خانات تالش - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
خانات تالش تالشی:Tolışə hanəti خانات تالش | |||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۷۴۷–۱۸۲۸ | |||||||||||
نقشه خانات تالش در بیشترین گسترش | |||||||||||
وضعیت | خانات | ||||||||||
پایتخت | لنکران، آستارا[۱] ۳۸°۴۵′ شمالی ۴۸°۵۱′ شرقی / ۳۸٫۷۵۰°شمالی ۴۸٫۸۵۰°شرقی | ||||||||||
زبان(های) رایج | فارسی (زبان رسمی)[۲][۳] تالشی(زبان و ادبیات درباری و عامیانه) [۴] | ||||||||||
دین(ها) | اسلام | ||||||||||
حکومت | خانات | ||||||||||
خان | |||||||||||
• ۱۷۴۷–۱۷۸۶ | میرجمالالدین خان | ||||||||||
• ۱۷۸۶–۱۸۱۴ | میرمصطفی خان | ||||||||||
• ۱۸۱۴–۱۸۲۸ | میرحسن خان | ||||||||||
وزیر کل | |||||||||||
• ؟ –۱۸۲۸ | میرزا خداوردی بن قربان | ||||||||||
دوره تاریخی | معاصر اولیه | ||||||||||
• مرگ نادرشاه | ۱۷۴۷ | ||||||||||
• تأسیس خانات تالش | ۱۷۴۷ | ||||||||||
۱۸۱۳ | |||||||||||
۱۸۲۸ | |||||||||||
• انقراض خانات تالش | ۱۸۲۸ | ||||||||||
مساحت | |||||||||||
۱۸۲۸[۵][۶] | ۶٬۲۰۰ کیلومتر مربع (۲٬۴۰۰ مایل مربع) | ||||||||||
جمعیت | |||||||||||
۵۰٬۰۰۰ | |||||||||||
واحد پول | تومان | ||||||||||
| |||||||||||
امروز بخشی از | جمهوری آذربایجان ایران |
تاریخ ایران |
---|
گاهشمار تاریخ ایران رده:تاریخ ایران درگاه ایران |
خانات تالش که با نام خانات لنکران نیز شناخته میشود، خاننشینی در منطقه کنونی جنوب شرقی جمهوری آذربایجان و نواحی غرب استان گیلان و بخشی از استان اردببل در ایران امروزی بود که از دوران امپراتوری صفوی تا سال ۱۸۲۸ بر تالش حکم میراند که قسمت بزرگی از آن در نتیجه جنگهای ایران و روسیه برپایه پیمان ترکمنچای از ایران جدا شد. این خانات در سال ۱۷۴۷ میلادی توسط سادات تالش زبان بنیان گذاشته شد که اولین خان این خانات میرجمال الدین خان از یاران نزدیک نادرشاه و آخرین آنها میرحسن خان بود.
پایتخت این خاننشین، شهر لنکران و مردم این خانات را تالشها تشکیل میدادند.
حاکمان
[ویرایش]میر جمالالدین خان
[ویرایش]نخستین حکمران تالش میرجمالالدین بیگ، از سادات لنکران بود که نسب خود را به زید بن علی میرساند. پدر میرزابیگ، میرعباسخان، از سادات ضیابری بود که در عصر شاه عباس دوم صفوی از گیلان به خلخال کوچ کرد و سپس در راه شروان بود که به روستای خرختان در ناحیه الوف لنکران رسید و به فرمان شاه، خلیفه صوفیان آن منطقه شده بود. میرجمالالدین در جنگ با لزگیها در داغستان (۱۱۵۳–۱۱۵۴) همراه نادرشاه بود. نادر او را به سبب تیره بودن چهرهاش قراخان لقب داده بود.[۷] نادر پس از سرکوب مردم تالش که به علت به علت فشارهای مالیاتی قیام کرده بودند، میر جمالالدین تالش را به حکومت آن منطقه گماشت. بعدها قرهبیگخان ضمن اطاعت از جانشینان نادر و حتی کریم خان زند، توانست بر مدعیان محلی فائقآید و حکومت خود را در آن ناحیه تثبیت کند.[۸] میر جمالالدین خان پس از قتل نادرشاه و در هنگامه جنگهای مدعیان سلطنت ایران، بر قلمرو خود افزود و بخش بزرگی از سرزمین تالش را تصرف کرد.[۷] جانشینان کریم خان زند نتوانستند حضور خود را در تالش حفظ کنند و این سرزمین در دوره آنان با تاخت و تاز مدعیان غیرتالش مواجه بود که بر سر کسب قدرت با یکدیگر در ستیز بودند. قراخان برای رویارویی با این مدعیان به روسیه تزاری متوسل شد.[۸]
میر مصطفی خان
[ویرایش]پس از درگذشت قراخان در ۱۲۰۱، فرزند بزرگش، میرمصطفیخان، حاکم تالش شد.[۷] نخستین سالهای حکومت میرمصطفیخان مصادف با به قدرت رسیدن آقامحمدخان قاجار بود. میرمصطفیخان که یارای مقابله با آقامحمدخان را نداشت، کوشید تا حمایت حاکمان قفقاز را جلب کند. به این منظور، هیئتی را نزد اراکلی، پادشاه گرجستان فرستاد و در جلسهای که هیئتی نیز از سوی محمدخان، حاکم ایروان در آن حضور داشت، سه طرف توافق کردند که ضمن جلب حمایت روسیه، در مقابل آقامحمدخان قاجار متحد شوند.[۸] میرمصطفی خان یکپارچگی و استقلال تالش را در سر میپروراند و استراتژی خود را به گونهای انتخاب کرده بود که به این هدف برسد. برای این منظور هرگونه اتحاد استراتژیک سیاسی و نظامی با محورهای قدرت آن زمان را در برنامه خود داشت. زمانی که حکومت مرکزی قاجار قصد تصرف تالش را داشت میرمصطفی خان از نیروهای روسیه برای مقابله با این حملات کمک میگرفت و زمانی هم که نیروهای روسیه به سمت سرزمین تالش حمله میکردند، با نیروهای حکومت متحد میشد؛ ولی هدف اصلی او محکم کردن پایههای سیاسی تالش برای استقلال بود. آقامحمدخان که در صدد سرکوب قیامهای اقوام در گوشه و کنار کشور بود، با ارسال نامههایی به خانات نواحی مختلف قفقاز و تالش از آنها خواست که از حکومت مرکزی تبعیت کنند. میرمصطفیخان به پشتگرمی روسیه پاسخ منفی به نامه آقامحمدخان داد و در ۱۲۰۹ به هنگامی که آقامحمدخان قصد تصرف گرجستان را داشت، ضد نیروهای قاجار وارد عمل شد. آقامحمدخان نیز نیروهایی را به تالش گسیل داشت و لنکران مرکز حکومت میرمصطفیخان را به تصرف درآورد. میرمصطفیخان به کوههای اطراف روانه شد و پس از آنکه نیروهای آقامحمدخان، لنکران را ترک کردند، به آنجا بازگشت و کوشید تا بیش از پیش قدرت و نیروهای خود را تقویت کند.[۸]
میرمصطفی در ۱۲۱۲ پس از آگاهی از خبر قتل آقامحمدخان، همراه آقاعلی شفتی، حاکم موروثی شفت، به نیروهای مستقر در گیلان حمله برد و رشت را تصرف کرد، اما اقامت او در رشت دیری نپایید و پیش از رسیدن سپاهیان فتحعلیشاه به گیلان، به تالش بازگشت.[۷]
میرمصطفیخان در آغاز سلطنت الکساندر اول، نمایندهای به دربار روسیه فرستاد و حمایت آنان را درخواست کرد. دولت روسیه که آماده پذیرش چنین درخواستی بود، قوایی به تالش فرستاد و میرمصطفیخان نیز آنان را در قلعه کهنه آستارا و قریه گرمی اوجارود و شهر لنکران جای داد.[۷]
در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار و با آغاز دوره نخست جنگهای ایران و روسیه، عباس میرزا و قائممقام فراهانی کوشیدند با گفتگو میرمصطفیخان را از نزدیکی به روسیه بازدارند. در این زمان میرمصطفیخان گاهی به سمت ایران و گاهی به سمت روسیه تمایل پیدا میکرد، اما سرانجام تحت شرایط حاکم بر آن زمان و نتیجه بخش نبودن مذاکرات با نمایندگان حکومت، هیئتی از جانب خود برای پذیرش تحتالحمایگی به دربار روسیه گسیل داشت.[۸]
میرمصطفی خان در روز ۱۶ مرداد ۱۱۹۳ خورشیدی درگذشت و پس از او پسر ارشدش به نام میر حسن، به جای او نشست.
میر حسن خان
[ویرایش]میر حسن خان تالشی ملقب به اسبقالمجاهدین آخرین حاکم مستقل تالش بود که پس از پدرش، میر مصطفی خان، به قدرت رسید. پس از مرگ مرگ میر مصطفی خان در روز یکشنبه ۷ اوت ۱۸۱۴ میلادی (۱۶ مرداد ۱۱۹۳ خورشیدی)، روسها به ناچار حکومت پسر ارشد وی، میر حسن خان را به رسمیت شناختند، اما میر حسن خان برخلاف روش پدر، با اهداف توسعهطلبانه روسها به مخالفت برخاست. در دوره دوم جنگهای ایران و روسیه با شکست نیروهای ایران در نقاط مرزی و تصرف تبریز و برخی از شهرهای ایران، مقامهای ایرانی به پای میز مذاکره کشیده شدند و عباس میرزا در پی پافشاری پاسکویچ، فرمانده لشکریان روس، ضمن انعقاد پیمان ترکمانچای در تاریخ ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ میلادی (۲ اسفند ۱۲۰۶ خورشیدی)، تالش شمالی را به روسیه واگذار کرد. عباس میرزا از میر حسن خان درخواست کرد تالش شمالی را به روسیه تحویل دهد و در عوض حکومت شهر اردبیل همراه با ولایت کرگانرود و اسالم و ویلکیج را دریافت کند اما میر حسن خان با رد خواسته عباس میرزا، حاضر به تخلیه تالش شمالی نشد.[۹]
سرانجام پس از کش و قوس فراوان و چند درگیری و نیز وارد شدن تلفات سنگین به نیروهای میر حسن خان در اثر هجوم نیروهای روسی، نیروهای میر حسن خان در ژوئیه ۱۸۲۸ میلادی (تیر ۱۲۰۷ خورشیدی) از تالش شمالی خارج شدند.
با وقوع قتل الکساندر گریبایدوف در روز چهارشنبه ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ میلادی (۲۲ بهمن ۱۲۰۷ خورشیدی) و انتشار خبر آن، میر حسن خان، فرصت را مناسب یافته و با حضور در تالش شمالی، کوشید تا منطقه را از سلطه روسها خارج کند، اما دستگیر شد و به بالا خان (حاکم کرگانرود) و سپس جهانگیر میرزا (حاکم اردبیل) تحویل داده شده و به دستور عباس میرزا در قلعه نمین زندانی شد. او پس از تحمل چند ماه حبس، دوباره به تالش شمالی فرار کرد و چندین بار برای تصرف منطقه کوشید که با حمله سپاهیان روس، سربازان شیروانی و مزدوران تالشی، به تالش جنوبی وارد شد و سپس به انزلی گریخت و از آنجا به مازندران نزد پسر فتحعلی شاه رفت.
میر حسن خان در روز در روز پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۲۱۱ خورشیدی در زندان و بر اثر بیماری استسقاء درگذشت.[۱۰]
با مرگ میر حسن خان، حکومت تنها بخشی از تالش جنوبی که با نام الوف آستارا شناخته میشد به میر کاظم خان (پسر او و داماد نایبالسلطنه عباس میرزا) رسید. دودمان خانات تالش از نسل میر حسن خان، حدود ۱۰۰ سال، حکومت الوف آستارا را در اختیار داشتند تا این که انجام برخی اصلاحات ارضی در زمان رضاشاه، موجب از بین رفتن شیوه حکومتی ملوک الطوایفی شده و در پی آن، فرمانداریها، در شهرستانها تأسیس شد.
زبان
[ویرایش]زبان اداری و رسمی خانات فارسی بود. مردم منطقه به زبان تالشی تکلم میکردند همچنین زبان تالشی زبان و ادبیات مادری درباریان و خاندان خان بود. .[۴]
شجرهنامه
[ویرایش]حسین بن علی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی بن حسین (سجاد) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زید بن علی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر شمسالدین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر محمدرضا مجتهدالعرفاء | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر محمدباقر شیخالاسلام | میر حسین | خاندان مهرانیها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر عزیز خان | میر عباسبیگالحسینی | فاطمه خانم | ابراهیم خان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میرجمالالدینخانالحسینی (قرهخان) | میرطهماسبخانالحسینی | میر رضا بیگ (میرزا بیگ) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فتحعلیشاه قاجار | صادق خان شقاقی | میرمصطفیخانالحسینی | میر عیسی (ابراهیم) | میر قاسم | میرمهدیبیگ | میرعسگربیگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عباسمیرزا نایبالسلطنه | خیرالنساء خانم | میرحسنخانالحسینی | بیکه خانم | میرحسینبیگ | میرمحمدبیگ | میرعباسبیگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاهزاده فرخنده خانم | میرکاظمخانالحسینی | میرخانکشیبیگ | میرجوادبیگ | میرعبداللهبیگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر زینالعابدینخان سرهنگ | میر اسداللّهخان صارمالسلطنه | میر سلطاناحمدخان سیفالملک(نوه دختری عباس میرزا سردار قاجار) | میرمصطفیبیگ | میرنقیبیگ | میرحسنبیگ (بیوگخان) | میرمحمدبیگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مير سليمانخان صارمالسلطنه | میر لطفعلیخان امیرتومان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میر داوودخان امیرالممالک | مير صادقخان † صارمالسلطنه | میراسداللهخان | میرمصطفیخان | میرمحمدحسینخان صارمنظام | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۷ آوریل ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Swietochowski, Tadeusz (2004). Russian Azerbaijan, 1905-1920: The Shaping of a National Identity in a Muslim Community. Cambridge: Cambridge University Press. p. 12. ISBN 978-0-521-52245-8.
(...) and Persian continued to be the official language of the judiciary and the and local administration [even after the abolishment of the khanates].
- ↑ Pavlovich, Petrushevsky Ilya (1949). Essays on the history of feudal relations in Armenia and Azerbaijan in XVI - the beginning of XIX centuries. LSU them. Zhdanov. p. 7.
(...) The language of official acts not only in Iran proper and its fully dependant Khanates, but also in those Caucasian khanates that were semi-independent until the time of their accession to the Russian Empire, and even for some time after, was New Persian (Farsi). It played the role of the literary language of class feudal lords as well.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Nikolai F. Dubrovin (1871). The history of war and Russian domination in Caucasus. Volume 1: Study on the Caucasus and the peoples inhabiting it. Book 2: Transcaucasia (به روسی). Saint Petersburg. p. 328.
- ↑ http://iichs.org/index.asp?id=1342&doc_cat=31
- ↑ «مطالعه تطبیقی تالش شمالی و جنوبی-دکترشهرام امیر انتخابی». بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲. دریافتشده در ۳۰ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ «خانات تالش». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۴ ژوئن ۲۰۱۲.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ [۱][پیوند مرده]
- ↑ لنکرانی، احمد (۱۳۸۰). اخبارنامه: تاریخ خانات تالش در زمان جنگهای روسیه علیه ایران. به کوشش علی عبدلی. تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه. ص. ۱۱۸. شابک ۹۶۴-۳۶۱-۰۳۹-X.
- ↑ برادگاهی، سعیدعلی (۱۳۷۸). «جواهرنامه لنکران». چهار رساله در زمینه تاریخ و جغرافیای تالش. به کوشش علی عبدلی. رشت: گیلکان. ص. ۶۴. شابک ۹۶۴-۹۰۵۵۶-۵-۷.
پیوند به پیرون
[ویرایش]- حکومت لنکران - ماهنامه تالش- سال اول- شماره دوازدهم-فروردین
- خانات تالش در دانشنامه جهان اسلام
- Генеалогия Талышинский - Талышхановых بایگانیشده در ۲۰۰۵-۰۵-۲۵ توسط Archive.today