وثوقالدوله - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
حسن وثوقالدوله | |
---|---|
صدراعظم | |
دوره مسئولیت ۱۶ مرداد ۱۲۹۷ – ۱۲ تیر ۱۲۹۹ | |
پادشاه | احمدشاه قاجار |
پس از | نجفقلی صمصامالسلطنه |
پیش از | حسن مشیرالدوله |
دوره مسئولیت ۷ شهریور ۱۲۹۵ – ۱۵ خرداد ۱۲۹۶ | |
پس از | محمدولی سپهسالار اعظم |
پیش از | محمدعلی علاءالسلطنه |
وزیر خارجه ایران | |
اطلاعات شخصی | |
زاده | حسن وثوق ۱۳ فروردین ۱۲۴۷ تهران، ایران |
درگذشته | ۱۴ بهمن ۱۳۲۹ (۸۲ سال) شهرک سلیمانیه، تهران، ایران |
ملیت | ایران |
همسر(ان) | مریم بَدِر دختر عبدالوهاب نصیرالدوله |
فرزندان | ۸ دختر و ۲ پسر، از جمله: بتول وثوق، همسر علی امینی مهین وثوق همسر طبا افسر وثوق همسر یدالله عضدی قمرتاج وثوق همسر جواد آشتیانی ملکه وثوق مادر لیلا امامی علی وثوق |
پیشه | سیاستمدار |
لقب(ها) | وثوقالدوله |
میرزا حسن خان وثوقالدوله (زاده ۱۳ فروردین ۱۲۴۷ تهران – درگذشته ۱۴ بهمن ۱۳۲۹ تهران) که بعدها نام خانوادگی وثوق برگزید، نخستوزیر ایران و از دولتمردان تأثیرگذار اواخر دوره قاجار بود. او برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) است.
شهرت او در تاریخ ایران به سبب قرارداد ۱۹۱۹ میباشد که همه امور کشوری و لشکری ایران را به مستشاران بریتانیایی میسپرد.[۱] این قرارداد او را در اذهان عمومی ایرانیان برای همیشه منفور و متهم به خیانت کرد. وثوقالدوله همچنین عضو هیئت مجلس عالی (۱۲۸۸) بود که حکم اعدام شیخ فضلالله نوری را صادر کرد.[۲]
سمتها
[ویرایش]- از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل پادشاهی رضاشاه
- وزیر مالیه (دارایی) (دو بار)
- وزیر خارجه (هشت بار)
- وزیر عدلیه (دادگستری) (شش بار)
- وزیر داخله (کشور) (پنج بار)
- وزیر معارف (فرهنگ) (یک بار)
زندگی
[ویرایش]پدرش میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه پسر محمد قوامالدوله آشتیانی و مادرش طاووس خانم دختر مجدالملک سینکی بود. علوم ادبی را از میرزا احمد گلپایگانی و فلسفه را نزد میرزا هاشم رشتی اشکوری و میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچنین انگلیسی را فراگرفت.
او در جوانی، در سال ۱۲۷۱ خورشیدی مستوفی آذربایجان شد و لقب وثوقالملک را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. در سال ۱۲۷۳ لقب او به وثوقالدوله تغییر یافت. پس از برقراری مشروطه به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و در پی خلع محمدعلی شاه و پایان استبداد صغیر، عضو مجلس عالی مرکب از سی نفر برای اداره مملکت بود. پس از انحلال مجلس عالی و تعیین هیئت مدیره، رئیس آن هیئت شد. همین هیئت بود که حکم اعدام شیخ فضلالله نوری را صادر کرد.[۱] وثوقالدوله با بازگشایی مجلس شورای ملی بار دیگر به نمایندگی انتخاب شد اما در نهمین جلسه از نمایندگی استعفا کرد تا در کابینه سپهدار اعظم وزیر مالیه شود.[۳] با استعفای دولت سپهدار تنکابنی در تیر ۱۲۸۹ او نیز کنار رفت. اسفند همان سال سپهدار تنکابنی دوباره نخستوزیر شد و با ترمیم کابینهاش در ۲۶ تیر ۱۲۹۰ وثوقالدوله را به دولتش آورد و وزارت داخله را به او داد. کابینه سپهدار پس از چند روز کنار رفت و صمصامالسلطنه نخستوزیر شد و وثوقالدوله را وزیر خارجه کرد.
قرارداد ۱۹۰۷
[ویرایش]چند ماه پس از آنکه وثوقالدوله زمام وزارت خارجه زمام وزارت امورخارجه را در دست گرفت، با اولتیماتوم روسیه روبرو شد که به دولت ایران چهل و هشت ساعت مهلت داد مورگان شوستر مستشار آمریکایی مالیه و دیگر خارجیانی را که با او کار میکنند برکنار کند، تعهد بدهد که تنها با رضایت قبلی سفارتهای روس و انگلیس افراد خارجی را به خدمت بگیرد و مخارج لشکرکشی روسیه به ایران را بپردازد وگرنه نیروهای روسیه که در رشت توقف کرده بودند، پیشروی خواهند کرد و دولت ایران باید هزینه این پیشروی را هم بپردازد. وثوقالدوله و بقیه اعضای هیئت دولت موافق پذیرش خواسته روسیه بودند اما مجلس شورای ملی با اکثریت قاطع اولتیماتوم روسیه را رد کرد.
اما در همین روزها مجلس با اینکه دوره خود را تمدید کرده بود، تعطیل شد و دولت اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و مورگان شوستر را اخراج کرد. وثوقالدوله با دادن امتیازاتی هم به روسیه و هم به انگلیس، مسئله اولتیماتوم را حل کرد اما عملاً بر قرارداد ۱۹۰۷ مهر تأیید نهاد. این قرارداد که روسیه و انگلیس برای تقسیم حوزه نفوذشان در ایران، میان خود بسته بودند. چهار سال پیشتر که انعقادش به اطلاع دولت ایران رسانده شده بود، با اعتراض مجلس و دولت و محمدعلی شاه، روبرو شده بود. در راستای به رسمیت شناختن عملی چنین قراردادی بود که وثوقالدوله در جنوب ایران، «پلیس جنوب» را به رسمیت شناخت که انگلیسیها برای حفاظت از مناطق نفتخیز تشکیل داده بودند و در شمال، امتیاز معادن حوزه دریای خزر را به خوشتاریا، سرمایهدار روس داد.[۴]
در تابستان ۱۲۹۴ که مستوفیالممالک برای سومین بار نخستوزیر شد، وثوقالدوله را در ۲۷ امرداد به عنوان وزیر مالیه به مجلس معرفی کرد. او در مقام وزارت مالیه، «کمیسیون میکس» را تعطیل کرد که بنابر قراردادی میان ایران با دولتهای روسیه و انگلیس تشکیل شده بود که نیروهایشان در خاک ایران درگیر جنگ با آلمان و عثمانی بود. این کمیسیون که متشکل از نمایندگان دولت ایران و نمایندگان سفارتخانههای روسیه و انگلیس بود، اختیارات مالی کشور، یعنی تصمیمگیری در مورد بودجه، امور مالیاتی و استخدامی را در دست داشت. اما وثوقالدوله در مقابل تعطیلی این کمیسیون، قراردادی با انگلیس بست که تمام مبادلات مالی دولت ایران را در انحصار بانک شاهنشاهی ایران (متعلق به انگلیس) میکرد و دولت ایران از هیچ دولت دیگری غیر از انگلیس نمیتوانست وام بگیرد.
قرارداد ۱۹۱۹
[ویرایش]وثوقالدوله دو بار نخستوزیر شد. دورهٔ نخست از هجدهم مرداد ۱۲۹۵ تا خرداد ۱۲۹۶ خورشیدی و دورهٔ دوم از شانزدهم مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹ بود. در هیچیک از این دو دوره، رابطهٔ خوبی با احمدشاه نداشت ولی به سفارت انگلیس نزدیک بود، به ویژه در دورهٔ دوم نخستوزیریاش که انگلیسیها به شدت او را پشتیبانی میکردند. در همین دوره پس از سه ماه گفتگوی مخفیانه با انگلیسیها، قرارداد ۱۹۱۹ را با سفیر انگلیس در تهران منعقد کرد. شواهدی به دست آمد که برای عقد این قرارداد، دویست هزار تومان رشوه گرفته بود.[۱]
بنابر قانون اساسی، اجرای قرارداد ۱۹۱۹ مشروط به تأیید مجلس شورای ملی بود. اما این قرارداد در شرایطی بسته شد که مجلس، بیش از چهار سال بود به سبب شرایط جنگی، تعطیل بود. وثوقالدوله منتظر بازگشایی مجلس نماند و عملاً اجرای برخی مفاد قرارداد را آغاز کرد مثلاً برای اجرای یکی از بندهای قرارداد که احداث راهآهن بود، به شرکتی خارجی مقاطعه نقشهبرداری را داد که آن شرکت که پس از سقوط دولت وثوقالدوله به کارش پایان داده شد، از دولت ایران طلب ۱۵۰ هزار لیره غرامت کرد. او همچنین مستشاران انگلیسی برای مالیه و نظام آورد[۵] در حالی که قانوناً عقد قرارداد با شرکتهای خارجی و استخدام مستشار نیاز به تصویب مجلس داشت.
وثوقالدوله هر کسی را که به او اعتراض میکرد، به زندان میانداخت یا تبعید میکرد. هفده نفر از معترضان که در مسجد شیخ عبدالحسین تهران گردآمده بودند، به دستور او در مسجد توقیف و ماهها در قزوین زندانی شدند. چهار وزیر مخالف با قرارداد، ممتازالملک، محتشم السلطنه، ممتازالدوله و مستشارالدوله و همچنین حاج معینالتجار بوشهری سرمایهدار و سیاستمدار و مخالف قرارداد نیز به زندان کاشان فرستاده شدند.[۴]
وثوقالدوله بعدها در دفاع از قرارداد، با تشریح اوضاع دشوار ایران پس از پایان جنگ جهانی اول و اینکه دولتهای قدرتمند نیز به سبب خساراتی که در جنگ دیده بودند، نمیتوانستند کمکی به ایران کنند گفت:
«اضطرار حقیقی داعی شد که یا ما مملکت را تسلیم حوادث بکنیم و از معرکه بگریزیم، یا با مرکز واحدی که در آن موقع استمداد از آن ممکن بود [انگلیس]، داخل در مذاکره شویم و یک قراری بگذاریم. انشاالله یکوقتی این مسائل را در آثار محققان سیاست خواهید خواند. کتابها خواهند نوشت و آنوقت با فکر یک قدری روشنتر در قضایا حکم خواهید کرد».[۴]
وثوقالدوله پیگرد و سرکوب معترضان به قرارداد را نیز چنین توجیه کرد:
«یک اشخاصی بودند که میخواستند شهر را شلوغ کنند و خسته شده بودند که چرا آدمکشی در شهر نمیشود. خسته شده بودند که چرا شهر امن است. میخواستند به هر قیمتی که شده، شهر را برهم بزنند. بنده هم به نظمیه گفتم هرکس مخل نظم است بگیرید و تبعید کنید. آنها هم گرفتند و تبعید کردند».[۴]
اما دولت وثوقالدوله سقوط کرد، قرارداد به اجرا نیامد و دولت و مجلسی که بعداً تشکیل شد، رسماً با صدور بیانیه و قطعنامه، قرارداد ۱۹۱۹ را ملغی و بیاثر و محکوم کردند. ماجرای قرارداد از وثوقالدوله شخصیتی خیانتکار در افکار عمومی ساخت و آینده سیاسیاش را در آن مقطع نابود کرد. او ناگزیر به اروپا رفت اما پنج سال بعد، با دگرگون شدن عرصه قدرت، انقراض سلطنت قاجار و به پادشاهی رسیدن رضاشاه به ایران بازگشت و فعالیت سیاسی را از سر گرفت. حمایت شخصیتهایی چون مستوفیالممالک و سید حسن مدرس نیز در احیا یا به قول مصدق «پاگشایی» او مؤثر بود.[۴]
وثوقالدوله که حالا حسن وثوق شده بود، در نخستین انتخاباتی که پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه انجام گرفت، به نمایندگی تهران انتخاب شد اما در همان هفتههای آغازین کار مجلس و پیش از آنکه وثوق در مجلس حضور یابد و اعتبارنامهاش مطرح شود، مستوفیالممالک او را به عنوان وزیر عدلیه به مجلس معرفی کرد (۲۹ شهریور ۱۳۰۵).
این انتخاب مستوفیالممالک، اعتراض و سر و صدا برانگیخت. محمد مصدق در مجلس نطق مفصل و مستدلی علیه وثوق کرد، خواهان محاکمه او شد و او را مستحق زندان و محرومیت از حقوق مدنی دانست، نه اینکه وزیر و وکیل شود. مصدق گفت که وثوق «ضربه مهمی به اخلاق مملکت» زدهاست و وثوق در پاسخ، مصدق را فردی عوامفریب خواند که در سیاست مبتدی است و باید نزد او شاگردی کند:
«محصلین و مبتدیان در سیاست در دوره تحصیلات خودشان یک دوره درس وجاهت و جنت مکان شدن لازم دارند بخوانند و ایشان [ مصدق] اگر فعلاً در آن دوره از تحصیلات خودشان واقع شدهاند، بنده عرضی ندارم ولی بنده عرض میکنم در دوره تحصیلات خودم، اصلاً از این کلاس صرف نظر کردم؛ یعنی از آن کلاس ما قبل طفره زدم و یکسره آمدم در ما بعد و هیچوقت به این مسائل اهمیت ندادم. هر وقت بنده با شخصی که بخواهد عوامفریبی کند و گریه دروغی کند در مبارزه واقع شوم، قطعاً مغلوب میشوم و بالأخره این را باید بدانند که در مسائل عالیه مملکت آیا بایستی دماگوژی کرد یا بایستی شاگرد بنده شد».[۴]
در همین نشست معرفی وثوق به مجلس، سید حسن مدرس در دفاع از او نطق مفصلی کرد و گفت قرارداد ۱۹۱۹ «معامله فضولی» و بیاثر بوده و هیچوقت ظهور خارجی پیدا نکرده که کسی به خاطر آن، حساب پس بدهد و باید اختلافات گذشته را کنار گذاشت و با هم کار کرد.[۴]
وثوق تا بهمن ۱۳۰۵ که حسن مستوفی کابینهاش را ترمیم کرد وزیر عدلیه بود و سپس از دولت کنار گذاشته شد. در دور بعدی مجلس (هفتم) بار دیگر به نمایندگی تهران انتخاب شد اما به مجلس نرفت.
سوءاستفاده مالی
[ویرایش]شواهدی هست که وثوقالدوله بابت عقد قرارداد ۱۹۱۹ از انگلیسیها ۱۳۰ هزار لیره استرلینگ پول گرفتهاست. سند این اتهام یکی نامه مستر نرمان سفیر انگلیس در تهران و دیگری تلگراف لرد کرزن است که هر دو در سال ۱۲۹۹ به سپهدار رشتی نخستوزیر وقت ایران فرستاده شد که نشان میداد وثوقالدوله این مبلغ را گرفته و املاک طومانیانس، بازرگان ارمنی را در مازندران به بهای دویست هزار تومان خریدهاست.[۵]
مورد دیگر سوءاستفاده مالی وثوقالدوله به ارباب جمشید سرمایهدار زرتشتی مربوط میشود که ورشکست شد و دولت برای پرداخت بدهیاش اموال او را خرید. وثوقالدوله ۱۵۲ هزار تومان از خزانه دولت برداشت کرد تا روستای مردآباد کرج را که به ارباب جمشید تعلق داشت، برای دولت بخرد اما ارباب جمشید مدعی شد که تنها پنج هزار تومان دریافت کرده و ۳۷ هزار و پانصد تومان را وثوقالدوله برای خودش برداشته و بقیه پول را هم میان دیگرانی که دست اندرکار برداشت پول و خرید ملک بودهاند تقسیم کردهاست. ارباب جمشید به عدلیه شکایت کرد اما وثوقالدوله در خارج بود و هیچگاه برای پاسخ به این اتهام در دادگاه حاضر نشد.[۵]
فرهنگستان
[ویرایش]وثوق در ۱۳۱۴ مدتی رئیس فرهنگستان ایران بود. او شعر هم میگفت و وثوق تخلص میکرد. دیوان شعری هم بر جای گذاشت. از معروفترین بیتهای او:
چون بد آید هرچه آید بد شود | یک بلا ده گردد و ده صد شود |
همچنین:
شهری و دیاری که در آن همنفَسی نیست | گر لندن و پاریس بُوَد جز قفسی نیست |
زندگی خانوادگی
[ویرایش]حسن وثوق دو بار ازدواج کرد. از همسر اولش مریم بَدِر دختر عبدالوهاب نصیرالدوله یک پسر و هشت دختر داشت که عبارتنداز: افسر همسر امیراعلم (وزیر دوران احمد شاه، رضا شاه و محمدرضا شاه)، عشرت همسر منصورعلی قراگوزلو سردار اکرم (از خانها همدان)، توران همسر یدالله عضدی (وزیر دوران محمدرضا شاه)، ملکه همسر نظامالدین امامی (پدرزن امیرعباس هویدا)، قمر همسر جواد آشتیانی (وزیر بهداری دوران محمدرضا شاه)، منصوره همسر حسین معاون (نماینده مجلس شورای ملی)، بتول همسر علی امینی (نخستوزیر محمدرضا شاه)، مهین همسر عبدالحسین طبا (نماینده مجلس شورای ملی) و بعداً همسر غلام اسفندیاری. تنها پسرش از این ازدواج، علی وثوق در دوران نخستوزیری امینی، معاون او شد. حسن وثوق در اواخر عمر با زن جوانی ازدواج کرد که از او نیز صاحب دو فرزند شد.[۶][۷]
وثوق در اواخر عمر حافظه اش را از دست داده بود و بیشتر اوقات در باغ خود در سلیمانیه میزیست. او در آرامگاه خانوادگی در قم به خاک سپرده شدهاست.
تبارنامه
[ویرایش]تبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا هاشم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ج ۱، ص ۵۷۶
- ↑ نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ج. ۱، تهران: مؤسسه فرهنگی قدر، ۱۳۸۷، ص. ۵۷۴
- ↑ «مذاکرات جلسه نهم دوره دوم مجلس شورای ملی شانزدهم ذیقعده ۱۳۲۷». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ مه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۱۳ فوریه ۲۰۲۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ «مذاکرات جلسه یازدهم دوره ششم مجلس شورای ملی ۲۹ شهریور ۱۳۰۵».
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «مذاکرات جلسه ۳۱ دوره ششم مجلس شورای ملی ۲۹ آبان ۱۳۰۵». بایگانیشده از اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۱۳ فوریه ۲۰۲۱.
- ↑ الموتی، مصطفی (۱۳۷۴). بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۵۷ - جلد اول. لندن: پکا. صص. ۲۱۲–۲۱۳.
- ↑ عاقلی، باقر (۱۳۸۱)، خاندانهای حکومت گر در ایران، تهران: نشر علم، شابک ۹۶۴-۴۰۵-۱۹۷-۱
منابع
[ویرایش]- دیوان وثوق، به کوشش ایرج افشار
- غنی، سیروس، برافتادن قاجار و برآمدن رضاشاه
- سخنوران نامی معاصر ایران
- عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم). تهران: نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۳.
- نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، مؤسسه فرهنگی قدر، تهران ۱۳۸۷، جلد ۱