همام تبریزی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمّد پسر فریدون هُمام تبریزی (زاده ۶۳۶ هجری تبریز - درگذشته صفر ۷۱۴) شاعر پارسیسرا[۱] و تاتیسرای و آذری سرای سده هشتم هجری در ایران است. او در غزل از خود توانائی بسیار نشان دادهاست.
هُمام شدیداً دوستدار سعدی شیرازی بوده و با او مکاتبه داشته و بنا بر برخی یادداشتها، هنگامی که سعدی به آذربایجان سفر کرده، با همام نیز دیدار داشته. شماری از غزلیات او بر مبنای غزلهائی از سعدی، بر همان وزن و قافیه و ردیف ساخته شدهاند.
همام و زبان آذری
[ویرایش]همام تبریزی به زبان بومی آنزمان تبریز و آذربایجان یعنی زبان آذری نیز ابیاتی اشعاری دارد از جمله:
- ملمعی از «همام تبریزی» به پارسی و آذری:
بدیدم چشم مستت رفتم از دست | کوام آذردلی بو کو نبی مست | |
دلم خود رفت و میدانم که روزی | به مهرت هم بشی خوش گیانم اژ دست | |
به آب زندگی ای خوش عبارت | لوانتلاو جَهمن دیل و گیان بست | |
دمی بر عاشق خود مهربان شو | که زیسر مهرورزی گست بی گست | |
به عشقت گر همام از جان برآیذ | مواژش کان یوان بمروت و وارست | |
گرم خا واکَنی لشنم بوینی | به بویت خُته بام ژاهنام سرمست |
معنی بیتهای آذری:
- کدام آذردلی است که مست نشود
- به مهرت هم برود جان خوشم از دست
- لاف لبانت ز من دل و جان ببُرد
- که زینسان مهرورزی زشت باشد زشت
- مگویش کآن جوان بمرد و وارست
- اگر خاک را واکَنی لاشهام را ببینی / به بویت خفته باشم در آرامگاهم سرمست[۳]
- غزلی از «همام تبریزی» با این مطلع:
خیالی بود و خوابی وصل یاران | شب مهتاب و فصل نوبهاران |
که بیت مقطع آن به زبان آذری است:
وهار و ول و دیم یار خوش بی | اوی یاران مَه ول بی مَه وهاران |
معنی: بهار و گل به چهره یار خوش است، بی یاران نه گل باشد نه بهاران.[۳]
منابع
[ویرایش]دربارهٔ همام و زبان آذری از زبان ایرانی آذری [۲]
- ↑ Encyclopædia Iranica, WILLIAM L. HANAWAY and LEONARD LEWISOHN, "HOMĀM-AL-DIN B. ʿALĀʾ TABRIZI", [۱](accessed April 2010)
- ↑ (فقیه، ص ۱۹۶؛ انصافپور، ص ۷۱ و ۷۲)
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، انتشارات کهکشان، چاپ دوم ۱۳۷۵، گنجینهٔ ایران: ۲۱. ص۱۹۲.
- ↑ کارنگ، ص ۱۳.
این یک مقالهٔ خرد شاعر است. میتوانید با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |