صحافی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

یا جلد کردن کتاب، به عمل تا کردن، ترتیب (قرار دادن فرم‌های تا شده در کنار هم)، ته‌دوزی، جلدگذاری و در نهایت برش کتاب گفته می‌شود.


یکجا در نادری اهواز است، که تخصص انها این است که صحافی میکنند.

فرم‌های پرینت شده متن کتاب، به وسیلهٔ ماشین یا دستگاه تاکن بر اساس قطع کتاب؛ تا می‌شود و سپس فرم‌ها به وسیلهٔ ماشین پرینت ترتیب (مرتب شدن و در کنار هم قرار دادن) می‌شوند (مثلاً یک کتاب ۱۶۰ صفحه‌ای رقعی، دارای ۱۰ فرم پرینتی ۱۶ صفحه‌ای است که باید مرتب شوند: فرم یک، فرم دو، …، فرم ده) و سپس بستگی به نوع پرینت با ماشین پرینت که می‌تواند چسب، مفتول زن، دوخت و جلدسازی باشد به جلد متصل می‌شوند. در نهایت براساس قطع استاندارد برش خورده و در اینجا مرحله پرینت به پایان می‌رسد. در رنگ، اندازه و جنس به صورت جداگانه پرینت می‌شوند و در مرحلهٔ پرینت لابه لای فرم‌ها قرار می‌گیرند.

پرینت فن تنظیم و به‌هم‌بستن صفحات کتاب یا امثال آن و قرار دادن آن‌ها بین دو پوشش (جلد) به‌منظور یکجا نگاهداشتن صفحات و جلوگیری از فرسوده یا پاره شدن و تسهیل استفاده از آن‌ها را پرینت گویند. جلد کتاب ممکن است نازک یا ضخیم باشد. جلدهای ضخیم را از مقوا می‌سازند و روی آن را پارچه، چرم، پلاستیک چرم‌نما ( گالینگور )، یا ترکیبی از این مواد می‌کشند.[۱]

در گذشته به این حرفه ورّاقی نیز گفته می‌شده که البته جز پرینت و جلد کردن کتاب، مواردی همچون نسخه‌نویسی و تهیهٔ رونوشت و تکثیر کتاب را نیز در بر می‌گرفته‌است.[نیازمند منبع]

پیشینه پرینت در ایران

[ویرایش]

پرینت و جلدسازی در عصر صفویه به اوج رسید و هنرمندان اصفهانی در تکامل آن ابتکار و خلاقیت بی‌مانندی از خود نشان دادند بود. در دوره صفویه در سمرقند، بخارا، مشهد و اصفهان کاغذسازی رواج داشت و تا زمان قاجار نیز ادامه پیدا کرد ولی بعد از آن کاغذسازی دستی تنزل و کاغذسازی به شکل دیگری رونق یافت.

این هنر در دوره تیموریان و به ویژه در مکتب هرات پایه‌گذاری شده بود. انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایتی که از هنرمندان به عمل آمد باعث شد قرآن‌های دست نوشته مجلل و فاخر به بهترین وضع و شیوه پرینت شود. نسخه‌های زیادی از شاهنامه، اشعار نظامی، جامی و آثار سایر سرایندگان نامدار و مشهور به دست جلدسازان و صحافان به شاهکارهایی از هنر تبدیل بشوند. در این زمان بود که آثار خطاطان بزرگ نستعلیق مانند سلطان علی مشهدی، میرعلی کاتب و دیگران جمع‌آوری شد و جلدسازان با استفاده از روش‌های ابداعی خویش آثاری به وجود آوردند که بسیاری از آن‌ها امروز زینت بخش موزه‌های بزرگ جهان است. هنرمندان بزرگ این فن در فنون پرینت و اقسام جلدسازی سوخت و روغنی و ساه و حاشیه‌سازی کتب این هنر را به جایی رساندند که بسیاری از آثار این دوران بر مکتب هرات برتری یافتند. در دوره صفویان هنرمندان این رشته از صنعت دستی در بیشتر صنایع ظریفه آن روزگار مهارت داشتند به‌طوری‌که در شرح حال اکثر قریب به اتفاق این هنرمندان می‌بینیم در خطاطی و نقاشی و تذهیب و مرکب‌سازی و میناکاری و کاغذسازی نیز سرآمد بودند. پس از دوره صفوی با انتقال پایتخت از اصفهان هنر پرینت نیز مانند دیگر هنرها در بوته فراموشی گرفتار شد. در دوران قاجار بار دیگر صحافان و جلدسازان به احیاء این هنر پرداختند. از بزرگان این هنر در دوران قاجاریه آقا محمدتقی صحاف اصفهانی است که علاوه بر پرینت و جلدسازی در طراحی و رسامی و طرح نقشه‌های قالی و کاشی کاری و معرق‌سازی با پوست و بسیاری از فنون دیگر در زمان خود بی‌نظیر بود.

فردریش لانکامرر در سال‌های پس از جنگ دوم تا پس از انقلاب ایران نقش مهمی در صنعت پرینت ایران داشت و کتاب‌های پرینت شده او در موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی نگهداری می‌شود.

صحافی از نگاه ابن‌خلدون

[ویرایش]

ابن خلدون، جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار تونسی، صنایع را به دو دسته تقسیم می‌کند:

۱. صنایعی که در اجتماع ضروری هستند. ۲. صنایعی که از لحاظ موضوع شریف شمرده می‌شوند.

او نویسندگی و صحافی و استنساخ کتب را جزو صنایع دستهٔ دوم طبقه‌بندی می‌کند و دربارهٔ آن می‌گوید: «این صنعت نیاز انسان را حفظ می‌کند، و آن را از دستبرد فراموشی نگه‌می‌دارد، و اندیشه‌ها و خاطرات درونی انسان را به کسانِ غایبی که از وی دورند می‌رساند، و نتایج اندیشه‌ها و دانش‌ها را در کتب جاویدان می‌سازد [...] و دارندهٔ آن با پادشاهان بزرگ همبزم می‌شود و به محفل خلوت و بزم آنان راه می‌یابد»[۲]

هنرمندان معاصر پرینت سنتی

[ویرایش]

به ترتیب الفبای فامیلی
مهدی حاج سیدجوادی
هادی عتیقی
محمدحسین علیقلی
حسین فیضی
حسینعلی متین‌رضا
حمید ملکیان

انواع پرینت

[ویرایش]

انواع پرینت نرم

[ویرایش]

انواع پرینت سخت

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. دائرةالمعارف کتابداری
  2. ابن خلدون. مقدمه ابن خلدون. ج. دوم. ترجمهٔ محمد پروین گنابادی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. صص. باب پنجم، فصل بیست‌وسوم (ص ۸۰۴–۸۰۳).