آققویونلو - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آققویونلوها Ağqoyunlular | |||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۳۷۸ میلادی–۱۵۰۳ میلادی | |||||||||||
نشان حکومت در زمان اوزون حسن؛ امروزه در کاخ طوپقاپو. | |||||||||||
قلمرو آققویونلوها در اوج گسترۀ خود تحت فرمانروایی اوزون حسن | |||||||||||
وضعیت | امپراتوری | ||||||||||
پایتخت | بایبورد (ییلاق) [۲] پالو، ارگانی (قشلاق)[۲] دیاربکر (۱۴۰۳ - ۱۴۶۸) تبریز (۱۴۶۸ - ۱۴۷۸) | ||||||||||
زبان(های) رایج | فارسی (زبان رسمی دربار و ادبیات)[۳][۴] ترکی آذری (زبان خاندانی)[۵][۶] | ||||||||||
دین(ها) | اسلام (سنی)[۷] | ||||||||||
حکومت | پادشاهی موروثی | ||||||||||
پادشاه | |||||||||||
• ۱۴۳۵–۱۳۷۸ | قره عثمان (اولین) | ||||||||||
• ۱۵۰۸–۱۴۹۷ | سلطان مراد (آخرین) | ||||||||||
دوره تاریخی | تاریخ ایران میانه | ||||||||||
• بنیانگذاری | ۱۳۷۸ میلادی | ||||||||||
• فروپاشی | ۱۵۰۳ میلادی | ||||||||||
واحد پول | قراجه آقچه تنکه | ||||||||||
| |||||||||||
امروز بخشی از | ایران ترکیه جمهوری آذربایجان ارمنستان عراق سوریه کویت |
تاریخ ایران |
---|
گاهشمار تاریخ ایران رده:تاریخ ایران درگاه ایران |
آققویونلو دودمانی ترکمان[۸][۹] ایرانیمآب بودند که از سال ۱۴۵۰ تا ۱۵۰۱ میلادی بر بخشهایی ایران، عراق، آذربایجان، آناتولی و قفقاز[۱۰] فرمان راندند. بنیانگذار این دودمان قره عثمان بود که آققویونلوها را به یک قدرت محلی تبدیل کرد و اوزون حسن آن را به اوج خود رساند. این دودمان در سال ۱۵۱۴ میلادی و پس از مرگ سلطان مراد از میان رفت.
پیشینه و تبار
[ویرایش]آققویونلو تیرهای از ایل بایندر بودند.[۱۱][۹] بایندر در فهرست اصلی قبایل بیست و چهارگانهٔ ترکان اُغوز مندرج در جامعالتواریخ آورده شدهاست.[۹] حال آنکه در کتاب دده قورقود بایندر نام یکی از حکام اغوز است.[۱۱] ابوبکر طهرانی، تاریخدان مشهور این دودمان، در کتاب دیار بکریه شجرهنامهٔ طورعلی بیک را با ۵۱ نسل به اُغوزخان شخصیت افسانهای ایل اُغوز میرساند که البته چندان قابل اعتماد نیست.[۱۲] به هر حال نام ایل بایندر در سدهٔ چهاردهم میلادی در آسیای صغیر بر سر زبانها افتادهاست. این فرضیه وجود دارد که بایندریها در گشایش آسیای صغیر به دست سلجوقیان شرکت داشتهاند. ایل بایندر پس از سرنگونی آققویونلوها در طرابلس، حلب و نیز در جنوب سیواس اسکان گزیدند.[۱۳]
فرمانروایان آققویونلو برای خود از عنوان «شاه ایران» استفاده میکردند و خود را وارث شاهان شکوهمند اسطورهای ایران باستان (مانند فریدون، جمشید و کیکاووس) میدانستند. سلاطین عثمانی هم برای آنان همچون شاهان صفوی از عنوانهایی چون: شاه ایرانزمین، سلطان سرزمینهای ایران، شاهنشاه ایران، خداوندگار عجم، صاحب شکوه جمشید، بصیرت فریدون و حکمت دارا استفاده میکردند.[۱۴]
لغت آققویونلو به معنای «کسانی که گوسفند سفید دارند» میباشد.[۱۵]
تاریخچه
[ویرایش]در اواخر دورهٔ ایلخانان در میانههای سده چهاردهم میلادی، ایلات آققویونلو میان چراگاههای قشلاقی ارمنستان در شرق بایبورت و مراتع ییلاقی در اطراف دیاربکر آمد و شد میکردند.[۱۴]
دربارهٔ آغاز سیاسی آققویونلوها اطلاعاتی در دست است. این امر بدون شک بر اثر تهاجمات مکرر آنان بر حاکمان امپراتوری ترابوزان پس از ۱۳۴۰ میلادی بوده است که تاریخدانان بیزانسی را واداشت تا دربارهٔ آنان بیشتر بنویسند. در این منابع از طورعلی بیک (پهلوان) حاکم ترکان آمِد صبحت شده که پیشتر در زمرهٔ امیران غازان خان بود.[۱۶] هنگامی که ترکان تحت فرماندهی وی در سال ۱۳۴۹ میلادی در مقابل شهر ترابوزان ظاهر شدند، نتوانستند شهر را متصرف شوند؛ اما هنگامی که جان کامنوس جوان که هیچ نوع تجربهٔ نظامی نداشت با عنوان آلکسیوس سوم بر تخت امپراتوری تکیه زد، متوجه خطری شد که او را تهدید میکند، لذا خواهر خود دسپینا خاتون را به عقد ازدواج فخرالدین قتلغ بیک فرزند طورعلی بیک درآورد و خطر را از امپراتوری خود مرتفع ساخت.[۱۶] قره عثمان، بنیانگذار دودمان آققویونلو، که در سال ۱۳۸۹ به دنبال برادرش احمدبیک به سرکردگی آققویونلوها رسید، فرزند همین قتلغ بیک بود.[۱۶] دودمان آققویونلوها در دیاربکر با مرکزیت آمِد در سرزمینهای میان دجله و فرات همراه با اورفا و ماردین در جنوب و بایبورت در شمال امتداد داشت.[۱۷] آققویونلوها اغلب درگیر منازعات و کشمکشهای خصومتآمیز با حاکمان همسایه و محلی بودند که هدف آن نیز توسعهٔ منطقهای و قلمرو نفوذی ترکان بود.[۱۲] خطرناکترین دشمن آققویونلوها در این راه اتحادیهٔ ترکان قرهقویونلو بود؛ بنابراین وقتی تیمور لنگ وارد صحنه شد و قره یوسف و دیگر رؤسای قرهقویونلو با وی از در خصومت درآمدند، رهبر آققویونلوها به تیمور ملحق شد و به خدمت او درآمد (۱۳۹۹ میلادی).[۱۸] قرهعثمان در نخستین لشکرکشی تیمور به آناتولی طلایهدار سپاه تیمور بود و در لشکرکشی بعدی تیمور به سوریه هم نام او در میان بود. قره عثمان بعدها در نبرد انگوریه شرکت کرد. تیمور به پاس خدمات رهبر آققویونلوها لقب امیر به او بخشید و سرتاسر اراضی دیاربکر را تیول وی ساخت[۱۸] و به این ترتیب دیاربکر تا هفتاد سال پس از آن مرکز سیاسی آققویونلوها بود.[۱۴] پس از مرگ تیمور منازعات در سرزمینهای مصیبت زدهٔ خاور نزدیک ادامه یافت. قرهعثمان به خاندان تیمور وفادار باقیماند، گو اینکه حمایت شاهرخ سود چندانی برای او نداشت و تا حدودی موجبات فرارسیدن مرگ او را فراهم ساخت. قرهعثمان در زمان لشکرکشیهای سهگانهٔ شاهرخ به آذربایجان علیه قرایوسف قراقویونلو همیشه در کنار تیموریان جنگید. اگرچه قرهیوسف در آغاز نخستین لشکرکشی مرد، اما اسکندربیک دومین فرزند و جانشین وی شد و سرانجام این قرهعثمان بود که پس از سومین لشکرکشی شاهرخ در ارزروم بهشدت زخمی شد و بر اثر آن در اوت ۱۴۳۵ درگذشت.[۱۹]
افول و صعود دوباره
[ویرایش]پس از مرگ قره عثمان، خاندان حاکمهٔ آققویونلوها به مدت یک دهه گرفتار آشفتگی و نابسامانی ناشی از منازعات و دسیسههای بیپایان شدند. در این مدت دو تن از فرزندان عثمان بیک، نخست علیبیک (متوفی به سال ۱۴۴۰) و سپس حمزه بیک (متوفی به سال ۱۴۴۴) تلاش کردند میراث پدرشان را حفظ و حراست کنند، لیکن در جلوگیری از تهاجمات جهانشاه ناکام ماندند و سرانجام متصرفاتشان به ناحیهٔ میان دیاربکر و ارزنجان محدود شد.[۲۰] پس از آن بر سر جانشینی میان شیخ حسن، فرزند دیگر قرهعثمان، و برادرزادهاش جهانگیر، پسر علی بیک، اختلاف افتاد.[۱۴] اوضاع پس از مرگ شاهرخ بدتر شد و جهانگیر در جنگ با جهانشاه قراقویونلو شکست خورد اما اوزون حسن پسر کوچکتر علی بیک صلحنامه را نپذیرفت و جنگ با جهانشاه را ادامه داد.[۱۴] سرانجام این حسن بود که در تابستان ۱۴۵۳ آمد را متصرف شد و در رأس آققویونلوها قرار گرفت.[۲۰] اوزون حسن توانست قدرت و اعتبار آققویونلوها را بدیشان بازگرداند. وی موفق شد قلمرو حصن کیفا در ساحل دجله و قویونلو حصار در ساحل رود کلکیت را تسخیر کند. در نخستین لشکرکشی به گرجستان قلعۀ شابین قراحصار را تسخیر کرد و ذوالقدرها را از خالپوت اخراج کرد.[۲۱] اوزون حسن در نوامبر ۱۴۶۷ موفق شد در یک شبیخون، جهانشاه قراقویونلو را به همراه فرزندانش محمدی و ابویوسف غافلگیر کرده و اضمحلال امپراتوری آنان را موجب شود.[۲۲] پس از آن نوبت ابوسعید تیموری بود که به بهانهٔ نجات حسنعلی فرزند جهانشاه که در جنگ با آققویونلوها از او کمک خواسته بود، لشکر خود را به سمت غرب حرکت داده بود.[۲۳] سپاه تیموری به رغم افزونی و توان آن در یک موقعیت بحرانی قرار گرفت. چون از یک سو سرمای سخت زمستان آذربایجان غیرقابل تحمل بود و از سوی دیگر اوزون حسن راههای تدارکاتی از خراسان را بسته بود. ابوسعید در دشت مغان محاصره شده و پس از تحمل صدمات سنگین و شدید به اسارت درآمد.[۲۴] پس از این پیروزی اوزون حسن پایتختش را از دیاربکر به تبریز منتقل کرد. این حرکت به یک مقطع نو و سرازیر شدن موج بزرگ دوم عناصر جمعیتی ترکان از آناتولی به کوهپایههای ایران انجامید که به مدت یک سده پس از آن، نقش قابل اعتنایی در تحول و توسعهٔ ایران ایفا کردند.[۲۵]
مواجهه با امپراتوری عثمانی
[ویرایش]از زمان فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد دوم، خطر فزایندهٔ توسعهٔ قدرت امپراتوری عثمانی برای غرب روشن شد.[۲۵] از آن سو، اوزون حسن بالاجبار در سال ۱۴۶۱م ناظر گشایش ترابوزان به دست عثمانیان بود. در این زمان کوریا، ونیز، ناپل و سایر قدرتهای اروپایی، همجهت با ترابوزان، گرجستان و سلاطین ترکان بودند. اما هنگامی که ونیز سخنگوی اصلی کشورهای غرب شد، اوزون حسن هم سرانجام موقعیت مشابهی در شرق به دست آورد.[۲۶] لاجرم وقتی اوزون حسن در سال ۱۴۷۱ میلادی به قرامان لشکر کشید، واضح بود که مسئله، مسئلهٔ برتری و سیادت در آناتولی است. لاجرم برخورد میان سپاهیان سلطان محمد دوم و اوزون حسن در ۱۴۷۳ میلادی در نزدیکی روستای باشکنت در اوتلوقبئلی رخ داد و عثمانیان پیروز شدند.[۲۷] گفتنی است که اوزون حسن پیش از آن از ونیزیها خواسته بود که ارتش وی را با توپخانه و سلاح گرم تقویت کنند؛ اما این تسلیحات خیلی دیر به دستش رسید.[۱۴] به موجب پیمان صلحی که پس از آن منعقد شد، رود فرات مرز غربی امپراتوری ترکمانان شد.[۲۷]
آققویونلوها پس از اوزون حسن
[ویرایش]هنگامی که اوزون حسن در اول شوال ۸۸۲ ق/۵ ژانویهٔ ۱۴۷۸م در سن ۵۳ سالگی درگذشت، امپراتوری آققویونلو از شعب علیایی فرات تا کویر نمک بزرگ و از کرمان تا ماورای قفقاز و میانرودان و خلیج فارس کشیده شده بود. با اینکه پسرش خلیل سلطان که به جای وی به سلطنت رسید، فقط چند ماه بر سر قدرت بود و برادر جوانش یعقوب توانست پس از براندازی وی، امپراتوری را به مدت دوازده سال در آرامش نسبی نگهدارد.[۲۸] پس از مرگ یعقوب امپراتوری درگیر یک سلسله نزاعهای بیوقفه قدرت شد. در ۸۹۶ ق/۱۴۹۱م بایسنقر، فرزند هشت سالهٔ یعقوب، تاجگذاری کرد و یک سال بعد رستم در ۸۹۷ ق/۱۴۹۲م او را خلع کرد. قبایل پرناک و قجر تحت رهبری ابراهیم بیک دانا خلیل بایندر رستم را حمایت میکردند. در ۱۴۹۴م، ابراهیم بیک بایندر دستور داد که فرزندان شیخ حیدر صفوی که پیشتر یعقوب پدرشان را کشته بود، به علت فعالیتهای تهدیدکننده در اردبیل بازداشت شوند. اما در این میان کوچکترین پسر به نام اسماعیل فرصت یافت بگریزد و به لاهیجان پناه برد. در ۹۰۲ق/۱۴۹۷م رستم را پسرعمویش احمد گوده برکنار کرد. احمد به زودی با طغیان امرا به رهبری ابراهیم بیک بایندر روبروی شد و در ۹۰۳ ق/۱۴۹۸م در اصفهان شکست خورده و به قتل رسید. پس از آن بهطور همزمان سه سلطان در نقاط مختلف امپراتوری حکومت میکردند: الوند در عراق عرب، قاسم در دیاربکر و محمدی در فارس و عراق عجم. سرانجام در پائیز ۹۰۷ق/۱۵۰۱م اسماعیل صفوی که دو سال پیش از لاهیجان بازگشته بود و با استفاده از نفوذ مذهبی خود توانسته بود عدهٔ بسیاری از جنگجویان ترکمان را به دور خود جمع کند، تبریز پایتخت آققویونلوها را به اشغال خود درآورد. شاه اسماعیل در تابستان سال بعد کرمان، فارس و عراق عجم و در فاصلهٔ سالهای ۱۴–۹۱۳ هجری قمری (۰۸–۱۵۰۷ میلادی) دیاربکر و در پائیز ۹۱۴ق/۱۵۰۸م میانرودان را تسخیر کرد. سرانجام با مرگ مراد، آخرین سلطان آققویونلو که سعی داشت با کمک عثمانیها تاج و تخت را بازپس گیرد، این دودمان منقرض شد.[۱۴]
اوضاع اجتماعی و اقتصادی
[ویرایش]در حکومتهایی نظیر آققویونلوها که به صورت اتحادیهٔ سیاسی قبایل موجودیت داشتند (همچون قراقویونلوها و حتی تیموریان)، با سیورغالهای عظیمی از دیدگاه حقوق منطقهای و امتیازات مطلق مواجه میشویم. هنگامی که مناطق نو زیر سلطهٔ دولت درمیآمد، نواحی پیشین حاکمان محلی به صورت سیورغال به آنان برگشت داده میشد.[۲۹] یعقوب و احمد آققویونلو سیاست تضعیف سیورغالها را در پیش گرفتند. قاضی صفیالدین عیسی ساوجی وزیر یعقوب، در تلاش برای جلوگیری از رشد نظام سیورغال، موازین و ضابطههای خود را در درجهٔ اول علیه صاحبان سیورغالهای کوچک و متوسط راه انداخت.[۳۰] این تلاش راه به جایی نبرد و پس از مرگ یعقوب، امرای رده بالا قاضی عیسی را به قتل رساندند.[۱۴] تلاش برای تقویت حاکمیت مرکزی و مبارزه علیه صاحبان سیورغال در زمان احمدبیگ تجدید شد که این عمل خشم اشرافیت مقتدر نظامی را علیهاش برانگیخت و او نیز پس از هفت ماه حکومت در نبرد با امیران متمرد کشته شد.[۳۱]
میزان مالیات محصولات کشاورزی مکان به مکان و زمان به زمان فرق میکردهاست. در زمان اوزون حسن در اکثر مناطق مالیات پنج یک یا خمس از محصولات کشاورزی رایج بود.[۳۲] قانوننامهٔ حسن پادشاه در زمان اوزون حسن تدوین شد و هدف از آن نظاممند ساختن مالیاتها بود.[۱۴] لاجرم با توجه به ستمی که بر روستاییان روا میشد، دور از ذهن بود که تنظیمات اوزون حسن مورد پذیرش عموم قرار گیرد و حدود یکصد سال بعد در اکثر مناطق گرفتن خمس یا اندکی کمتر از آن همچنان برقرار بود.[۳۲] در این دوره به تدریج اهمیت ایران در تجارت جهانی بر اثر بازشدن راه دریایی هند از طریق دماغه جنوبی آفریقا و درگیریهای مداوم نظامی میان تیموریان و دولتهای ترکان در غرب کمرنگ شد، چه اوضاع متغیر داخلی این دولتها موانعی بر سر راه مفاهیم اقتصاد سیاسی و ملاحظات تجاری فرامنطقهای ایجاد کرده بود.[۳۳]
شناخت ما از نظام پول رایج دولت آققویونلو دستکم در مناطق شرق آناتولی، از گزارشهایی است که در زمان سلطان سلیم یکم در این مناطق ضبط شدهاست: یک آقچه عثمانی در زمان آققویونلوها برابر با سه قراجه آقچه بود که به درهم نیز شهرت داشت. یک تنکه برابر با دو آقچه عثمانی و یک شاهروقی (تحریف شده شاهرخی) برابر با شش آقچه عثمانی بود.[۳۴] همچنین نوعی سکه نقره رواج داشت که وزن معیار آن ۴/۶ گرم یا ۵/۲ گرم بود و این سکه نیز تنکه نامیده میشد. سکههایی با وزن نیم، یکچهارم و یکهشتم سکه مذکور نیز موجود بود.[۳۴] در زمان آققویونلوها در کنار چند سکهٔ رایج تنکه، دینار به ویژه دینار تبریزی در جریان بودهاست.[۳۵] آققویونلوها سکهٔ طلایی به وزن یک مثقال شرعی یعنی حدود ۳/۴ گرم ضرب میکردند که به احتمال زیاد برابر با اشرفی مصری بودهاست.[۳۵]
فرهنگ و هنر
[ویرایش]پس از اضمحلال قراقویونلوها و گشایش ایران، نه تنها تختگاه آققویونلوها به شرق (تبریز) منتقل شد، بلکه فرهنگ ایرانی بر شیوهٔ حکومت و فرهنگ آنها تأثیرات بسزایی گذاشت. در دورهٔ اوزون حسن ریاست دیوان (وزیر)، مستوفی الممالک، محرر و میرآخور سلطنتی را متصدیانی ایرانی اداره میکردند.[۱۴] تبریز در فاصلهٔ میان سلطنت جهانشاه قراقویونلو و سلطنت اوزون حسن و پسر او یعقوب آققویونلو از مراکز عمدهٔ هنر کتابآرایی و معماری بود.[۳۶] از ابنیه دورهٔ اوزون حسن به غیر از مرمت مسجد جامع اصفهان، چیزی باقی نمانده. یکی از تاجران ونیزی که حدود سال ۱۵۱۰ میلادی از تبریز دیدن کرده، باغ و قصر هشت بهشت و سایر ابنیهٔ این شهر را توصیف کردهاست.[۳۷] خمسهٔ نظامی موجود در کاخ طوپقاپو و تاریخ طبری اثر محمد بن جریر طبری که در سال ۸۷۴ق/۱۴۷۰م تحریر شده از آثار تذهیب شده این دوره هستند.[۳۸] دربار حاکمان ترک در تبریز در روزگاری که مکتب هرات به دلیل اوضاع آشفتهٔ سیاسی در قلمرو شرقی تیموریان رو به افول گذاشته بود از هنر کتاب آرایی حمایت شایانی به عمل آورد. به عنوان نمونه، یعقوب بیک تا پایان عمر خود دوستدار فرهنگ ایران باقیماند.[۳۹]
فرمانروایان آققویونلو
[ویرایش]شماره | نام پادشاه | تصویر | سلطنت | تاجگذاری | تولد | مرگ | توضیحات |
---|---|---|---|---|---|---|---|
۱ | قرهعثمان | – | ۱۳۷۸ میلادی – ۱۴۳۵ میلادی | ۱۳۸۹ میلادی | ۱۳۵۰ میلادی | ۱۴۳۵ میلادی | بنیانگذار سلسله آققویونلوها بود، وی یکی از فرماندهان تیمور لنگ بود و توانست یک حکومت محلی تشکیل دهد. |
۲ | ابوالنصر سلطان حسن | ۱۴۵۰ – ۶ ژانویه ۱۴۷۸ ۸۲۸ – ۱۷ دی ۸۵۶ | ۱۴۵۰ میلادی ۸۲۹ خورشیدی | ۱۴۲۳ میلادی ۸۰۱ خورشیدی | ۷ ژانویه ۱۴۷۸ ۱۷ دی ۸۵۶ | بزرگترین حاکم آققویونلوها بود که حکومت کوچک آنان را به یک امپراتوری تبدیل کرد. او جهانشاه قراقویونلو را شکست داد و کشت سپس به نبرد با ابوسعید گورکان فرمانروای تیموری رفت و با کشتن وی بر سرتاسر ایران چیره شد و با عنوان «پادشاه ایران» تاجگذاری کرد. | |
۳ | ابوالفتح سلطان خلیل | ۷ ژانویه ۱۴۷۸ – ۱۵ ژوئن ۱۴۷۸ ۱۷ دی ۸۵۶ – ۲۵ خرداد ۸۵۷ | ۸ ژانویه ۱۶۷۸ ۱۸ دی ۸۵۷ | ۱۴۵۶ میلادی ۸۴۵ خورشیدی | ۱۵ ژوئن ۱۴۷۸ ۲۵ خرداد ۸۵۷ | برادرش یعقوب بیگ او را برکنار کرد و کشت. | |
۴ | ابوالمظفر سلطان یعقوب | ۱۵ ژوئن ۱۴۷۸ – ۲۴ دسامبر ۱۴۹۰ ۲۵ خرداد ۸۵۷ – ۳ دی ۸۶۹ | ۱۶ ژوئن ۱۴۷۸ ۲۶ خرداد ۸۵۷ | ۱۴۶۴ میلادی ۸۴۳ خورشیدی | ۲۴ دسامبر ۱۴۹۰ ۳ دی ۸۶۹ | وی با برکناری برادرش به سلطنت رسید، دوران سلطنت وی دوران تثبیت حکومت آققویونلوها بود و سرانجام همسرش او را مسموم کرد و کشت. | |
۵ | ابوالفتح سلطان بایسنقر | ۲۴ دسامبر ۱۴۹۰ – ۵ ژوئن ۱۴۹۲ ۳ دی ۸۶۹ – ۱۶ خرداد ۸۷۱ | ۲۵ دسامبر ۱۴۹۰ ۴ دی ۸۶۹ | ۱۴۸۰ میلادی ۸۵۹ خورشیدی | ۵ ژوئن ۱۴۹۲ ۱۶ خرداد ۸۷۱ | عموزادهاش رستم بیگ او را از سلطنت خلع کرد و کشت. | |
۶ | ابوالمظفر سلطان رستم | ۵ ژوئن ۱۴۹۲ – ژوئیه ۱۴۹۷ ۱۶ خرداد ۸۷۱ – تیر ۸۷۶ | ۶ ژوئن ۱۴۹۲ ۱۷ خرداد ۸۷۱ | نامشخص | ژوئیه ۱۴۹۷ تیر ۸۷۶ | عموزادهاش احمد بیگ او را کشت. دوران سلطنت وی دوران ثباتی نسبی بود. | |
۷ | ابوالنصر سلطان احمد | ژوئیه ۱۴۹۷ – ۱۳ دسامبر ۱۴۹۷ تیر ۸۷۶ – ۲۲ آذر ۸۷۶ | ژوئیه ۱۴۹۷ تیر ۸۷۶ | ۱۴۷۶ میلادی ۸۵۵ خورشیدی | ۱۳ دسامبر ۱۴۹۷ ۲۲ آذر ۸۷۶ | سرزمین میان شاهزادگان تقسیم شد، وی پادشاه آذربایجان بود و در جنگ با آیبه سلطان و فرمانروای فارس کشته شد. | |
۸ | ابوالمظفر سلطان الوند | ۱۴۹۷ – ۱۵۰۱ ۸۷۶ – ۸۸۰ | ۱۴۹۷ میلادی ۸۷۶ خورشیدی | نامشخص | ۱۵۰۲ ۱۵۰۲ | حکومت در دیاربکر و آذربایجان، درجنگ با شاه اسماعیل یکم شکست خورد و کشته شد. | |
۹ | ابوالمظفر سلطان مراد | ۱۴۹۷ – ۲۰ ژوئن ۱۵۰۳ ۸۷۶ – ۲۹ خرداد ۸۸۲ | ۱۴۹۷ میلادی ۸۷۶ خورشیدی | ۱۴۹۰ میلادی ۸۶۹ خورشیدی | ۱ ژانویه ۱۵۱۴ ۱۱ دی ۸۹۲ | آخرین شاه بایندر که در عراقین حکومت کرد و در سال ۱۵۰۳ از شاه اسماعیل شکست خورد. سرانجام، درمیش شاملو او را در سال ۱۵۱۴ کشت. |
پانویس
[ویرایش]- ↑ Daniel T. Potts (2014). Nomadism in Iran: From Antiquity to the Modern Era. p. 7.
در واقع، ایل بایندر که فرمانروایان آققویونلو به آن تعلق داشتند، همان نام و تمغا طایفه اُغوز را داشتند.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ "AQ QOYUNLŪ". Encyclopaedia Iranica. 5 August 2011. pp. 163–168.
- ↑ Arjomand, Saïd Amir (2016). "Unity of the Persianate World under Turko-Mongolian Domination and Divergent Development of Imperial Autocracies in the Sixteenth Century". Journal of Persianate Studies. 9 (1): 11. doi:10.1163/18747167-12341292.
فروپاشی امپراتوری تیمور لنگ به تعداد فزایندهای از حکومتهای تیموری که توسط پسران و نوه های او اداره میشد، مسبب بازگشت چشمگیر عثمانیان به عرصه قدرت و فتح بیزانس به پیشروی به سمت غرب و همچنین ظهور امپراتوریهای عشایری رقیب ترک-مغولی آققویونلو و قرهقویونلو در غرب ایران، یعنی عراق و شرق آناتولی شد. با این حال، در تمام این امپراتوریهای عشایری، زبان فارسی، زبان رسمی دربار باقی ماند و آرمانها ایرانی در پادشاهی غالب بود.
- ↑ Erkinov 2015, p. 62.
- ↑ Lazzarini, Isabella (2015). Communication and Conflict: Italian Diplomacy in the Early Renaissance, 1350-1520 (به انگلیسی). Oxford University Press. p. 244. ISBN 978-0-19-872741-5.
- ↑ Javadi & Burrill 2012.
- ↑ Historical dictionary of the Kurds, Michael M. Gunter,page 29, 2010
- ↑ "Ak Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-06-18.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ «AQ QOYUNLŪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۸.
- ↑ «دانشنامه بریتانیکا». ص. Turkmen Ak Koyunlu dynasty who created a short-lived empire in Iran, Iraq, eastern Anatolia, Armenia, and Azerbaijan٫.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ آژند ۱۵۹
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ آژند ۱۶۳
- ↑ آژند، ۱۶۰.
- ↑ ۱۴٫۰۰ ۱۴٫۰۱ ۱۴٫۰۲ ۱۴٫۰۳ ۱۴٫۰۴ ۱۴٫۰۵ ۱۴٫۰۶ ۱۴٫۰۷ ۱۴٫۰۸ ۱۴٫۰۹ Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۱۳.
- ↑ Anooshahr، «Timurids and Turcomans»، The Oxford Handbook of Iranian History، 273.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ آژند ۱۶۲
- ↑ آژند، ۱۶۱.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ آژند ۱۶۴
- ↑ آژند، ۱۶۵.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ آژند ۱۷۵
- ↑ آژند، ۱۷۸.
- ↑ آژند، ۱۷۹.
- ↑ آژند، ۱۲۴.
- ↑ آژند، ۱۲۵.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ آژند ۱۸۱
- ↑ آژند، ۱۸۲.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ آژند ۱۸۵
- ↑ آژند، ۱۸۷.
- ↑ آژند، ۲۲۴.
- ↑ آژند، ۲۲۵.
- ↑ آژند، ۲۲۶.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ آژند ۲۵۱
- ↑ آژند، ۲۴۱.
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ آژند ۲۷۴
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ آژند ۲۷۵
- ↑ آژند، ۳۸۱.
- ↑ آژند، ۳۷۸.
- ↑ آژند، ۴۰۰.
- ↑ آژند، ۱۰۲.
منابع
[ویرایش]- تاریخ ایران کمبریج. دوره تیموریان. ج. ششم. یعقوب آژند (مترجم). تهران: انشارات جامی. ۱۳۸۷. شابک ۱-۴۹-۵۶۲۰-۹۶۴-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک). - Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۱۳.
پیوند به بیرون
[ویرایش]