مریم فیروز - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مریم فیروز | |
---|---|
مریم فرمانفرمائیان | |
زاده | ۱۲۹۲ کرمانشاه، ایران |
درگذشته | ۲۲ اسفند ۱۳۸۶ (۹۳–۹۴ سال) تهران، ایران |
همسر(ان) | عباسقلی اسفندیاری نورالدین کیانوری |
دودمان | قاجار |
پدر | عبدالحسین میرزا فرمانفرما |
مادر | بتول |
مریم فیروز (۱۲۹۲ – ۲۲ اسفند ۱۳۸۶) یکی از چهرههای شاخص سیاسی ایران در دوران پهلوی دوم، از مخالفان حکومت سلطنتی و عضو حزب توده، مؤسس سازمان زنان حزب توده ایران[۱] و از فعالان حقوق زنان در ایران بود.
او دختر شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران در دوران احمدشاه و همسر نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده ایران بود. مریم فیروز مدتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ به اتهام جاسوسی دستگیر و زندانی شد.
زندگی
[ویرایش]مریم فیروز خواهر نصرت الدوله فیروز و دختر عبدالحسین فرمانفرما (نوه عباس میرزا، حاکم، وزیر و رئیسالوزرای معروف دوره قاجار و از متمولین طراز اول ایران) و بتول کرمانشاهی بود. در سال ۱۲۹۲ در کرمانشاه به دنیا آمد[۲][۳] و در مدرسه ژاندارک و دارالمعلمات تحصیل نمود و در سال ۱۳۰۸ دیپلم گرفت. در همین سال در سن ۱۶ سالگی بنا بر تصمیم پدرش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری (تحصیل کرده مدرسه نظامی سن سیر فرانسه) فرزند محتشم السلطنه اسفندیاری درآمد و خیلی زود صاحب دو دختر به نامهای افسانه و افسر شد؛ ولی در سال ۱۳۱۸ اندکی بعد از مرگ پدرش فرمانفرما از همسرش جدا شد و به خانه پدری بازگشت.[۴]
از آن به بعد منزل او محفل شاعران، ادیبان و نویسندگان و مرکزی برای توسعه افکار سوسیالیستی شد. همچنین گفته شده وی با رهی معیری ارتباط صمیمانه و عاشقانه ای داشت اما علیرغم این عشق، مریم فیروز زندگی سیاسی با نورالدین کیانوری را انتخاب کرد.
او علیرغم زندگی در یک خانواده اشرافی دوره قاجار، از طریق خانواده ایرج اسکندری در جلسات حزب توده ایران شرکت مینمود و سپس به عضویت آن درآمد. نسبت اشرافی مریم فیروز و اقدام جسورانه او در پیوستن به «جنبش تودهای» با جنجال و سروصدای زیادی همراه شد، تا جایی که نشریات خارجی از او به عنوان «شاهزاده سرخ» نام میبردند.[۴] وی در سال ۱۳۲۳ با نورالدین کیانوری ازدواج کرد و یک عمر زندگی پرهیاهو و پرکشمکش را آغاز نمود.
وی و همسرش کیانوری در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پس از چهار سال زندگی مخفیانه در سال ۱۳۳۶ ایران را ترک کردند و به شوروی سفر کردند و دو سال بعد به آلمان شرقی رفتند و به فعالیت سیاسی خود ادامه دادند. در آن سالها او بهطور غیابی به اعدام محکوم شده بود. مریم فیروز با محمد مصدق، نسبت فامیلی داشت (مصدق پسر عمه او بود) و مریم فیروز در روزهای بحرانی ۲۵ و ۲۸ مرداد سال ۳۲، رابط اندرونی مصدق با رهبری حزب توده بوده است.[۵] [نیازمند منبع]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، مریم فیروز و کیانوری بعد از ۲۶ سال در اردیبهشت ۱۳۵۸ به ایران بازگشتند و از آن تاریخ در ایران ساکن شدند.
به دنبال انتقاد نسبتاً شدید حزب توده ایران از سیاست جمهوری اسلامی در ادامه جنگ با عراق، وخامت روابط ایران و شوروی و تحریک سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) و به دنبال آن سرکوبی این حزب توسط حکومت اسلامی و زندانی یا اعدام شدن بسیاری از اعضای آن، مریم فیروز نیز به همراه همسرش کیانوری به زندان افتاد و تا پایان عمر همسرش، زندانی یا تحت مراقبت وزارت اطلاعات و در حبس خانگی بهسر برد. او در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، در سن هفتاد سالگی، همزمان با بیش از ۵۰ نفر از اعضای رهبری و کادرهای فعال حزب توده ایران دستگیر و تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت و همهٔ دوران ۹ سالهٔ زندانش را در سلول انفرادی و در سختترین شرایط گذراند. ایرج مصداقی او را از این بابت در دنیا بینظیر دانسته است.[۶]
کیانوری بعدها در نامهای که به تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۶۸ به علی خامنهای، پس از شرح شکنجههایی که در زندانهای جمهوری اسلامی رواج داشته، دربارهٔ همسرش نوشت:
همسرم مریم را آن قدر شلاق زدند که هنوز پس از هفت سال، شب هنگام خوابیدن کف پاهایش درد میکند، البته این تنها شکنجه «قانونی» بود که به انواع توهین و با رکیکترین ناسزاگوییها تکمیل میشد (فاحشه، رئیس فاحشهها و…) آن قدر سیلی و توسری به او زدهاند که گوش چپ او شنواییاش را از دست داده است، یادآور میشوم که او در آن زمان پیرزنی هفتاد ساله بود.[۴][۷]
از حسن قائمپناه، تودهایِ تواب، با عنوان مأمور شلاقزنی مریم فیروز و از جملهٔ شکنجهگران او نام برده شده است.[۸]
مریم فیروز افزون بر چند ترجمه و مقاله، کتابی بهنام چهرههای درخشان نگاشته است که شرحی است از فداکاریها و حمایت مردم عادی از افراد سیاسی تحت تعقیب حکومت کودتا. او در این کتاب، از این چهرههای گمنام قدردانی میکند. کتاب دیگری نیز به نام «خاطرات مریم فیروز» در اواخر دهه ۱۳۷۰ خورشیدی منتشر شد که به نظر میرسد سفارش وزارت اطلاعات باشد.[۹] محمدعلی عمویی، یکی از اعضای حزب توده ایران که چون او سالها زندانی بود، میگوید که او خود این کتاب را قبول نداشته و در جواب انتقادهای وی به صراحت گفته است که این نوشته دیگران است به نام من.[۹]
مریم فیروز در ۲۲ اسفند ۱۳۸۶ در تهران درگذشت.[۱۰] و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
تبارنامه
[ویرایش]تبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا کاظم آشتیانی |
---|
منابع
[ویرایش]- ↑ مریم فرمانفرمائیان (۱۳۷۳)، خاطرات مریم فیروز، تهران: دیدگاه، ص. ۴۰، شابک ۹۶۴-۴۲۳-۲۸۷-۹
- ↑ «هفته نامه تاریخ شفاهی». ohwm.ir. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۴-۲۸.
- ↑ «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران IICHS». www.iichs.org. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۴-۲۸.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «BBCPersian.com». www.bbc.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۴-۲۸.
- ↑ مهیندخت مصباح (۱۴ مارس ۲۰۰۸). «زندگی و مرگ مریم فیروز». دویچه وله. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۴ مارس ۲۰۲۱. دریافتشده در ۵ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ «ایران - فراز و نشیب حزب توده ایران در دهه ۶۰؛ از کامروایی تا اعدام». BBC فارسی. ۲۰۱۲-۰۲-۱۲. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۷-۱۰.
- ↑ «متن نامه افشاگرانه نورالدین کیانوری از زندان اوین». راه توده. ۱۹۵۳-۰۸-۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۰۶.
- ↑ «ایران - نامه سرگشاده نورالدین کیانوری به آیتالله خامنهای». BBC فارسی. ۲۰۱۲-۰۱-۱۲. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۷-۱۰.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ زندگی و مرگ مریم فیروز در وبگاه دویچهوله
- ↑ «مریم فیروز درگذشت». وبگاه رادیوزمانه. بایگانیشده از اصلی در ۸ نوامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۷ اوت ۲۰۱۹.
- بهنود، مسعود (۱۳۹۲). این سه زن: اشرف پهلوی - مریم فیروز - ایران تیمورتاش. علم. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۹۸۹-۰۷-۹. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک) - خاندانهای حکومتگر در ایران، دکتر باقر عاقلی، ص۵۱–۵۹.
- زنان سیاستمدار - مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران IICHS
مناصب احزاب سیاسی | ||
---|---|---|
عنوان جدید | رئیس تشکیلات دموکراتیک زنان ایران ۱۹۴۳–۱۹۴۸ | پسین: هما هوشمند راد |