرشان را اصلاح کنند، آیا باید گفت که اجماع ضعیف است و توافق حاصل نشده؟ مدیر در چنین شرایطی باید روند «تحول» بحث را در نظر بگیرد؛ بررسی کند که آیا پیشرفت بحث، برخی دلایل قبلی را مردود کرده یا نه و بعد بر اساس آنچه که عقل سلیم مردودش نمی‌داند، جمع‌بندی را انجام بدهد.

سوال‌ها همیشه روشن نیستند. در یک نظرخواهی حذف، سوال روشن است: مقاله حذف شود یا بماند. چارچوب پاسخگویی هم روشن است: ویکی‌پدیا سیاست‌های و رهنمودهایی مثل سیاست حذف، سرشناسی و غیره دارد که انتظار می‌رود کاربران در چارچوب آن اظهار نظر کنند. در یک نظرخواهی برای مدیر شدن، سوال روشن است (مدیر شدن یا نشدن یک کاربر) اما چارچوب پاسخگویی کمی مبهم است: ویکی‌پدیا شرایط خیلی دقیقی برای این که چه کسی شایستهٔ مدیر شدن است یا چه معیاری نشانهٔ اعتماد کاربران است، ندارد. در یک نظرخواهی محتوایی، شرایط می‌تواند حتی بغرنج‌تر باشد و سوال اصلی مشخص نباشد (یا تعبیر کاربران مختلفی که در نظرخواهی شرکت کرده‌اند، به تدریج تغییر کرده باشد). هر چه سوال مبهم‌تر و شرایط اظهار نظر سازمان‌نیافته‌تر باشد، کشف اجماع سخت‌تر می‌شود.

انسان‌ها جایزالخطا هستند. در ویکی‌پدیای انگلیسی در توضیح جمع‌بندی نظرخواهی‌های حذف (که تازه به تعبیر بالا ساده‌ترین نوع جمع‌بندی هستند)، از لفظ rough consensus (اجماع تقریبی) استفاده شده و گفته شده که مدیران برای تشخیص این اجماع تقریبی باید چنین کننند: "[They] must use their best judgment, attempting to be as impartial as is possible for a fallible human". این تأکید بر جایز‌الخطا بودن، در کنار تأکید بر بی‌طرفی، نکته‌ای است بسیار مهم. وقتی جمع‌بندی یک نظرخواهی دشوار باشد، همیشه این امکان وجود دارد که مدیر سلایق یا نظرات شخصی خودش را ناآگاهانه در روند تصمیم‌گیری‌اش دخالت بدهد. انتظار می‌رود که هیچ مدیری این کار را آگاهانه نکند اما نمی‌توان انتظار داشت که مدیران در بی‌طرفی مطلق عمل کنند چون ناخودآگاهشان دست خودشان نیست.

نگارش مقاله‌های خوب و برگزیده

از تابستان سال ۲۰۰۶ که در ویکی‌پدیا حساب ساختم تا همین امروز، صَرف وقت روی ساز و کار پروژهٔ ویکی‌پدیا برایم جذاب‌تر بوده تا صِرف ویرایش کردن در مقاله‌ها. گواه این امر آن است که تقریباً ماهی نیست که تعداد ویرایش‌هایم در مقاله‌ها، از مجموع ویرایش‌هایم در باقی فضاهای نام بیشتر باشد (به طور متوسط، تنها ۲۸٪ ویرایش‌های من در فضای نام مقاله بوده‌است). این در حالی است که مقاله‌نویسی برای من در ویکی‌پدیا همیشه در درجهٔ اول اهمیت بوده‌است. با این حال، برای من روش رسیدن به یک دانشنامهٔ بهتر با کیفیت و کمیت بالاتر مقاله‌ها، رویکردی ساختاری است. به بیان دیگر، بر این عقیده‌ام که همیشه کسانی هستند که روی نگارش و گسترش مقاله‌ها کار کنند اما کسانی که نظام ویکی‌پدیا را سر پا نگاه دارند و بهبود ببخشند، کلاً کمیاب‌تر هستند. به علاوه، خیلی کارهای ساختاری می‌تواند در سطح گسترده‌تری روی آیندهٔ دانشنامه اثرگذار باشد تا کار روی تک تک مقاله‌ها.

در زمستان ۲۰۱۶، پس از ده سال و نیم حضور در ویکی‌پدیا، شرایط برای من کمی تغییر کرد. هنوز هم ویرایش در فضای نام مقاله، کمتر از نصف ویرایش‌های من را تشکیل می‌دهد اما به جای ویرایش در مورد هر کس و هر چیز، تمرکزم را گذاشتم روی یک سری موضوع محدود و به جای تلاش برای ایجاد مقاله‌های ناموجود (که البته موضوع مهمی است)، سعی کردم که بخش قابل توجهی از وقتم را صرف بهبود مقاله‌های موجود بکنم. در انتخاب موضوع هم سختگیری نکردم و فقط یک شرط گذاشتم: موضوعش باید چیزی باشد که در آن صاحب نظر نباشم (درست خواندید). نوشتن راجع به موضوعی که در موردش سال‌ها مطالعه داشته‌ام (مثل برنامه‌نویسی کامپیوتر)، هم جذابیت کمتری دارد و هم کمتر منجر به یادگیری می‌شود اما نوشتن راجع به موضوعی که در آن اطلاعاتم محدود است (مثل موسیقی ایرانی، یا بازیگران سینما)، باعث می‌شد که مدام چیزهای جدید فرا بگیرم.

حاصل این فعالیت‌ها شد پروژهٔ وپ:مفاهیم و مقاله‌های مرتبط با آن به اضافهٔ چند مقاله راجع به یک بازیگر (جسیکا چستین). تا زمان نوشتن این انشا، ۱۵ مقالهٔ خوب، سه مقالهٔ برگزیده و دو فهرست برگزیده از این فعالیت‌ها حاصل شده‌است (و چه بسا به زودی اولین موضوع برگزیده ویکی‌پدیای فارسی هم از ترکیب برخی از این‌ها به دست آید). هدف اصلی در این کار، تولید محتوای باکیفیت است ولی اهداف ثانویه‌ای هم در نظر گرفته بودم که این انشا بر ‌آن‌ها تمرکز دارد.

یکم. خوب یا بد، کاربرانی زیادی در طول سال‌ها از من به عنوان یک «الگو» یاد کرده‌اند. چه بهتر که الگوی خوبی باشم :) به بیان واضح‌تر، یکی از اهداف من این بود که تمرکز من روی مقالهٔ خوب و برگزیده نوشتن باعث شود که کاربران دیگری هم تحت تأثیر این موج قرار بگیرند. همین هم شد (مثال: کاربر:مهرنگار و کاربر:MOSIOR). شاید شیک‌تر باشد که خضوع نشان بدهم و بگویم من این وسط کاره‌ای نبودم و خوبی هر چه بوده از خودشان بوده اما به نظرم اینجا صداقت از فروتنی مهم‌تر است. شاید حرف من باعث شود که یک کاربر باسابقهٔ دیگری هم که برای عده‌ای دیگر الگو است، ترغیب بشود همین راه را برود و چند نفر دیگر را هم دنبال خودش بکشاند.

دوم. رفتن به گِمبا. سر و کله زدن با دوستانی که تحصیلاتشان در مدیریت است، دید من را به زندگی تغییر داده‌است. از جمله این که به این باور رسیده‌ام که بسیاری از مشکلات را باید از نزدیک دید و لمس کرد تا بهترین راه حل را برایشان پیدا کرد. مدیری که ساعاتی از وقتش را کنار خط تولید کارخانه‌اش می‌گذراند، راه حل بهتری برای بهبود سرعت یا کیفیت تولید می‌تواند بدهد تا مدیری که تمام وقتش را در جلسات و پشت تلفن و کامپیوترش می‌گذراند. از دید من، یکی از مشکلات ویکی‌پدیای فارسی، توجه زیاد به کمیت مقاله‌ها و توجه ناکافی به کیفیت آن‌هاست. اگر بنا باشد برای این مشکل راه حل بهینه‌ای ارائه کنم، باید خط تولید مقاله‌های باکیفیت را از نزدیک ببینم و مشکلاتش را لمس کنم.

سوم. کلونی ایجاد کردن (ر.ک. انشای بالا با عنوان «راهنمای دوام آوردن در ویکی‌پدیای فارسی»). یکی از روش‌های خوب برای ایجاد کردن کلونی، کار کردن روی پروژه‌های مشترک است. هم وپ:مفاهیم و هم وپ:محتوای برگزیده، این خاصیت را داشتند. دومی از قبل وجود داشت (و من فقط خودم را در آن کلونی جا کردم). اولی را خودم ساختم. روشم در این دو مورد متفاوت بود اما نتیجه یکسان بود: گذراندن سهم قابل توجهی از وقت ویکیایی‌ام با کاربرانی که چیزهای بسیاری برای آموختن به من داشتند و روحیه‌ام را نیز بهتر می‌کردند.

چهارم. پوست‌اندازی. تغییر در زندگی اجتناب‌ناپذیر است. به قول هراکلیتوس «تنها چیزی که در این دنیا ثابت است، تغییر است» اما اگرچه روی در وقوع تغییر کنترلی نداریم اما در نوع و زمانبندی‌اش تا حدی صاحب اختیار هستیم. سال‌ها کار کردن روی همان چیزهای همیشگی (از نگهبانی از مقاله‌ها، تا کنترل کاربران اخلالگر، تا گسترش سیاست‌ها و رهنمودها، و غیره) من را از ویکی کسل کرده بود. من هم از فرصت استفاده کردم تا تغییری اساسی روی تمرکز ویکیایی‌ام بدهم.

مثل هر انسان دیگری، من هم گاه و بی‌گاه دچار سوگیری‌های شناختی می‌شوم. از جمله این که گاه فکر می‌کنم که «متوسط اجتماع» مثل من است، یا این که «اکثریت اجتماع» مثل من فکر می‌کند و بعد از کشف این که در اقلیت هستم تعجب می‌کنم. الان هم گاهی تعجب می‌کنم که چرا همهٔ کاربرها روی مقاله‌های خوب و برگزیده کار نمی‌کنند!