خویدوده - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

خویدوده یا به زبان اوستایی خوئیتودات (xᵛaētuuadaθa) مفهومی است که گفته می‌شود به پیوندهای زناشویی بین پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر (ازدواج خویشاوندی یا نزدیک، محارم خانوادگی هسته‌ای) اشاره دارد. معنا و کارکرد این اصطلاح زبان اوستایی از مضامین مشخص نیست. در ایران باستان ازدواج بین اعضای خانواده، از جمله خواهر و برادر ناتنی، خواهرزاده و برادرزاده و دختر و پسرعموها اتفاق افتاده است، این نوع از ازدواج تاریخ باستان به عنوان ازدواج با محارم تلقی نمی‌شد.

به باور شاپور شهبازی، خویدوده که به معنی ازدواج با محارم به کار رفته، در واقع به معنای «ازدواج با خویشاوندان» بوده، که بر اثر سوء تعبیر واژه‌های معادل «دختر» و «خویش» و «خواهر»، به ازدواج با محارم تفسیر شده و مایهٔ گمراهی مورخان یونانی و رومی و ارمنی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیده است.

در متون زرتشتی به زبان فارسی میانه به خویدوده اشاره شده است و یکی از مقدس‌ترین اعمال ممکن باشد. روشن نیست خویدوده در ایران ساسانی و پیش از آن، خصوصاً بیرون از خانواده‌های سلطنتی و اشراف («زناشویی با محارم دودمانی») و شاید، روحانیون رواج داشته است و این که رسوم نسبت داده شده به آن می‌تواند مشخصهٔ عمومی جمعیت باشد یا نه. به هر حال، شواهد متعلق به دورا اروپوس در ترکیب با منابع یهودی و مسیحی که از موارد واقعی در دوره ساسانیان یاد می‌کند، شواهد متون زرتشتی ساسانی را تقویت می‌کند.


معنی و ریشه واژه

[ویرایش]

مصرشناس دانمارکی، پل جان فراندسن در کتاب ازدواج با خویشاوندان نزدیک در مصر و ایران باستان: بررسی شواهد نظر دارد که اصطلاح «خویدوده» xvētōdah بهتر است به عنوان «ازدواج با خویشاوند نزدیک» (close-kin marriage) و نه «محارم» (incest) ترجمه شود.[۱]

نوشتار اوستایی نو اسم‌های «خوئیتودات» xᵛaētuuadaθa (مذکر) و xᵛaētuuadaiθī (مؤنث) و صفت‌های xᵛaētuuadaθa و xᵛaētuuadaθā (مؤنث) هستند. شیوهٔ نگارش قرن نوزدهمی qaêtvadatha (با q به جای xᵛ اوستایی) و نگارش‌های مشابه در ادبیات امروزی دوباره ظهور می‌کنند.[۲]

به نظر می‌رسد بخش اول این ترکیب «خویتو» (xᵛaētu) «خانواده» (یا مشابه) باشد که عموماً مشتق از خوی (xᵛaē-) «خود» با پسوند - تو - (-tu-) پنداشته می‌شود، گرچه این کاملاً هم بی‌اشکال نیست. بخش دوم، «دوده» (vadaθa) امروزه عموماً مشتق از فعل -وده (از *ود-) «منجرشونده به ازدواج» دانسته می‌شود، مرتبط با دیگر زبان‌های ایرانی و زبان‌های هندواروپایی که به «ازدواج یا شریک ازدواج» اشاره می‌کند. این ریشه‌شناسی را کارل فریدریش گلدنر پیشنهاد داد و امیل بنونیست و کریستین بارتولومه پذیرفتند و زان پس نظر رایج بین دانشوران غربی شد.[۲]

تعریف

[ویرایش]

«خویدوده» مفهومی است که گفته می‌شود به پیوندهای زناشویی بین پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر (ازدواج خویشاوندی نزدیک، محارم خانوادگی هسته‌ای) اشاره دارد. در متون زرتشتی به زبان فارسی میانه در دوران ساسانی به آن اشاره شده است و یکی از مقدس‌ترین اعمال ممکن باشد. معنا و کارکرد اصطلاح زبان اوستایی از مضامین مشخص نیست.[۲]

روشن نیست خویدوده در ایران ساسانی و پیش از آن، خصوصاً بیرون از خانواده‌های سلطنتی و اشراف («زناشویی با محارم دودمانی») و شاید، روحانیون رواج داشته است و این که رسوم نسبت داده شده به آن می‌تواند مشخصهٔ عمومی جمعیت باشد یا نه. به هر حال، شواهد متعلق به دورا اروپوس (شهری در سوریه) در ترکیب با منابع یهودی و مسیحی که از موارد واقعی در دوره ساسانیان یاد می‌کند، شواهد متون زرتشتی ساسانی را تقویت می‌کند.[۲]

مورخ اتریشی والتر شیدل می‌نویسد:روابط جنسی و زناشویی بین برادران و خواهران و بین والدین و فرزندان از قرن پنجم پیش از میلاد توسط منابع یونانی، رومی و سایر منابع خارجی به ایرانیان زرتشتی نسبت شده‌اند. قدیمی‌ترین متون باقی‌مانده از جامعه زرتشتی به اصطلاح «خویدوده» اولین بار در یسنا ۱۲٫۹، پس از قرن ششم پیش از میلادی — هرچند بدون تعریف ماهیت آن — اشاره می‌کند. در مجموع، این رشته‌های مختلف شواهد شکی باقی نمی‌گذارند که پیوندهای نزدیک واقعاً در طول قرن‌ها رخ داده است. ادعاهای خارجی مبنی بر اینکه همه ایرانیان، یعنی زرتشتیان، درگیر روابط با محارم بودند ارزش کمی دارند، شبیه به ادعای غیرممکن که هر ایرانی چند همسر داشته است.[۳]

دربارهٔ شیوهٔ این ازدواج میان پژوهشگران و اوستاشناسان اختلاف دیدگاه وجود دارد که منظور از خویدوده ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان است یا منظور ازدواج با محارم مانند خواهر و مادر است. به باور علیرضا شاپور شهبازی، «خویدوده» که به معنی ازدواج با محارم به کار رفته در واقع معنای «ازدواج با خویشاوندان» می‌داده، که بر اثر سوء تعبیر واژه‌های معادل «دختر» و «خویش» و «خواهر»، به ازدواج با محارم تفسیر شده و مایهٔ گمراهی مورخان یونانی و رومی و ارمنی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیده است.[۴]

منشأ

[ویرایش]

پل جان فراندسن نوشته است «نمی‌توان منشأ دقیق ازدواج نزدیک را در ایران پیدا کرد و نویسنده مطمئن نیست که ایرانیان این رسم را از تمدن‌های باستانی دیگر گرفته باشند. به عبارت دیگر، ازدواج خویدوده ممکن است در اصل متعلق به خود پارسیان (ایرانیان) بوده باشد.»[۱]

تورج دریایی نوشته است: نظر به اینکه ازدواج با محارم در بین دیگر اقوام هند و اروپایی مشاهده نشده است، منشأ این نوع ازدواج در ایران دشوار است. تمدن ایلام یکی از مهم‌ترین تمدن‌های تأثیرگذار بر ایرانیان بوده، ازدواج خواهر-برادر در بین خانواده پادشاهی ایلام مرسوم بوده است و و ممکن است خانواده شاهی هخامنشیان این سنت را از آیین ایلامیان اقتباس کرده باشند. می‌توان گفت که ازدواج با محارم به صورت موازی و همسو در ایران و مصر پیشرفت کرد؛ در مصر عملی سلطنتی بود که میان توده‌های مردم نیز رایج شد اما در ایران یه واسط مذهب، عمل به آن مباح شد.[۵]

طبقه‌بندی

[ویرایش]
شجره نامه مشی و مشیانه اسطوره ای و فرزندان آنها.

در اسطوره

[ویرایش]

والتر شیدل در مقاله ازدواج خواهر و برادر و فرزندان و والدین در جوامع پیشامدرن می‌نویسد در تمامی جوامع سنت‌های اساطیری یک استثنای اصلی در ازدواج با محارم هستند: خدایان اولیه و همچنین شخصیت‌های بنیان‌گذار انسان، غالباً درگیر در روابط با محارم توصیف می‌شوند، خواه ناچار (در غیاب شرکای نامرتبط) یا برای تأکید بر موقعیت مافوق بشری آنها.[۳]

منشأ اسطوره‌ای در مزدیسنا

بنا بر متون پهلوی، خویدوده را اورمزد در زمان آفرینش شروع کرد و خویدوده، بشر را به یکدیگر مرتبط کرده و از دوره اختلاط که در آن خیر و شر برای برتری رقابت می‌کنند گذر خواهد داد و به فرشکرد یعنی دوره‌ای خواهد رساند که در آن جهان دیگر بار به همان گونه‌ای خواهد بود که اورمزد خلقش کرده بود. در یسنا ۴۵٫۴ , گفته شده سپنتا آرمیتی دختر اورمزد بوده، ولی جزئیات این که اهورامزدا چگونه پدر او بوده جایی یافت نمی‌شود. برای مثال، در بُندَهِشن گفته شده، اورمزد همهٔ موجودات بهشتی از جمله خود را برهنید. از طرف دیگر گفته شده اورمزد هم پدر و هم مادر آفرینش بوده؛ مادرش وقتی آن را در جهان فکر (مینای) پرورش می‌داد و پدرش وقتی آن را به جهان هستی (گیتی) منتقل می‌کرد. در دادستان دینیگ در خصوص نخستین خویدودهٔ مشی و مشیانی (اولین انسان‌ها) گفته شده که خالق از کنشی که همه مخلوقات از آن ساخته شدند احساس لذت می‌کرده، که در آن این کنش واژه‌ای است که می‌تواند به کنشی جنسی اشاره کند ولی بی ابهام نیست. نویسنده دینکرد می‌گوید مردم باید آن را انجام دهند، زیرا مشخص است که خالق آن را انجام داده وقتی چنین آفرینش‌هایی خلق می‌کرده است.[۲]

در خاندان‌های سلطنتی و حاکم

[ویرایش]

در تعدادی از جوامع ماقبل مدرن، روابطی از این دست در انحصار پادشاهان بود و برای مردم عادی ممنوع بود و به شدت با سنت‌های اساطیری محارم الهی مرتبط است.[۶] «ازدواج محارم سلطنتی» اغلب در چارچوب تعدد زوجات، روابط زناشویی حاکمان با خویشاوندان نزدیک برای اهداف سیاسی انجام می‌شد و می‌توانست با جفت‌گیری چندهمسری غیر فامیلی تکمیل شود. در برخی جوامع، گه گاه اعمال زنا با محارم به منظور بهره‌مندی از پیامدهای ماوراء طبیعی فرضی آنها انجام می‌شد. در هر دو سناریو، «زنا با محارم» توسط حاکمان مطلق و دیگر افراد ممتاز به عنوان تخطی عمدی از هنجارهای جهانی به منظور تأکید بر ماهیت خارق‌العاده و غالباً خداگونه خود، با مادران، خواهران و دختران خود روابط زناشویی برقرار کرده‌اند. می‌توان این رسم را در سراسر جهان یافت. قدیمی‌ترین شواهد باقی مانده از مصر به دست می‌آید که به هزاره سوم قبل از میلاد می‌رسد. موارد دیگر شامل سلسله‌های مختلف باستانی خاور نزدیک و میانه، اینکاهای متاخر در پرو، حاکمان میکستک در مکزیک،[۳] روسای پیش از ارتباط با دیگر کشورها در هاوایی،[۷] ایلامیان، فنیقیه[۶] و پادشاهان شرق آفریقا تا همین اواخر در یک قرن پیش است.[۳]

به عنوان دلیل به نظر می‌رسد در برخی موارد، تعالی و پرستش شدید حاکم امری ضروری بوده است، عنوان مثال در میان فراعنه مصر، اینکاها، یا برخی از پادشاهان آفریقایی. در فرضیه دیگر، انزوای خاندان و ترس از رقبا ممکن است قدرتمندترین انگیزه باشد، مانند دودمان بطلمیوسی. هدف محروم کردن رقبا از معاشرت زناشویی با اعضای خانواده حاکم است. با این حال، به نظر می‌رسد که هیچ عامل واحدی در آن نقش نداشته باشد.[۳]

در ایران

[ویرایش]

در ایران باستان ازدواج بین اعضای خانواده، از جمله خواهر و برادر ناتنی، خواهرزاده و برادرزاده و دختر و پسرعموها اتفاق افتاده است، این نوع از ازدواج در این برهه از تاریخ به عنوان ازدواج با محارم تلقی نمی‌شد.[۸]

جوآن ام. بیگوود در مقاله ازدواج با محارم در ایران هخامنشی: اسطوره‌ها و واقعیت‌ها می‌نویسد: هرودوت روایت کرده است که «کمبوجیه دوم با خواهرش آتوسا و یک خواهر دیگر تنی دیگر که نام او را ذکر نکرده ازدواج کرد» ه به فرض صحت در هیچ جای کتاب نیامده است که آتوسا خواهر تنی او بوده است. کتزیاس نیز از رکسانا بدون ذکر اصل و نسب به عنوان یکی از زنان کمبوجیه نام برده است. در منابع بعدی یونانیان این دو گزاره با یکدیگر ترکیب شده و آمده است که «کمبوجیه با دو خواهر تنی خود آتوسا و رکسانا ازدواج کرد.» هرودوت با قاطعیت بیان می‌کند که پیش از کمبوجیه دوم، ازدواج با خواهر یک رویه ایرانی نبوده است. احتمال این نیز وجود دارد که هر دو ازدواج او با خواهران ناتنی‌اش بوده باشد. در ایران، به گمان من (بیگوود)، تنها برای سه نفر از دوازده پادشاه از کمبوجیه تا داریوش سوم، یا بهتر است بگوییم فقط برای سه نفر از هشت نفری که در منابع شرکای ازدواجشان محارم هستند، شواهد موثقی دال بر چنین ازدواجی داریم. در همه موارد نیز احتمالاً آنها خواهر و برادر ناتنی هستند. بسیاری از موارد دیگر از تعصب صرف نویسندگان یونانی و رومی نشأت می‌گیرد و ما نباید از این بابت گمراه شویم. اگر ازدواج‌های سلطنتی در واقع شامل خویشاوندان نزدیک‌تر از خواهر و برادر ناتنی نمی‌شد، باید اذعان داشت که اساساً نوع ازدواج با آنچه در جهان یونان و مقدونیه (یونان) در قرن‌های پنجم و چهارم قبل از میلاد یافت می‌شد، تفاوتی نداشت.[۹] اتهام زنا با محارم در مجموعه ای از اعمال توهین‌آمیز مرتکب شده توسط کمبوجیه ذکر شده است، که همهٔ آنها برای تأکید بر جنون و غرور وی است، باید از پذیرش آنها احتیاط کند. آنها از یک منبع مشترک مصری که با کمبوجیه دشمن بود، سرچشمه گرفته بودند، و نادرست بودن برخی از این اعمال نسبت داده شده، مانند کشتن گاو نر آپیس، ثابت شده است.[۸]

مری بویس دربارهٔ ازدواج در دوره اشکانی می‌نویسد:

دو سند به خط یونانی، عبارت‌های تاریخ و نام سلطنتی شاهنشاهی اشکانی نام همسران اصلی وی را دربردارند. در سند قدیم چنین آمده است: «در عهد شاهنشاه ارشک … و شهبانوان سیاک، خواهر تنی و همسر وی، و اریه‌زاد مشهور به اَوتُمَه، دختر شاه بزرگ، تیگران، و همسر وی (یعنی ارشک)، و آزاد، خواهر تنی و همسر وی». این عبارت‌ها شهادتی روشن از معاصران به دست می‌دهد که اشکانیان در عمل خویدوده، از هخامنشیان پیروی می‌کردند. در میان دست‌نشاندگان و همسایگان زرتشتی آنها، موارد دیگری از زناشویی خواهر-برادری ذکر شده است؛ مثلاً زناشویی هلنا با مُنوبازوسِ ادیابنه‌ای و اِراتو و تیگران چهارم از دودمان آرتاشسی ارمنستان. تیرداد یکم (آغاز سلطنت ۲۴۶ پیش از میلاد)، پادشاه بسیار مؤمن ارمنستان در کتیبه‌اش واقع در گارنی، خود را برادر شهبانویش توصیف می‌کند.[۱۰]

در دوره ساسانی از عنوان «ملکه» توسط تمام زنان خانواده سلطنتی ساسانیان، از جمله دختران و خواهران پادشاه و همسران شاهزادگان ساسانی، استفاده می‌شد.[۱۱] مطابق گفته‌های ماریا بروسیوس، تاریخ‌نگار امروزی، «با تجزیه و تحلیل مدارک نوشتاری مربوط به دوره ساسانیان نمی‌توان ازدواج پادشاهان ساسانی را با محارم خود نتیجه‌گیری کرد.»[۱۱] برای نمونه ازدواج اردشیر دوم با دو دخترش به هیچ وجه قابل تأیید نیست، اما با توجه به تمایل پلوتارک به شایعات دربار، به نظر می‌رسد این ازدواج‌ها بر انحطاط دربار ایران که در تصویر کلیشه‌ای آشکار می‌شود تأکید می‌کند.[۸]

در بین مردم عادی

[ویرایش]

تنها دو استثنای عمده برای ازدواج فرزندان و والدین و خواهر و برادر در بین مردم عادی در دوران پس از باستان (حدود ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی) وجود دارد:

  1. ایران زرتشتی: در منابعی از قرن پنجم پیش از میلاد تا قرون وسطی، ازدواج‌های والدین و فرزندان و خواهر و برادران به نحوی پیوسته به اعضای جامعه دینی زرتشتیان در خاورمیانه نسبت داده می‌شود و بارها در نوشته‌های زرتشتی از چنین ازدواجی تمجید شده است. حمایت از چنین نوع ازدواجی در دوره‌های خاصی از تاریخ ایران، یعنی در قرن سوم، زمانی که آیین مانوی دین زرتشتی را به چالش کشیدند، شدت گرفت و مهم‌تر از آن در قرن ششم، زمانی که مسیحیت به یک تهدید بزرگ تبدیل شد و سرانجام در قرون هشتم و نهم که حمایت دولتی از دین زرتشتی فروپاشیده بود و مسلمانان در حال افزایش بودند و به نخبگان جدید تبدیل می‌شدند. در اینجا ادعا می‌شود که خویدوده هدفی عملی داشت و آن حفظ ثروت در خانواده و جامعه در زمانی بود که تغییر دین، بقای دین زرتشتی را تهدید می‌کرد.[۱۲]
  2. مصر رومی: مصر اندکی قبل و تحت حکومت رومیان (قرن اول پیش از میلاد تا سوم قرن پس از میلاد) تنها جامعه شناخته شده‌ای است که در آن ازدواج بین خواهر و برادرهای کامل به‌طور معمول در میان افراد عادی تک‌همسری انجام می‌شد و آمار و داده‌های مستند قابل اندازه‌گیری ای برای آن رسم تولید می‌کرد. در غیاب گزارش‌های ادبی همزمان، دلایل این الگوی منحصر به فرد انتخاب همسر بحث‌برانگیز است. در هیچ‌یک از این دو مورد (مصر و ایران)، لزوماً انتظار نمی‌رفت که همسران نزدیک به هم از لذت جنسی برخوردار شوند.[۳]

رایج بودن خویدوده در بین مردم عادی به‌طور گسترده مورد مناقشه قرار گرفته است.[۱۳]

جوآن ام. بیگوود می‌نویسد: ما هیچ اطلاعی از ازدواج اعضای نزدیک خانواده در میان ایرانیان عادی در دوره هخامنشی نداریم. تقریباً همهٔ آنچه از آن یاد شده در خانواده سلطنتی هستند. این نشان می‌دهد که وقتی نویسندگان یونانی و رومی به‌طور کلی دربارهٔ ویژگی‌های زناشویی ایرانیان اظهار نظر می‌کنند، تنها به طبقه حاکم و سایر خانواده‌های طبقات بالای جامعه اشاره می‌کنند همچنین هیچ مدرکی مبنی بر اینکه دین زرتشتی یا هر دین دیگری نقشی داشته باشد، وجود ندارد. اگر چنین ازدواج‌هایی در ایران هخامنشی رایج بودند، مطمئناً در تاریخ هرودوت، که تنها به ازدواج کمبوجیه به عنوان یک ازدواج غیرعادی اشاره شده، انعکاس پیدا می‌کرد یا در آثار نویسندگانی مانند گزنفون، افلاطون یا در تاریخ‌های بعدی استرابون — تنها به ازدواج نزدیک مغان، در بخش برگرفته از منابع ادبی اشاره کرده است — این موضوع گزارش می‌شد.[۹]

در بین مغان

[ویرایش]

در ادوار قدیم تاریخ دینی ایران باستان روحانیان آیین‌های گوناگون مغ نامیده شده‌اند.[۱۴] هاشم رضی می‌نویسد: مغان افرادی بوده‌اند روحانی و طبقه‌ای محدود که انجام امور مذهبی به وسیلهٔ آنان صورت می‌گرفته است و بعدها بر اثر گسترش قدرت مذهبی‌ای که یافتند، طبقهٔ مقتدری را تشکیل دادند. اینان کاهنان آیین‌های کهن بودند.[۱۵]

بر طبق نظریه فریدریش فون اشپیگل، اصل و اساس ازدواج با محارم مربوط به مغان بومی بوده که بعدها به آریاییان مهاجر رسیده است.[۱۶]

منابع دینی زرتشتیان

[ویرایش]

اوستای نو

[ویرایش]

اوستای نو بخش‌هایی از اوستا، کتاب مذهبی دین زرتشتی را شامل می‌شود که در دوران پس از زرتشت تنظیم شده‌اند. در حالی که واژه اوستایی xᵛaētuuadaθa هنوز در متون اوستایی نو دارای معنا و کارکرد مبهم است، تنها بعدها در زبان فارسی میانه/پهلوی ساسانی است که این اصطلاح به شکل کنونی خود استفاده می‌شود.[۲] اوستا هیچ جزئیات صریحی دربارهٔ xᵛaētuuadaθa ارائه نمی‌دهد و ارزیابی شواهد اوستایی بر مبنای متون پهلوی و سنت ساسانی مسئله دارد.[۲]

در وندیداد ۸٫۱۳، اهورامزدا دستورهایی در خصوص نوع ادراری می‌دهد که می‌تواند برای شستن یک «بُرَندهٔ جسد» استفاده شود، متصدی کفن و دفن: ادرار حیوانات مشکلی ندارد، ولی مال مردم نباشد، جز زن و مرد در خویدوده. این حکم تا زمان روایات پارسی که ḵᵛetyudaṯ برای محو آلودگی توصیه شده هم انعکاس یافته است.[۲]

در یسنا، صفت xᵛaētuuadaθā برای دئینا مزدئیسنش، دین یک مزدیسنای واقعی استفاده می‌شود در توصیفی از این که او ظاهراً پس از یک مسابقه مناسکی رقابتی پیروز می‌شود، چگونه اسب‌هایش را از ارابه باز می‌کند و اسلحه‌اش را زمین می‌گذارد. این نوشته تقریباً به عنوان نتیجه the Frauuarānē, the āstuiiē است: «من (پندار، گفتار، کردار و دئینای نیک) خود را با تحسین تقدیم می‌کنم،» که در آن شاعر-قربان‌کننده خود را همچون شخصی که اهورامزدا را تحسین کرده و برای او قربانی می‌کند تعریف می‌کند و وفاداری خود را به قدرت‌های نیک علیه قدرت‌های شر اعلام می‌کند و انتظار نتیجه یسنا و پیروزی بر قوای تاریکی را دارد. پیروزی‌های گذشته، حال و آینده دئیناهای قربانگر هم در haptaŋhāiti ی یسنا مورد اشاره قرار گرفته‌اند و اشاره به xᵛaētuuadaθā در اینجا ظاهراً باید در ارتباط با یسنا ۵۳، به عنوان بخشی از پیروزی بر قوای تاریکی و شر دید.[۲]

در ادبیات فارسی میانه

[ویرایش]

در ادبیات فارسی میانه، اشاراتی پراکنده به خویدوده وجود دارد که بر مزیت انجام دادن و پیامدهای شوم انجام ندادن آن متمرکز است.

ارزش خویدوده

یکی از استدلال‌های موبدان زرتشتی برای خویدوده این است که هرچه فرزند به والد نزدیکتر باشد فضایل نیک انسان محتملتر است ماند و حتی ارتقا بیابد. دینکرد مثال‌های متعددی ارائه می‌کند که چرا این حرف درست است. در فهرستی از نصایح منتسب به موبد عالی‌رتبه آدورباد پسر مهرسپند در دینکرد ۳٫۱۹۹، توصیه شده است که زنی از تهمگ (بذر) خود بگیرید، تا «پیوندتان راست‌تر رود؛» فهرست مشابهی به او در متون پهلوی منسوب است که جای راست‌تر پیوند تهمگ و «دورتر» را دارد، و بیان می‌کند که بیشترین ضرر از آن دسته از مخلوقات اورمزد نتیجه می‌شود که از پدرانی حاصل شده‌اند که دخترانشان را برای ازدواج به دیگران می‌دهند و از دختران دیگران می‌خواهند که با پسرانشان ازدواج کنند. زادسپرم، در توضیحی مختصر، سه بهترین توصیه زرتشت به بشریت را ذکر کرده که سومیش خویدوده است، که کارش پیشبرد بذر خالص (ابیزگ تهمگ-رویشنی) و تضمین کردن تولد نیک بچه‌هاست (هوزاییشنی ای فرزندان). بنا به روایات پهلوی همه انواع شیاطین زمانی آمدند که بیگانگان آمدند و با ازدواج با دختران ایرانیان مایهٔ آنان را آلوده کردند.[۲]

انجام خویدوده علیه نیروهای شر

تنها زمانی که سوشیانس در انتهای عالم بیاید همه بشریت خویدوده خواهند کرد و شر برای همیشه مطرود خواهد شد.[۲]

در مقابل خویدوده دیوان را دور می‌کند. در دینکرد ۳٫۸، گفته شده هر بار انجام خویدوده یادآور نخستین خویدوده به آنهاست، که دشمنانشان، انسان‌ها، را پدیدآورد، و چنان رنجی درشان ایجاد می‌کند که انگیزهٔ آسیب زدن و تخریب را از آن‌ها می‌گیرد. در فهرست پندهای منتسب به زرتشت در دینکرد ۳٫۱۹۵, ۱۹۶، می‌خوانیم که با انجام خویدوده، دیوان از بدن‌های مردان بدور نگاه داشته می‌شوند و دهمان آفرین در آن‌ها جای می‌گیرد. این داستان که جمشید چگونه خواهرش جمگ را به دیوی داد و خود با خواهر دیو ازدواج کرد هم در روایات پهلوی آمده است. در دیگر متون، جمگ از جماع با جم سرباز می‌زند، اما اینجا وقتی جم و دیوان در حال نوشیدن اند، جمگ جایش را با خواهر دیو عوض می‌کند و با برادر خود می‌خوابد، که در اینجا دیوان باز به دوزخ می‌گریزند. بنا بر روایات پهلوی، اولین باری که شخص خویدوده می‌کند، ۱۰۰۰ دیو و ۲۰۰۰ جادوگر می‌میرند.[۲]

مجازات و پاداش

پاداش انجام خویدوده و مشارکت در پیشبرد جهان به سوی فرشکرد و مجازات خودداری از انجام آن هر دو قابل توجه‌اند. در ارداویراف‌نامه گناهکارانه بودن نسبی عدم انجام خویدوده در حد عدم انجام یسناها و نخواندن گاتها خوانده شده است. در نتیجه ارواح این گنهکاران به بهشت نمی‌رسد ولی اگر در دولت سمتی نداشته باشند در مرحله ستاره‌ای و در غیر این صورت در مرحله ماه می‌ماند. این مکان جایگاه روج کودکی که پیش از نه سالگی می‌میرد هم هست که فقط در صورتی به بهشت می‌رود که پدر/مادر (خویدوده؟) اش راستکار باشد. آن‌ها که مناصب دولتی نداشتند در مرحله خورشید می‌مانند. اما گفته می‌شود آن‌ها که خویدوده کرده‌اند نوری به بلندای کوه از خود ساطع می‌کنند و در جایگاه رادان، راست گویشان و قربان کنندگان و خوانندگان گاتها و آستوان دین مزدیسنا قرار می‌گیرند.[۲]

همچنین بنا بر روایت عماد پسر اسوهیشت مجازات گناه کسی که ازدواج خویدوده را با ربودن دختر پیش از ثبت محضری بشکند، این است که هرگز به وجود برتر نخواهد رسید. در مینوی خرد، از بین بردن (ویشوبیشن) خویدوده در کنار تماس جنسی مقعدی، منفعل و فعال، قتل انسان راستکار، و دیگران شدیدترین گناهان دانسته شده است. مشابهاً کسی که از ازدواج خویدوده «اباز دارد» به دوزخ می‌رود. در روایات فارسی گناه منع کردن از انجام خویدوده در رتبهٔ بدترین گناهان سوم است، پس از غلام بردگی، زن کسی بدله کردن.[۲]

سنگ‌نوشته کرتیر

[ویرایش]

کهن‌ترین سند واژهٔ «خویدوده» در سنگ‌نوشتهٔ کرتیر بر کعبهٔ زرتشت در نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید وجود دارد. سنگ‌نوشته اگرچه توضیح دقیقی ندارد، وجود اصطلاح و اهمیت مفهوم را در آغاز دوره ساسانی تأیید می‌کند.[۲]

تلاش موبدان زرتشتی برای ترویج خویدوده در بین بخش‌های بزرگ‌تری از مردم، ظاهراً در زمان سلسله ساسانیانی از قرن سوم میلادی به بعد افزایش یافت. در آن قرن، موبد اعظم کرتیر در سنگ‌نوشته‌ای به خود می‌بالد که او خویدوده را در ایران تشویق کرده است.[۱۷]

در شاهنامه

[ویرایش]

فردوسی ازدواج با محارم را فقط بین شاه کیانی بهمن درازدست و دخترش همای چهرزاد ذکر می‌کند.[۱۸]

در حقوق دینی ساسانی

[ویرایش]

در متون مربوط به حقوق دینی، از جمله هیربدستان، شایست و ناشایست، و روایت امید اشوهشتان و آذرفرنبغ فرخزادان هم موضوع ارزش خویدوده را مورد اشاره قرار داده‌اند. هیربدستان و نیرنگستان در اولین اشاره به خویدوده می‌گوید «فضل (کربگ) «هیربدستان کردن» (درس خواندن برای موبد شدن) از خویدوده متفاوت است، زیرا اولی یک چیز است، دومی دو چیز»، و منبع دیگری هم همین را می‌گوید.

مادگان هزار دادستان اشارات اندکی به روابط خویدوده دارد. خود این لفظ استفاده نشده، شاید به این دلیل که دقیق نبوده و به روابط متنوعی اشاره داشته است.

این مواردیست که در این کتاب آمده:

  • ۴۴٫۸–۱۴:بحث دربارهٔ میراث دختر بزرگ از بین دو دختر مردی فاقد وصیت‌نامه است که در صورتیکه پدر سهم دختر بزرگتر را به عنوان مالکیت مطلق داده باشد؛ آیا این دختر باید از مابقی املاک او هم به عنوان امین سهمی ببرد یا نه. این مورد با موردی قیاس می‌شود که در آن پدر به دخترش سهمش را به عنوان دختر می‌دهد و سپس با وی ازدواج می‌کند. بنا بر یک منبع او باید به عنوان همسر هم سهمی ببرد، در حالی که دیگری می‌گوید نباید سهم ببرد و سومی می‌گوید دختر بزرگتر استور (امین) خواهد بود ولی دختر جوان‌تر سهم می‌برد.
  • در ۱۰۴٫۹–۱۴ :مردی شیئی طلایی را به زنش و نقره‌ای را به دخترش اختصاص می‌دهد. اگر او با دخترش ازدواج کند، سؤالی که پیش می‌آید این است که آیا دخترش می‌تواند هر دوی آن‌ها را داشته باشد؟
  • ۱۰۵٫۵–۱۰:مردی دو قسمت از زمین خود را به ارث گذاشته است، یکی را به اولین فرزند پسرش (اگر پسر باشد؟) و دیگری را به اولین فرزند دخترش (بدون توجه به جنسیت). پسر و دختر ازدواج می‌کنند و صاحب یک دختر می‌شوند، سپس یک پسر، و دختر اول ارث می‌برد، زیرا آنها فقط می‌توانند ارث برای فرزند اول داشته باشند.
  • ۱۸٫۷–۱۲: پدر می‌خواهد چیزی را که دارد (به عنوان استور/امین) پس از ده سال به پسرش بدهد. اگر پسر با دختر پدرش ازدواج کند، بعد از ده سال مال اوست و اگر قبل از تمام شدن ده سال با او ازدواج کند، استور از آن اوست. در غیر این صورت، اگر پدر بخواهد بگوید بعد از ده سال به او داده می‌شود و (همچنین) اگر با دختر پدر ازدواج کند، مال او (از زمان عقد) خواهد بود. اگر با او ازدواج نکند، مطلقاً مال او نخواهد بود. هیچ موردی در رابطه با ازدواج مادر و پسر وجود ندارد.[۲][۱۹]

مسایل مختلف حقوقی همچنین در متون حقوق دینی ظهور می‌کنند؛ مثلاً در اشاره دوم هیربدستان و نیرنگستان می‌گوید اگر دختری پیش از نه سالگی به بلوغ جنسی برسد مرد می‌تواند با او مانند زن عادی یا خویدوده به شیوه معمول تماس جنسی داشته باشد.[۲]

در منابع غیرزرتشتی

[ویرایش]

یونانی-رومی

[ویرایش]

به نظر می‌رسد که اولین متن در این زمینه توسط یک نویسنده یونانی به نام خانتوس تاریخدان یونانی هم عصر با هرودوت در سدهٔ پنجم پیش از میلاد نقل شده باشد.[۲۰] خانتوس در لیدیه (امروزه ازمیر و مانیسا در ترکیه) زندگی می‌کرد. تنها تعداد بسیار کمی از نقل‌قول‌های او باقی مانده است. نویسندگان بعدی مانند کلمنت اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد نقل می‌کنند که خانتوس ادعا کرده که رابطه جنسی با مادر، دختر و خواهر یکی از رسوم مغان (کاهنانی باستانی با دین و منشأ نامشخص) بود. با این حال، اینکه دقیقاً او چه گفته معلوم نیست و نمی‌توان از اعتبار این نقل قول مطمئن بود.[۸] کتزیاس نیز ذکر کرده است که مغ‌ها با خویشاوندان خود روابط جنسی و زناشویی دارند.[۲] سوتیون (۲۰۰–۱۷۰ قبل از میلاد)، شاعر رومی کاتولوس (۸۴؟ -۵۴ قبل از میلاد) و استرابون (۶۳ پیش از میلاد. -۲۴ میلادی) نیز سه منبع نسبتاً اولیه منبع اولیه هستند که از ازدواج مغان با مادران خویش صحبت کرده‌اند. نویسندگان یونانی-رومی بعد از آنها به جای «مغ» (Magi) از «مردم پرشیا» (Persians) صحبت کرده‌اند.[۲۰]

کورتیوس (قرن اول میلادی) در تاریخ اسکندر مقدونی بیان می‌کند که فرماندار سغد (ازبکستان کنونی) سیسیمیترس (سردار سغدی) دو پسر از مادر خود داشت زیرا در این مردم چنین ازدواجی جایز بود. او مشخص نکرده است که منظور او از این مردم چه کسانی است.[۲۱]

شاعر رومی اووید نیز اشاره‌ای به روابط خویشاوندی در امپراتوری ایران داشت.[۲]

یهودی

[ویرایش]

خاخام‌های یهودی بابلی در تلمود بابلی (مجموعهٔ فقه یهودی گردآوری‌شده میان سده‌های ۳ تا ۵ میلادی) یک تفسیر حقوقی-نظری در مورد روابط جنسی بین خواهر و برادر، تدوین کردند، به این ترتیب که برای یهودیان ممنوع و برای جنتیلها (غیریهودیان، بدون ذکر مستقیم دین زرتشتی در متون)، مجاز است.[۲۲] فیلون اسکندریه می‌گوید که اشخاصی که محصول رابطهٔ محارم با محارم بودند، خود را متعالی و نجیب می‌دانستند.[۲]

اسلامی

[ویرایش]

ابومنصور عبدالملک ثعالبی می‌نویسد که زرتشت باید ازدواج را حلال کرده و آنها را بین خواهر و برادر و پدر و دختر قرار داده باشد زیرا آدم پسران خود را به ازدواج دختران خود درآورده است. علی بن حسین مسعودی گزارش داد که اردشیر بابکان به مردم خود گفت که برای تحکیم پیوندهای خانوادگی با خویشاوندان نزدیک ازدواج کنند. ابوحیان توحیدی این عمل تاریخی را در مقایسه با اعمال مردم عرب مثالی از تباهی، عقب ماندگی ذهنی، و فریب‌خوردگی پارسیان غیر عرب اعلام کرد و خاطرنشان کرد که این عمل منجر به نقایص مادرزادی شده و به اشتباه اعلان شده است. این عملی است که حتی توسط حیوانات هم انجام نمی‌شود.[۲]

مسیحی

[ویرایش]

یوسبیوس قیصریه اسقف مسیحی در سده چهارم از عارف مسیحی ابن دیصان نقل می‌کند که گفته است: ایرانی‌ها هر جا که می‌رفتند این عمل را با خود می‌آوردند و کاهنان مجوس هنوز در زمان او آن را انجام می‌دادند، در حالی که ادبیات کلمنتین و بازیل قیصریه هر دو در مورد غیرقانونی بودن چنین اعمالی در مقایسه با دکترین مسیحی اظهار نظر کردند. نویسندهٔ مسیحی ارمنستان در سده پنجم میلاد، یزنیک کوغباتسی زرتشت را متهم کرد که این آموزه را به دلیل تمایل خود برای تبلیغ آن در بین مردمش ترویج داده است. در قرن پنجم قدیس مسیحی جروم پارسیان را در میان مردم اتیوپی، قوم ماد، و مردم هند به عنوان کسانی که با اعضای زن خانواده خود آمیزش داشتند، قرار می‌دهد. شورای کلیسایی بیت لاپات و پدرسالار آبای اول/ مار آبا که خود از دین زرتشتی به مسیحیت گرویده بود، اعلامیه‌هایی علیه زرتشتیانی که به مسیحیت گرویده بودند اما همچنان از خویدوده دفاع می‌کردند، صادر کرده است.[۲]

جامع‌ترین گزارش‌ها از مسیحیت شرقی است که تحت حکومت پارسیان در اواخر قرن هشتم میلادی، زندگی می‌کردند، آنها نوشتند که اینها فقط داستان‌های ساختگی مردمان دوردست نبوده، بلکه در واقع بسیار واقعی و به‌طور گسترده اجرا می‌شوند.[۲۳]

مورخ اتریشی والتر شیدل می‌نویسد، کشیش ایسوبخت، متعلق به کلیسای مشرق پدرسالار پارس، از مسیحیان و دیگر مردمان می‌خواهد که این رسم را انجام ندهند. از او نقل شده است که: «به قضاوت خدا اشاره کرد که در اغلب فرزندانی که از چنین پیوندهای کثیفی ظاهر می‌شوند، چیزی غیرعادی وجود دارد. اندام‌ها، چشم‌ها، دست‌ها و پاها و سایر اندام‌هایشان ضعف نشان می‌دهند و پوستشان رنگ‌های مختلفی دارد.» اگرچه این به وضوح یک روایت خصمانه است که ممکن است حاوی ادعاهای کلیشه‌ای بی‌اساس باشد، ایسوبخت یک شاهد عینی بالقوه بود و مشاهدات او کاملاً با موارد خاصی از اختلالات ژنتیکی ناشی از زنا با محارم و خویشاوندان، مانند بدشکلی‌ها، نقص‌های چشمی، و مشکلات پوستی مطابقت دارد.[۲۴]

یونانی

[ویرایش]

ویژگی مشترک منابع غیر ایرانی این است که به ندرت از خود ایرانیان نام می‌برند، حتی اگر گهگاه از روحانیون مجوس یاد کنند. بسیاری از منابع کلاسیک و نویسندگان متأخر به تجسم محارم در پادشاهی‌های شاهنشاهی هخامنشی سلسله‌های شاهنشاهی اشکانی و شاهنشاهی ساسانی اشاره می‌کنند. برخی از اولین ارجاعات یونانی به زنای با محارم غیرسلطنتی، مواردی است که خانتوس در کتاب جادویی او آورده است که کلمنت اسکندریه نقل کرده است که مغان با مادران، دختران و خواهران خود رابطه جنسی دارند. و اینکه کتزیاس ازدواج برادر و خواهر را ذکر کرده بود. هرودوت اشاره می‌کند که کمبوجیه دوم با خواهرش زندگی می‌کرد.[۲]

منابع چینی

[ویرایش]

جاناتان سیلک استاد آمریکایی در دانشگاه لیدن در مقاله‌ای به نام انحرافات فرضی ایرانیان: محکومیت زرتشتیان توسط بوداییان هندی در زمینه ازدواج نزدیک، به مواردی از اسناد چینی در ارتباط با ازدواج نزدیک اشاره می‌کند.[۲۵]

سیلک می‌نویسد: سنگ‌نگاره مقبره دو زبانه پهلوی-چینی در شی‌آن، اشاره به یک زن متوفی دارد که در زبان چینی به عنوان همسر و در فارسی میانه به عنوان دختر از او یاد شده است. در این دو کتیبه همان فرد که همسر او بود در کتیبه دیگر به عنوان پدر ذکر شده که به رویه جاری ازدواج با خویشاوندان در میان پناهندگان ایرانی در شی‌آن چین اشاره دارد شی‌آن شهری بود که شوهر پس از شکست ساسانیان از مهاجمان مسلمان به آنجا گریخته بود و به عنوان افسر نظامی در آنجا خدمت می‌کرد.[۲۵] اکثر محققان پیش از این، بدون هیچ مدرکی، فرض می‌کردند که «بانو سو لیانگ» که نام او در سنگ‌نگاره مقبره دو زبانه پهلوی-چینی در شی‌آن آمده از نوادگان یک خانواده سلطنتی ساسانی بوده که در زمان سقوط امپراتوری ساسانی به چین گریختند. کلمه ای در سطر اول هست که گیکیو ایتو اولین مترجم این کتیبه آن را «پرتومسپ» [fratomasp] تلفظ کرده و به «سواره نظام ارشد» ترجمه می‌کند که در نتیجه پدر او در نسخه پهلوی همانند همسرش که در نسخه چینی آمده به «سواره نظام ارشد» تبدیل شده است، اما هومباخ همان واژه را به صورت «فرخزاد» pl[ḥ]wzʼt [farroxzād] تلفظ می‌کند که آن را نام پدر متوفی می‌داند. امروزه قرائت حسن رضایی باغ‌بیدی به معنی «فرخزاد» صحیح دانسته می‌شود و پژوهشگران بعدی، این تفسیر را اتخاذ کرده‌اند.[۲۶]

سیلک همچنان می‌نویسد: نظر جالب دیگری در تانگدیان 通典 (تاریخ جامع مقررات)، گردآوری شده در سال ۸۰۱ یافت می‌شود. این نظر از طرف شخصی به نام دو هوان 杜環، است که توسط خلافت عباسی اسیر جنگی شده بود و در نتیجه اطلاعات دست اولی از آسیای مرکزی و غربی داشت. در متن نقل شده، اشاره ای به زرتشتیان، شده است دو هوان بر اساس اطلاعات شخصی خود که در دوران اسارت جمع‌آوری کرده بود، اظهار داشت که «زیمزیم‌ها 尋尋法 Zimzim در میان بسیاری از بربرها منحرف‌ترین هستند» سیلک عنوان می‌کند که منظور دو هوان از «زیمزیم‌ها» زرتشتی‌ها بوده است.[۲۵]

(尋尋法 Zimzim) در منابع به معناهای متفاوتی ترجمه شده است در مقاله اولین ثبت مسافر چینی در جهان عرب «زیمزیم» در این پاراگراف به عنوان آیین مانوی ترجمه شده است.[۲۷] در منابع ژاپنی زیمزیم به یهودیت ترجمه شده که رسم زن‌برادرستانی را انجام می‌دادند.[۲۸]

در منابع کره‌ای

[ویرایش]

سیلک نوشته است: هه‌چو یک راهب بودایی کره‌ای در قرن هشتم میلادی در کتاب سفر به پنج پادشاهی هند که به چینی سنتی ترجمه شده است، نوشته است. یکی از رسوم بد در کشورهای گائوجو (Hu 胡 مردم ترک باستان) ازدواج با محارم است. «پارسیان نیز مادران خود را به همسری می‌گیرند».[۲۵] جفری کوتیک در کتاب روابط چین و ایران و چین و عربی در اواخر باستان: چین و اشکانیان، ساسانیان و اعراب در هزاره اول نوشته است که این یک جمله تکراری در دیگر منابع چینی است و هه‌چو ممکن است این اطلاعات را از این منابع چینی گرفته باشد.[۲۹] سیلک در مورد تکراری بودن این جمله در ادبیات چینی نوشته است این مفاهیم در وهله اول ایجاد و منتقل شدند، و مهم نیست که چگونه چندین بار توسط نویسندگان بدون دانش دست اول کپی شده‌اند، مرجع واقعی چنین توصیفاتی دشوار نیست، از نظر مکان‌یابی آشکارا رویه زرتشتیان است.[۲۵]

در منابع ژاپنی

[ویرایش]

در نیهون شوکی (در سال ۷۲۰ تألیف آن پایان یافته) آمده است که در زمان حکمرانی امپراتریس کوگیوکو در سال ۶۵۷ میلادی (۳۶ هجری شمسی) چند مرد و زن از راه دریا با کشتی به کیوشو جزیرهٔ جنوب غربی ژاپن رسیدند در نیهون شوکی آمده است که یکی از این افراد به نام گنزو هاشی داچیا که رهبر این گروه راه گم کردگان دریا بود، زنش «شائه» یا «سائه» را به گروگان در ژاپن سپرد و خود و همراهانش بازگشتند. گیکیو ایتو نویسنده کتاب ملاحظات ورود فرهنگ فارسی عنوان می‌کند که که نام زن «شائه» تقابل اصواتی از «شاه » است. ایتو ادعا می‌کند گنزو هاشی داچیا یک شاهزاده ساسانی بوده و همسرش شائه به دو شکل متفاوت کانجی اولین بار به شکل (舎衛女) که می‌توان آن را دختر شاه هم معنی کرد و در جای دیگر به شکل (舎衛婦人) که می‌توان آن را به همسر شاه ترجمه کرد، نوشته شده است، این اشاره به خویدوده یا ازدواج با محارم در دین زرتشتی دارد. نظریه دیگری که قابل ذکر است، نظریه ئه‌ایچی ایموتو است. به گفته ایموتو، نام‌های مکان واقعی «شاوه» و «ساوه» (「Shawe」(シャーウェ)/「Sawe」(サーウェ در تخارستان وجود داشته است. در شاهنامه (کتاب شاهان)، منظومه حماسی ملی باستانی ایرانی که فردوسی در قرن یازدهم سروده است، گفته می‌شود که صحنه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن پادشاه ساوه/ساوه‌شاه تخارستان، هرمزد پادشاه ایران ساسانی را به نبرد می‌کشد.[۳۰] بر پایه پژوهش‌های جدید در حالی که قطعی است که که گروهی ایرانی از منطقه (باختر (بلخ) با موقعیت اجتماعی بالا از ژاپن باستان بازدید کرده‌اند اما اطلاعات محدودی در مورد این افراد در دسترس است بنابراین برخی از تفسیرهای این واقعه بر اساس پژوهش‌های منسوخ شده یا فاقد شواهد کافی برای تأیید هستند.[۳۱]

تردید در درستی و عدم پذیرش مردم

[ویرایش]

به نظر می‌رسد در جامعه زرتشتی نیز تردیدهایی دربارهٔ درستی خویدوده وجود داشته است. مبادله زیر میان خدای برتر زرتشتی اورمزد و پیامبرش نمونه ای برگزیده است: این نیز در دین نازل شده است: زرتشت به اورمزد گفت: به نظر من بد و سخت و ناراحت‌کننده است که خویدوده را در میان بشریت رایج کنم. اورمزد گفت: «نظر من نیز مانند شماست، جز به این دلیل که از همه برتر است. پس بگذار برایت سخت و سخت نباشد. در انجام خویدوده کوشا باشید و دیگران نیز با پشتکار به آن عمل خواهند کرد.» (روایت‌های پهلوی، روایت همراه دادستان دینیگ 8o1-۳). همچنین یک روحانی زرتشتی که با یهودی مناظره می‌کند انتقادهای بیرونی را مطرح می‌کند: و «اگر گفته شود که علیرغم تمام این مواردی که شما توضیح می‌دهید، گروهی از مردم هستند که ادعا می‌کنند که این (خویدوده) عمل زشتی است که باید به آن فکر کرد، روحانی پاسخ می‌دهد که باید در نظر داشت که شنیع و تنبلی عمدتاً به خودی خود وجود ندارد جز (فقط) در دیدگاه‌ها، نظرها و عقاید» (دینکرد ۳٫۸۰). این استدلال نسبی‌گرایانه که قرن‌ها پس از فروپاشی آخرین امپراتوری زرتشتی مطرح شده، نشان‌دهندهٔ ضعف مدافعان این آموزه است.[۳]

برای ناظر مدرن، جالب است که در متن‌های دینی «افراطی‌ترین» نوع رابطه با محارم سودمندترین محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد مقام‌های دینی تا حدودی از درجات مختلف بیزاری غریزی از رابطه با محارم یا اجتناب خویش‌آمیزی درک داشته‌اند، و ترتیبی فراهم کرده‌اند که کم‌جذاب‌ترین یا دور از ذهن‌ترین نوع ارتباط‌ها را با بالاترین درجه تقوا و رعایت دین مرتبط دانسته شود؛ بنابراین، به نظر می‌رسد که خویدوده عمداً برای اجبار پیروان در تلاش برای تعلق به درون گروه و مقابله و غلبه بر غرایز خود طراحی شده است.[۳]

تاریخچه تابوی زنا با محارم در خاورمیانه

[ویرایش]

قانون حمورابی (تاریخ ایجاد حدود ۱۷۵۰ قبل از میلاد) مجموعه‌ای از قوانین مربوط به زنا با محارم را با مجازات‌های مربوط اعلام می‌کند. در بند ۱۵۷ می‌گوید: که اگر مادری پس از مرگ شوهرش با پسرش رابطه جنسی داشته باشد، هر دو در آتش سوزانده می‌شوند. بند ۱۵۴ می‌گوید: که اگر پدری با دخترش رابطه جنسی داشته باشد، از شهر تبعید می‌شود. در بند ۱۵۵–۱۵۶ منع رابطه با عروس و بند ۱۵۴ منع رابطه با همسر اصلی پدر که از او فرزندانی به دنیا آورده است، ذکر شده است.[۳۲]

مجموعه قانون هیتی‌ها، (نوشته شده حدود ۱۶۵۰–۱۵۰۰ قبل از میلاد)، از مردمی می‌آید که در شبه‌جزیره آناتولی (تقریباً ترکیه مدرن) زندگی می‌کردند. دایره محارم بزرگتر از قوانین حمورابی است. در قوانین هیتی‌ها به غیر از منع رابطه جنسی بین والدین و فرزندان، رابطه با خواهرزن و مادرزن و دختر زن از ازدواج قبلی نیز ممنوع است.[۳۲]

در میان اعراب جاهلی، مانند امروز (ازدواج فامیلی در خاورمیانه)، ازدواج پسرعمو و دخترعمو پیوند ارجح بود. هر چیزی نزدیکتر از آن نامناسب تلقی می‌شد. موارد معدودی از ازدواج‌ها با افراد نزدیک تر یا برخوردهای جنسی گزارش شده در عربستان در دوره جاهلیت در منابع به دلیل سوء مصرف مشروبات الکلی یا تأثیر زرتشتیان ساسانی توضیح داده شده است. گزارش‌های مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهد بادیه‌نشینان از خطرات طولانی‌مدت ازدواج در این روش و خویش‌آمیزی ناشی از آن آگاه بودند.[۳۳]

تفسیر کتاب مقدس در مورد آمیزش جنسی در انسان برای رویدادهایی که پیش از صدور شریعت موسی توسط خدا در دین‌های ابراهیمی به بنی‌اسرائیل اتفاق افتاده است، کمتر انتقادی است. به عنوان مثال، در سفر پیدایش ازدواج ابراهیم و ساره شرح داده شده است، بدون اینکه انتقادی از خواهر و برادر ناتنی بودن آنها مطرح شود.[۳۴] در یهودیت لاویان ۱۸ و لاویان ۲۰ شامل فهرست گسترده‌ای از روابط جنسی ممنوعه، از جمله زنای با محارم است، اما به ممنوعیت روابط بین پدر و دختر اشاره‌ای نمی‌کند. این نظریه وجود دارد که احتمالاً قانون منع رابطه جنسی پدر با دختر به‌طور تصادفی و به دلیل اشتباه نویسندگان یا یکی از نسخه‌نویسان از سفر لاویان از قلم افتاده و حذف شده است. محقق فرانسوی کتاب مقدس، گیوم کارداشیا (تولد ۱۹۱۴– مرگ ۲۰۰۶) استدلال کرد که این حذف باید در ارزش واقعی تلقی شود و به این نتیجه رسید که زمانی نویسندگان کتاب مقدس رابطه جنسی بین پدر و دختر را مجاز یا حداقل «تحمل» می‌کردند. او خاطر نشان می‌کند که در جهان کتاب مقدس و به‌طور کلی در خاور نزدیک باستان، پدر به نوعی مالک تمایلات جنسی دخترش به حساب می‌آمد. این در حیطه حق او بود که او را به ازدواج هرکسی که می‌خواست درآورد و این حق تعیین زوج با «قیمت عروس» (מֹהַר)، که شوهر آینده به پدر عروس می‌داد، خاتمه پیدا می‌کرد. این معامله حقوق جنسی عروس را از پدرش به شوهر جدیدش منتقل می‌کرد. اگر پدری مالکیت کامل تمایلات جنسی دخترش را داشت، نمی‌توان او را از ازدواج و داشتن رابطه جنسی با دخترش منع کرد. این لزوماً به این معنا نیست که چنین روابطی مطلوب تلقی می‌شد، اما منع صریح آنها به عنوان تضعیف اقتدار پدرسالاری تعبیر می‌شد. سخت‌گیری بی‌نظیر قوانین زنا با محارم در کتاب مقدس نشان می‌دهد که حداقل تا حدی این قوانین در منطقه نوآورانه بودند.[۳۵] مقدمه لاویان ۱۸ از رفتارهای جنسی کنعانیان و مصریان یاد می‌کند و ذکر شده که رفتارهای سهل‌گیرانه جنسی از جمله زنا با محارم منجر به اخراج کنعانیان از این سرزمین شد.[۳۲]

مار آبا پدرسالار کلیسای شرق در مدائن از ۵۴۰ تا ۵۵۲ بود. او پایه‌گذار و مروج ازدواج به روش مسیحیت در ایران در دوران ساسانی است. مار آبا در اولین سال‌های رهبری کلیسا، پایه و اساس قانون ازدواج مسیحی را گذاشت و همچنین یک رساله حقوقی دربارهٔ ائتلاف‌های زناشویی ممنوع بر اساس عهد عتیق نوشت. این متن که در واکنش به قوانین ساسانی نوشته شده است، آغاز ادبیات حقوقی سریانی است و در درجه اول شرحی است بر موانع ازدواج در لاویان ۱۸ و مجازات‌های نقض این قوانین. قانون ازدواج مار آبا رد صریح تمام قوانین زرتشتی در این زمینه در دوران ساسانی است.[۳۶] محدود کردن فعالیت جنسی مشروع به پیوند زناشویی تک‌همسری، ناگسستنی (ممنوعیت طلاق و مشوق برای فرزندآوری، یک نوآوری بزرگ در دیدگاه مسیحیان در مورد ازدواج بود.[۳۷]

باور به تحریف در متون دینی

[ویرایش]

کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان می‌گوید: «اهتمام در پاکی نسب و خون خانواده یکی از صفات بارز جامعه ایرانی به‌شمار می‌رفت، تا به حدی که ازدواج با محارم را جایز می‌شمردند و چنین وصلتی را خویدوده می‌خواندند این رسم از قدیم معمول بود.» وی همچنین کاربرد این واژه در اوستا را به معنای دیگری می‌داند که در دوران‌های بعد مورد تحریف و سوءاستفاده قرار گرفته است.[۳۸]

والتر شیدل می‌نویسد، :در مصر سوابق ازدواج‌های نزدیک، «اولیه» و بر پایه آمارگیری‌های به دستور مقام‌ها در جهت تعیین مالیات هستند. متن‌ها یا رونوشت‌های اصلی به همان شکلی که تقریباً دو هزار سال پیش نوشته شده‌اند، روی پاپیروس حفظ شده‌اند اما در هیچ منبع ادبی مقارن به این رسم اشاره نکرده است. از این رو، این اطلاعات تحت تأثیر تأثیرات مخرب کپی‌برداری مداخله ای و انتقال کتبی قرار نداشته‌اند. در مورد ایران برخلاف مصر منابع قابل کمیت یا در واقع هر نوع اسنادی در رابطه با این موضوع در دسترس نیستند و تنها وجود چنین ازدواج‌هایی در متون ادبی به اثبات رسیده است، که مفصل‌ترین آنها روایت‌های است که این عمل را تجلیل می‌کند. در نتیجه، هیچ نمونه واحدی از جامعه ای وجود ندارد که هم وقوع واقعی اتحادیه‌های «محارم» و هم پیشینه ایدئولوژیک آن به‌طور قابل اعتمادی مستند شده است. در مورد ایران تطابق بین گزارش‌های مربوط به ازدواج‌های نزدیک که در جامعه زرتشتی تولید می‌شود و آن‌هایی که توسط ناظران بیرونی و اغلب متخاصم ایجاد شده‌اند، امکان بازبینی‌هایی را فراهم می‌کنند که در تأیید اعتبار این سنت حیاتی هستند. [۳۹]

در منابع یونانی-رومی

[ویرایش]

جوآن ام. بیگوود می‌نویسد: تعداد کمی از کسانی که در مورد ازدواج خویشاوندی نزدیک در دوره هخامنشی اظهاراتی می‌کنند، اطلاعات شخصی داشتند. خانتوس که در حاشیه ایران هخامنشی یعنی لیدیه زندگی می‌کرد و در موقعیت مناسبی برای شناخت نسبت به دیگر یونانیان قرار داشت. مورخ دیگر هرودوت بود که در قرن پنجم قبل از میلاد، سفرهای گسترده‌ای شامل سفرهایی به بخش‌های غربی امپراتوری هخامنشی انجام داد. خانتوس تاریخ لیدیه را تقریباً در همان زمان نوشته شدن تاریخ هرودوت نوشت اما تنها در تعداد بسیار کمی از نقل‌قول‌های او باقی مانده است. نویسندگان بعدی همان‌طور که کلمنت اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد نقل می‌کند که خانتوس ادعا کرده که رابطه جنسی با مادر، دختر و خواهر یکی از رسوم مغان —هر نوع روحانی باستانی غرب ایران متعلق به ادیان گوناگون — بود. با این حال، اینکه دقیقاً او چه گفته معلوم نیست و نمی‌توان از اعتبار او مطمئن بود. در تکه‌هایی که از تاریخ او باقی مانده است، یک اشتیاق آشکار برای داستان‌های پرشور، از جمله داستان‌های اعمال جنسی عجیب و غریب دیده می‌شود؛ به عنوان مثال گفته می‌شود که، پادشاه لیدی زنان را اخته می‌کرد تا از آنها به عنوان خواجه استفاده کنند. مسلماً برخی از محققان معتقدند که ازدواج‌های نزدیک در میان مغان رخ داده است. با این حال، از آنجایی که گفته‌های خانتوس آشکارا هیجان‌انگیز است، به نظر می‌رسد نویسندگان بعدی صرفاً آنچه را که پیشینیان خود بیان کرده‌اند تکرار می‌کنند و شواهد به سختی قانع‌کننده هستند. کتزیاس، پزشک دربار هخامنشی برای چند سال در آغاز قرن پنجم قبل از میلاد، فرصت‌های بهتری داشت تا حقایق را دریابید با این حال، مانند خانتوس تاریخ او از ایران، مانند آثار سلف او تنها از آنچه که نویسندگان بعدی حفظ کرده‌اند، شناخته شده و صحت اعتبار بسیار مورد تردید است. در مورد مسئله آداب و رسوم زناشویی از سوی او نقل شده است که «ایرانی‌ها با مادران خود رابطه جنسی دارند.» آگاهانه و بدون تردید این ادعایی است که در قرن دوم پس از میلاد آمده است. اتهام‌های ناشایست جنسی (از جمله زنای با محارم) یک ویژگی استاندارد سیاست در یونان و روم بود.[۹]

نظریه تحریف در اواخر دوره ساسانی

[ویرایش]

مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران چنین می‌گوید:

«در دوره ساسانی چیزی که بیش از همه دستخوش تصرف و ناسخ و منسوخ و جرح و تعدیل موبدان بوده حقوق شخصی است. به ویژه احکام ازدواج و ارث به اندازه‌ای پیچیده و مبهم بود که موبدان هر چه می‌خواستند می‌کردند و در این زمینه اختیاراتی داشتند که در هیچ شریعتی به روحانیان نداده‌اند.»[۴۰]

به اعتقاد علیرضا شاپور شهبازی، در منابع زرتشتی مهم‌ترین سند برای اثبات گات‌ها و اوستا می‌باشند. در گاتاها که سروده خود زرتشت است، واژه «خویتو»، یعنی «خود» / «خویش»، مذکور است اما از خویدوده ذکری نیست. اما در یسنا که از قدیمی‌ترین بخش‌های اوستاست نخستین بار از واژه خویتوتک به معنای ازدواج با خویشاوندان استفاده شده است. در هیچ‌یک از بندهای اوستا از قدیمی‌ترین آن گرفته که امروزه معتقدند که خود زرتشت سروده تا متاخرترین آن هیچ‌کجا از خویدوده به عنوان ازدواج با محارم یاد نشده و به معنای ازدواج با خویشاوندان نزدیک مانند عموزادگان یاد شده که امری پسندیده برای پاک نگه داشتن نسل و خون بوده است و تأکید خاصی بر آن صورت نگرفته است.[۴] شاپور شهبازی در آخر دوره ساسانی در نقاطی از ایران، مسیحیت و مانویت به قدری رایج شده بود که جامعه‌های کوچک زرتشتی در محل‌های دورافتاده در معرض اضمحلال بودند و خطر ازدواج با بیگانه به اندازهای موبدان را ترسانیده بود که در آن دوره معنی «ازدواج با محارم» را برای «خوئیت ودثه» تراشیدند و آن را بر ازدواج‌های خیالی اهورمزدا با اسپندارمذ و مشییه با خواهرش و جز ان استوار کردند. وقتی هم اسلام در رسید موضوع حادتر شد و «نگهداری خون و تخمه و نژاد» بر همه چیز برتری گرفت و موبدانی چند به رغم اعتراض شدید مردم «ازدواج با محارم» را توصیه‌ای الهی قلمداد کردند تا از نابود شدن گروه‌های کوچک زرتشتی در اینجا و آنجا جلوگیری کنند.[۴۱]

در دوره اسلامی

[ویرایش]

سده‌های هفتم تا دهم میلادی موج تازه‌ای از فعالیت در حوزه کتابت خط پهلوی و اوستایی در ایران به وجود آمد. در این زمان بر عکس دوره ساسانی، زرتشتیان هم در اقلیت دینی قرار گرفته بودند و هم در اقلیت جمعیتی، کاتبان و نسخه‌نویسان زرتشتی شروع به دونویسی کتاب‌های کهنه و قدیمی دوره ساسانی و ایجاد نسخه‌های تازه‌ای از آن نمودند. امروزه بیشتر دست نوشته‌های موجود با واسطه به این نسخه‌ها برمی‌گردد. قدیمی‌ترین دستنویسی که از اوستا باقی مانده است، نسخه مشهور به k7a می‌باشد مربوط به سال ۱۲۷۸ میلادی است و سایر دستنویس‌ها از این نسخه متاخرتر هستند.[۴۲]

نظریه تحریف به هدف حفظ ارث

[ویرایش]

تورج دریایی نوشته است: در حالی که برخی از پژوهشگران و زرتشتیان ایرانی تلاش کرده‌اند که وجود ازدواج با محارم در تاریخ ایران را انکار کنند اما برخلاف این تلاش اسناد و مدارک فراوانی مربوط به سده ششم تا دهم در مورد صحت این ادعا وجود دارد با این وجود ماریا ماتسوخ پژوهشگری که در زمینه قوانین و حقوق ساسانی پژوهش انجام داده نشان داده است که موضوع خویدوده در در متون نوشته شده در دوره ساسانی با متن‌های باقی مانده از دوران اسلامی بسیار متفاوت است. سده‌های هشتم و نهم میلادی دوران سریعی برای تغییر دین زرتشتیان بود. در این زمان است که بسیاری از متون فارسی میانه نوشته شدند. از آنجائیکه خویدوده راه حلی عملی برای نگهداری ثروت در میان خانواده و اجتماع زرتشتیان بود، در این زمان بود که در کتاب‌های دینی بحث‌های زیادی در محاسن و فواید ازدواج با محارم در کتاب‌های دینی زرتشتی درج شد. برخی از متون قطعاً مربوط به قرن نهم میلادی هستند، مانند روایت همراه دادستان دینیگ در روایت‌های پهلوی که در آن آمده «همه بی‌چیزی (فقر)، نیاز و خشکی (قحطی) از آن جهت به مردمان رسید که مردان از شهر بیگانه، از روستای بیگانه، و از کشوری بیگانه آمدند و زن کردند (زن گرفتند) و هنگامی که آن زن را ببردند، پدر و مادر بر این گریستند که دختر ما را به بردگی همی برند.» اصرار روحانیون برای چنین ازدواج‌هایی در متون فارسی میانه دلیل عملی داشت. عمل به خویدوده موجب می‌شد زنان زرتشتی از خانواده جدا نشوند و دینشان نیز زرتشتی باقی بماند زیرا ازدواج یک دختر با غیرزرتشتیان ممکن بود موجب به تغییر دین دختر و فرزندانش و در نتیجه از دست رفتن ثروت اجتماع زرتشتیان شود.[۴۳]

نظریه تحریف در اثر تهدید و فشار

[ویرایش]

موبد زرتشتی، کورش نیکنام (زادهٔ ۱۳۳۳ – درگذشتهٔ ۲۰ ۱۴۰۳) نسبت دادن ازدواج با محارم را افترا می‌داند و نوشته است: برخی از نوشته‌های پهلوی، سده‌ها پس از پایان دوره ساسانی گردآوری شده و موبدان و کسانی که توانایی خواندن و نوشتن داشتند با فشار و تهدید وادار شدند تا برخی متون پهلوی را بازنویسی کنند و آداب و رسوم پنداری و نادرست را به دین زرتشت نسبت دهند تا به این طریق کسی به آیین نیاکان خود بازگشتی نداشته باشد. یکی از آنها برگردان و برداشت نادرستی از واژه «خوات ودتام» در نوشته‌های پهلوی است. واژه ای که پیش از آن این در زندگی زرتشتیان معنایی به مانند صِله رَحِم داشت، با برگردانی نادرستی به یکباره پس از حمله اعراب به ایران از جایگاهی مقدس برخوردار شده و ازدواج با محارم نامیده شده است.[۴۴]

در پاسخ به این ادعا غلامرضا نوادری کتابی تحت عنوان خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک/ محارم در روایات زرتشتی پژوهشی در پاسخ به ادعای موبد کورش نیکنام را به نگارش درآورده است.[۴۵]

منسوخ شدن

[ویرایش]

منابعی ارجاع می‌دهند که پارسیان از قرن یازدهم به بعد دیگر خویدوده را انجام نمی‌دادند. شاعر و نثرنویس عرب، ابوالعلاء معری (متوفی ۱۰۵۸)، با متهم کردن یک فرقه بدعت‌گذار اسلامی، قرمطیان، اعمال زنا با محارم، آنها را در مقابل زرتشتیان قرار می‌دهد که گویا خویدوده را در آن زمان ترک کرده بودند: «ما از برخی مجوس در مورد ماهیت واقعی دینشان سؤال کردیم. آنها پاسخ دادند: ما با خواهرانمان ازدواج نمی‌کنیم. این، در واقع، در اصل در آیین مجوسی مجاز بود، اما ما آن را یک خطا به حساب می‌آوریم. ما چیزهای ناپسند را رد می‌کنیم…»[۳۳]

بعد از اسلام می‌توان گفت که به مرور زمان این امر از بین رفت کما اینکه زرتشتیان امروز و پارسیان هند چنین امری را روا نمی‌دارند و آن را ازدواج با عموزادگان خویش می‌پندارند.[۴]

در ادبیات زرتشتی پسا ساسانی از خویدوده برای اشاره به ازدواج بین عموزادگان استفاده می‌شود که همواره نسبتاً رایج بوده است. وقتی انکتیل دوپرون پارسیان را در میانهٔ قرن هجدهم دید به او گفته شد این لفظ برای ازدواج عموزادگان به کار می‌رود، در بین آنان ازدواج خارج از خانواده بسی نادر بود. ازدواج بین عموزادگان (که در بهشت پیوند می‌شد) رایج و طبیعی بود، ولی ازدواج با محارم غیرقانونی بود.[۲]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

یادداشت‌ها

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «A Review of Incestuous and Close-Kin Marriage in Ancient Egypt and Persia» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۲۱.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ ۲٫۱۳ ۲٫۱۴ ۲٫۱۵ ۲٫۱۶ ۲٫۱۷ ۲٫۱۸ ۲٫۱۹ ۲٫۲۰ ۲٫۲۱ ۲٫۲۲ ۲٫۲۳ "MARRIAGE ii. NEXT OF KIN: IN ZOROASTRIANISM – Encyclopaedia Iranica". iranicaonline.org. Retrieved 2020-07-28.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ Scheidel, Walter (2002-01-01). "Brother-Sister and Parent-Child Marriage In Premodern S…". Goodreads (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-22quote=. {{cite web}}: Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ شاپور شهبازی، ع. " [۱] بایگانی‌شده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine [۲]
  5. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۴.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ "References". Stanford University (به انگلیسی). 1998-08-14. Retrieved 2025-01-27.
  7. Carando، Joanne (۲۰۰۲-۱۰-۰۱). «Hawaiian Royal Incest». Transatlantica. OpenEdition (۱). doi:10.4000/transatlantica.525. شاپا 1765-2766.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ Foundation, Encyclopaedia Iranica (2000-01-01). "Welcome to Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-29.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ "Full text of "Bigwood 2009 , Incestuous' Marriage In Achaemenid Iran Myths And Realities"". Internet Archive (به انگلیسی). 2016-10-23. Retrieved 2025-01-25.
  10. بویس، زردشتیان، باورها و آداب دینی آن‌ها، ۱۲۷.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Brosius 2000.
  12. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۶–۶۵.
  13. Maksymiuk, Katarzyna (2019-01-01). "Marriage and divorce law in Pre-Islamic Persia. Legal status of the Sassanid' woman (224–651 AD)". Cogent Arts & Humanities (به انگلیسی). Informa UK Limited. 6 (1). doi:10.1080/23311983.2019.1703430. ISSN 2331-1983.
  14. رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۱۸۷.
  15. رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۱۸۶.
  16. شهبازی، افسانه «ازدواج با محارم» در ایران باستان، ۲۸–۲۷.
  17. Scheidel, Walter (1996). "Brother-sister and parent-child marriage outside royal families in ancient egypt and iran: A challenge to the sociobiological view of incest avoidance?". Ethology and Sociobiology (به انگلیسی). 17 (5). ISSN 0162-3095. Retrieved 2025-01-19.
  18. کوشا، نویسنده‌های؛ نویسنده‌ها، دیگر (۲۰۱۵-۰۸-۰۱). «ازدواج با محارم در ایران باستان – بخش ۱». ازدواج با محارم در ایران باستان – بخش ۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۱۷.
  19. بهرامان, فرخ مرد (2016-10-23). "مادیان هزار دادستان: فرخ مرد بهرامان: Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-17.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Slotkin, J. S. (1947-10-12). "ON A POSSIBLE LACK OF INCEST REGULATIONS IN OLD IRAN". American Anthropologist (به انگلیسی). 49 (4). doi:10.1525/aa.1947.49.4.02a00080. ISSN 0002-7294.
  21. "two volumes in one): Rolfe, J.C. : Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به انگلیسی). 2016-10-23. p. 283. Retrieved 2025-02-23. The satrap was Sisimithres, who had two sons born of his own mother; for Among those people it is lawful for parents to cohabit With their children
  22. Kiel, Yishai (2015). "Noahide Law and the Inclusiveness of Sexual Ethics: Between Roman Palestine and Sasanian Babylonia". In Porat, Benjamin (ed.). Jewish Law Annual. Vol. 21. ابینگدن، آکسفوردشر: روتلج. pp. 61–63. ISBN 978-0-415-74269-6.
  23. Choksy, J. K. (1987). "Zoroastrians in Muslim lran: selected problems of coexistence and interaction during the early medieval period". Iranian Studies. 20: 17–30. doi:10.1080/00210868708701689.
  24. Scheidel, Walter (1996-09-01). "Brother-sister and parent-child marriage outside royal families in ancient egypt and iran: A challenge to the sociobiological view of incest avoidance?". Ethology and Sociobiology (به انگلیسی). 17 (5): 319–340. doi:10.1016/S0162-3095(96)00074-X. ISSN 0162-3095.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ «Putative Persian perversities: Indian Buddhist condemnations of Zoroastrian close-kin marriagein context» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.
  26. «9 世紀東アジアの中世イラン語碑文 2 件» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۶.
  27. «The First Chinese Travel Record on the Arab World» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۲۸.
  28. 日本の東洋学では、蒸服の意味はレヴィレート婚(死亡した夫の兄弟と結婚する慣習)とされている(三宅舞佐志「杜佑『通典』に見える華夷思想高車とレヴィレートの記述を手がかりに」p13-21,『東洋学報 第105巻第2号』,2023年9月)
  29. Kotyk, Jeffrey (2024-08-01). "Chapter 4 Chinese Buddhists and Persia" (به انگلیسی). Brill. p. 79–101. Retrieved 2025-02-15. Hyecho also states, “In the country of Persia, they also take their mothers as wives. ” 波斯國亦納母為妻. This is a recurring remark in other Chinese sources, as we explored in Chapter 3. The practice of consanguineous marriage was presumably commonly known among Hyecho’s informants; it was already quite ancient in the general region that Hyecho traversed, especially in Bactria.
  30. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام v248 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  31. «A New Analysis of Persian Visits to Japan in the 7th and 8th Centuries» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۱.
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ "Sexual Prohibitions in the Bible and the ANE: A Comparison". TheTorah.com (به انگلیسی). 2025-01-12. Retrieved 2025-01-18.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ Foundation, Encyclopaedia Iranica (2004-12-15). "INCEST AND INBREEDING". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-18.
  34. پیدایش 20:12
  35. «Does the Torah Prohibit Father–Daughter Incest?». TheTorah.com (به عبری). ۲۰۲۵-۰۱-۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۱۸.
  36. Macuch, Maria (2014-01-01). "2014 The Case against Mār Abā, the Catholicos, in the Light of Sasanian Law. In: ARAM. Zoroastrianism in the Levant and the Amorites, vol 26, 1&2, Oxford 2014, 47-58.pdf". ARAM. Zoroastrianism in the Levant and the Amorites (به انگلیسی). Retrieved 2025-02-05.
  37. "Between Christ and Caliph: Law, Marriage, and Christian Community in Early Islam 9780812295115". dokumen.pub (به انگلیسی). Retrieved 2025-02-07.
  38. کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ۳۴۸–۳۴۷.
  39. Scheidel, Walter (2002-01-01). "Brother-Sister and Parent-Child Marriage In Premodern S…". Goodreads (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-22. Brother-sister marriage in Roman Egypt (first to third centuries CE) is almost exclusively known from primary documentary records in the form of census returns. At the same time, contemporaneous literary sources do not contain any extended discussions or interpretations of this custom. Normative statements are completely missing. Zoroastrian 'close-kin unions'-between fathers and daughters, mothers and sons, brothers and sisters-by contrast, are only attested in literary texts, the most elaborate of which are normative accounts glorifying the practice. Here, quantifiable or indeed any kind of documentary sources are unavailable. As a consequence, there is no single instance of a society for which both the actual incidence of `incestuous' unions and their ideological background are reliably documented. Despite these unfortunate information deficits, the existing data are consistently of considerable value. For Roman Egypt, the primary documentary evidence of the census returns provides reliable snapshots of actual conditions in individual households. These records constitute `primary' evidence in the sense that the original texts or transcripts have been preserved on papyrus as they were written almost two thousand years ago. Hence, this information remains unaffected by the corrupting effects of intervening copying and scribal transmission. These documents were drawn up and filed every fourteen years at the behest of the central authorities for the purpose of tax assessment. While some information may have been intentionally omitted (for the sake of concealing potential taxpayers), there is no indication that anything stated in these records was manufactured in order to mislead the authorities. In the case of Iran, matches between accounts of close-kin unions produced within the Zoroastrian community and those gener ated by outside and often hostile observers provide controls that are critical in confirming the validity of the tradition. {{cite web}}: line feed character in |quote= at position 765 (help)
  40. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران؛ جلد دوم، ۳۴.
  41. شهبازی، افسانه «ازدواج با محارم» در ایران باستان، ۲۸–۲۷.
  42. «تاریخ کتابت اوستا». امرداد. ۲۰۱۸-۰۸-۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۲۰.
  43. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۶–۶۵.
  44. نیکنام، کووش. «خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست». kniknam. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.
  45. «خویدیده، ازدواج با خویشان درجه یک/محارم در روایات زرتشتی». پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.

منابع

[ویرایش]